عباس خرسندی
تسلط اتحادیه اروپا، چین و روسیه بر بازار ایران و خاورمیانه، امریکا را بطور کامل از دستیابی به منافع در این منطقه باز داشته است، به همین دلیل است که استراتژی آمریکا برای سرنگونی جمهوری اسلامی با اهداف بزرگتر در خاورمیانه گره خورده است. به عبارت دیگر بقاء یا استمرار جمهوری اسلامی به محل منازعه بین اروپا و آمریکا بر سر دستیابی به منافع اقتصادی و هژمونی و سیادت سیاسی در خاورمیانه تبدیل شده است.
خانم مرکل صدر اعظم آلمان رسما اعلام کرده است که اروپا در مقابل سیاست سلطه جویانه آمریکا خواهد ایستاد. چنین ادعایی از طرف مرکل نشان از حیاتی بودن بقای وضعیت فعلی خاورمیانه برای رهبران اروپا است. در این راستا اما آنچه در پیروزی یا شکست دو استراتژی مهم است، عواملی است که می توانند در آنها مداخله کنند. ترامپ از استراتژی ای بهره می گیرد که عواملی نظیرحمایت کشورهای منطقه و به ویژه مردم به جان آمده ایران را با خود دارد، ترامپ از مردم ایران حمایت می کند، این در حالی است که اتحادیه اروپا با استمرار سیاست قبلی خود به حمایت از جمهوری اسلامی ادامه می دهد. اروپاییان چشم بر ویرانی و فقر یک ملت ثروتمند و عدم رعایت حقوق بشر در ایران بسته اند. این سیاست از منظر مردم ایران قابل قبول نیست و مورد اعتراض آنها است.
چرا آمریکا واکنش نشان داده است؟ منافع سیاست بحران زایی جمهوری اسلامی و گروه های تند رو اسلامی با شعار مرگ بر آمریکا در منطقه همواره به جیب اروپاییان چین و روسیه سرازیر شده است، همچنین سرمایه گذاری صدها میلیارد دلاری از پول مردم ایران توسط جمهوری اسلامی در اقتصاد انگلیس، آلمان، ایتالیا و سراسر اروپا، چین و روسیه منافع سرشاری نصیب آنها کرده است. علی رغم حضور نظامی آمریکا در منطقه خاورمیانه، اما سیاست اروپاییان هژمونی سیاسی و اقتصادی آنها بر این منطقه را استمرار بخشیده است. از سوی دیگر سیاست حمایتی از جمهوی اسلامی توسط کشورهای اروپایی، چین و بویژه روسیه باعث ایجاد جنگهای مذهبی و ایجاد بحران و تنش در منطقه شده است. بنا براین اتحادیه اروپا با حمایت از جمهوری اسلامی نشان داده است