جهانبخش خوش هيكل
ظرف چند روز گذشته تفاسیر متفاوتی از دلایل عقب نشینی کردها از کرکوک دومین منطقه نفتخیز عراق از سوی کارشناسان مسائل سیاسی منطقه ارائه شده است که هر کدام در برگیرنده بخشی از حقیقت ماجرااست. آنچه که کمتر مورد توجه قرار گرفته است موضوع ردپای پررنگ ناسیونالیسم فرقهگرای ایرانی و رویای ایجاد هلال شیعی در این رویداد بود. فرقهگری در ایران همواره بر دو پایه ملی گرایی و شیعی گری استوار بوده است و خط مشی و پایههای فکری این دو ستون از سوی نویسندگان و صاحبفکران و دانشگاهیان ایرانی ترسیم شدهاست و به وسیله سیاستمداران و دولتمردان ایرانی اجرا و به منصه ظهور رسیده است.
بی گمان نقش اصلی قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران ایران در قبولاندن عقبنشینی به کردها و سپردن مناطق نفتخیز کرکوک به نیروهای بسیجی شیعه عراق موسوم به حشد شعبی بر همگان هویدا و آشکار است و بر همین اساس بررسی شخصیت و جایگاه قاسم سلیمانی در اجرای خط مشی تمامیت خواهی ناسیونالیسم شیعی - فارسی لازم و ضروریست. تقلیل شخصیت قاسم سلیمانی به یک تروریست و یا تنها فرمانده بخشی از سپاه پاسداران می تواند چهره و نقش این مهره کلیدی ناسیونالیسم فرقهگرای ایرانی را کمرنگ نماید. برای شناخت این بازیگر مهم این ناسیونالیسم باید به پشتیبانی و حمایت بی دریغ و آشکار روشنفکران نویسندگان و دانشگاهیان