وحید کمالی ایلامی
وحید کمالی ایلامی: بیش از سی سال یعنی از دوران نوجوانیم تاکنون همیشه آرزوی رسیدن به چنین روزهایی را داشتم ، همیشه از خود می پرسیدم کی می رسد زمانی که اراده استوار آزادیخواهان و عدالت جویان را در رویارویی جدی با این نظام سراپا فریب و ضدبشری ببینم ، هرچند اعتراضات و مقابله با هیولای جهل از همان اوان صدر نشینی ملاهای مُفت خور تابه امروز ادامه داشته و هزاران جوان و پیر جان و مال و زندگی خود را بخت تداومِ مشی آزادیخواهی در ذهن نسلهای این آب و خاک کرده اند
اما آنچه می تواند برای من و دهها میلیون امثال من دلخوش کننده و امیدوار کننده باشد این نکته حیاتی است که آنچه امروز در قالب خیزشهای اعتراضی مردمی در شهرهای کشور شاهد آن هستیم بسیار متفاوت از تقابلهای پیشین با نظام آخوند سالار است . کسانی که سنشان به دوران قبل از انقلاب می رسد و شاهد تحولات و جریانات اعتراضی قبل از انقلاب بودند حتما بیشتر این تفاوت را متصور خواهند بود .
خیلِ جمعیت و انسجام مردمی و اجتماعی که امروز در خیابانهای شهرهای مختلف درجریان است یادآور همان سیلی است که نظام پهلوی را با چالش جدی و نهایتا سقوط مواجه کرد .
قبل از انقلاب نیز بیش از دو دهه جریانات و گروهها و اقشار مختلف جامعه با موجودیت نظام پهلوی مقابله می کردند اما هرکدام به صورتی و در زمانی جداگانه که همه آن تلاشها نتوانستند فشار لازم را برای تغییر نظام وارد آورند مگر زمانیکه همه آن صداها و خواستها و خطوط فکری و جریانات سیاسی و مردم کوچه بازار در هیاتی یکپارچه پا به عرصه قیام نهادند و آنچه را که محتمل هم نمی نمود ممکن ساختند.
لذا باید این واقعیت را پذیرفت و به خوبی درک کرد ؛ "جمعیتی که امروز در مقابل تمامیت جمهوری اسلامی قد علم کرده دیگر تنها یک جریان سیاسی و یا فکری خاص و یا یک جنبش دانشجویی صرف و یا حرکتی ناشی از تنها فشار و بحران اقتصادی نیست بلکه صدای همگان است با همه رنگ و جنسی و حتی تمثیل خواست اکثریت ملتهای منطقه و جهان که دست رد بر سینه نظام جمهوری اسلامی زده و خواهان پایان آن هستند ".
خیزشهای چند روز اخیر نقطه عطف جدی حرکت به سوی سرنگونی حتمی نظام جمهوری اسلامی است و بدون شک جمهوری اسلامی در سراشیبی سقوط قرار گرفته و تا کی بتواند به حیات خویش ادامه دهد بستگی به عوامل بسیاری دارد.
این بار عرصه اصطکاک مردم با ساختار نظام تنها در بعدی خاص و یا تلاش برای اصلاح نظام موجود نیست ، فریادها موجودیت کامل جمهوری اسلامی را هدف قرار داده اند و باید این نکته را به خوبی دید و احزاب و جریانات فکری و سیاسی آزادیخواه مخالف نظام موظف و مکلف به تحلیلی سنجیده و واقعی از وضع موجود هستند.
