دکتر مانی محرابی
انتخاب خاورمیانه و مشخصا عربستان سعودی و اسرائیل به عنوان اولین مقاصد سفرهای خارجی دونالد ترامپ در وهله نخست نشان از اهمیت خاورمیانه در سیاستهای آینده ایالات متحده دارد. همانطور که در یادداشتهای گذشته اشاره داشتم، ایالات متحده در قرن حاضر با سه تغییر عمده در سیاست خارجه مواجه است: تغییر تئوری سیاست خارجه در خاورمیانه از واقع گرایی تهاجمی به واقع گرایی تدافعی، تغییر در سیاستهای اعمالی در قبال چین از سیاست ایجاد توازن به وسیله تعامل مستقیم که در زمان نیکسون طرح ریزی شد به سیاستهای محدود سازی، و نهایتا تغییر ژئوپولتیک از خاورمیانه به شرق آسیا. شاید اهداف سالهای اخیر ایالات متحده و روسیه در خاورمیانه در تضاد بوده باشند اما واشنگتن در راستای اهداف خود در شرق آسیا نیاز مبرم به همیاری روسیه دارد و همین مسئله بهانهای ست برای نزدیک شدن سیاستهای کاخ سفید و روسیه در خاورمیانه. توجه کنونی ترامپ به خاورمیانه نیز دقیقا در همین راستا و با هدف ایجاد برگهای جدید بازی در مقابل روسیه است تا بتواند با استفاده از آنها به داد و ستد سیاسی با مسکو بپردازد.
اگر بعضی ها 110 میلیارد دلار داشتند چه می شد؟
دقیقا در زمانی که عربستان سعودی به عنوان رهبر یکی از دو طیف هژمونی منطقه از پایینترین توان خود در مقابل هژمونی ایران برخوردار و ناچار است یا به بازی پاندولی مقابل ایران پایان دهد یا برای ادامه بازی به سمت اسرائیل متمایل شود، ترامپ از پتانسیلهای قهری ایجاد شده