بهزاد خوشحالی
تمدن جدید، هر بار به مادر خود تجاوز می کند و از این تجاوز، به اوج لذت می رسد. او هربار برای متعادل سازی، برای تسکین وجدان عذاب دیده از تجاوز قبلی، این هجوم را تکرار می کند.
این رابطه ی تجاوز فرزند به مادر، بر تمام شوون زندگی او تاثیر گذاشته است.
تمدن جدید در مبارزه برای اثبات استقلال و مردانگی، باید با زنانگی که از مادر -یعنی خاستگاه تمدن- به دست آمده مبارزه کند و تعادل جدیدی به دست آورد. او به مادر تجاوز می کند.
قربانی یعنی مادر برای او جاذب است و قابلیت وصول و دسترسی به او وجود دارد؛ پسر متجاوز به مادر همچنین آسیب دیده است؛ گروه سلطه ای که در مسیر تمدن جدید نارس و ناقص الخلقه است، تمدن آن سوتر او را نپذیرفته است، تحقیر شده است، هویت ندارد و آزار دیده است، با تجاوز به مادر به دنبال نقش سازی و نقش بازی است، و تنها کاری که می تواند انجام دهد تجاوز به مادر- تمدن