قدر مسلم زمان سقوط نظام به طور دقیق قابل پیش بینی نیست و تحقق این امر به بسیاری عوامل و معادلات وابسته است اما نکته کلیدی این است که ملت یک صدا شیپور مرگ جمهوری اسلامی را به صدا درآورده اند. پس باید پرسید برای نزدیکتر کردن زمان این واقعه و عدم تکرار نتایج تلخ و مصیبت بار انقلاب 57 باید به چه اندیشید و چگونه عمل کرد ؟
در این راستا ذکر چند نکته و تجربه انقلاب 57 خالی از فایده نیست ؛
-بزرگترین اشتباه مردم و جریانات سیاسی و انقلابی در جریان انقلاب 57 اقتدا به قشر روحانیون و دنباله روی از آنان بود .در حقیقت روحانیون و ملاها با فرصت طلبی و حمایتهای برون مرزی به بهترین صورت ممکن توانستند بر موج قیام سوار شده و بر ساحل و کرسی قدرت فرود آیند . هم اکنون نیز زمزمه ها و سخنانی از آخوندها می شونیم که قصد دارند با مقصر دانستن ساختار و عوامل دولت ،هاله تقدس نامشروع و دروغین خود را حفظ کرده و خود را مبری از گناه و قصور نشان دهند . آگاه باشیم که ریشه اصلی همه بدبختیهای ما و کشور ناشی از جهل عمومی و سواستفاده رجال دلال دین از این جهالت می باشد پس باید این ریشه و همه کانالهایی را که جهل سواران از آنها تغذیه می کنند خشکاند و یکبار برای همیشه جامعه را آفت مفتخوری رها ساخت.
-جریانات و جنبشهای قبل از انقلاب تقریبا همگی دارای رهبری و مرکز هدایت کننده بودند و در میان اکثریت رهبران آنها اجماع لازم برای همسوسازی و هدایت کلیت قیامها وجود داشت و رهبریت مشترک آنان عامل مهمی در به ثمر رساندن قیامهای مردمی بود اما درتظاهراتها و جریان جاری امروزیِ قیام مردم جای خالی این مهم به خوبی احساس می شود و آنچه یکپارچگی این قیامها را مسجل ساخته اهداف ذاتی و واقع بینانه و ناشی از آگاهی عمومی است که در اشعار تظاهرکنندگان جلوه می کند.لذا لازم است ملتی که می خواهد دوباره قیام کند این بار بداند که چه می خواهد و برای چه خواهان تغییر نظام است .
-نکته دیگری که باید همگان به طور جد برآن معطوف شوند موضوع نیروهای خارجی و قدرتهای جهانی است که تجربه و تاریخ نشان داده اند که همه آنها به دنبال گرفتن ماهی از آب گل آلود هستند و همین فاکتور منفعت چه بسا که محل معامله بین نظام حاکم و قدرتهای تعیین کننده جهانی بر سرموجودیت و تداوم نظام جمهوری اسلامی نگردد پس باید بسیار آگاهانه قدم برداشت و تحت هر شرایطی بر تغییر اصرار کرد.
وسخن آخر اشاره به حیاتی ترین موضوع و دلیل عدم دستیابی مردم ایران به دمکراسی و عدالت می باشد و آن هم " ضرورت اعتراف به مطالبات و خواستهای هویت ها و اقلیتهای داخل ایران است " .
انقلابی واقعی و راستین است که خواسته های همه هویت ها در تمام ابعاد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و...را محقق نماید و زمینه مشارکتی داوطلبانه و فراگیر از جانب همه هویتها برای برقراری صلح و آرامش و عدالت در ایران را فراهم نماید درغیر این صورت حتی اگر انقلابی دوباره روی دهد باز هم در دهه های آینده نسلهایی به خیابان خواهند آمد و همچو امروز فریاد سرخواهند کشید که ؛ اشتباه کردیم که انقلاب کردیم ! پس باید آنچه در آستانه وقوع است مطلوب نظر همه باشد و برای همه .
به عبارتی بایستی در خلال هر اقدام برای تغییر، تیشه را بر ریشه اصلی مشکلات که همانا شوونیسم دینی و ملی و هویتی و جنسیتی است زد تا قدم در مسیر آزادی و آرامش نهاد .%
29-12-2017