هیوا کوردستانی "مولانیا"
این نوشتار سعی دارد تا وضعیت واقعی زندانیان سیاسی کرد را براساس گفته های خود زندانیان و شاهدین حال روشنگری نماید. براساس اظهارات مقامهای جمهور ی اسلامی ,هیچ مجرمی تحت عنوان زندانی سیاسی در زندانهای ایران وجود ندارد.پس به همین خاطر تعریف روشن و عملیاتی از وقوع و وجود زندانی سیاسی و جرم سیاسی قابل پیگیری نیست و همین موضوع هم اشخاص و هم دعاوی حقوقی را سردرگم کرده و تحت نام کلی و ماده قانونی تلاش علیه امنیت ملی بصورت سلیقه ای و دیکته ای با امور برخورد میشود. در این میان با توجه به وضعیت امنیتی مناطق کردنشین,اکثر کسانیکه بعنوان متهمین یا مجرمین سیاسی دستگیر و به مراجع اطلاعاتی ارجاع داده میشوند,براساس نوع اهمیت به گروه الف,ب و ج تقسیم بندی میگردند و به همین منظور لفظ سیاسی را میتوان تلویحی برای انان بکار برد. این زندانیان معمولا در حوزه گروهای ناسیونالیستی,چپ و یا ملی مذهبی و مذهبی درجه بندی میگردند.
*گروه الف,متهمین و شخصیتهای مستقل یاشناخته شده یا شکارشده ی هستند که دارای سابقه ارگانیکی با احزاب یا نهادهای مردم نهاد بصورت مدنی یا پراکتیکیند.اینها از لحاظ بار امنیتی دارای بیشترین ارزش اطلاعاتیند و منبع مهم رژیم در کسب خبرند.اینها دارای کد مخصوصی هستند و بنا به ارزش اطلاعاتیشان تحت بازجویی مستقیم نیروهای اطلاعات سپاه قرار میگیرند.
*گروه ب,شامل کسانی است که یا دانشجو هستند و یا فعال مدنی خودجوشی را بوجود اورده اند یا در اعتصاب و راهپیماییها و....شناسایی میشوند.اینها در زمان بازجویی دارای پتانسیل فراوانی برای نهادهای امنیتی جهت استفاده قرار میگیرند و چون از شخصیت متزلزلتر و ناشناخته تری برخورارند معمولا اسانتر و راحتتر مورد استفاده,ضرب و جهل و یا همکاری قرار میگیرند.این گروه با حبسها و زندانیهای معمولا نه چندان دراز مدت در فضای امنیتی رژیم تبدیل به مهره خاموش و سوخته میشوند و تقریبا رژیم انها را به حاشیه میراند.
*گروه ج,شامل شخصیتها و زندانیان مذهبی است که تاثیر چندانی در روند ناسیونالیست کردی و یا چپ کردی ندارند و اغلب نمیتوان گروه مهم سیاسی در بین زندانیان سیاسی کرد محسوب شوند. -نیروهای امنیتی شامل,نیروی سازمان اطلاعات,اطلاعات سپاه,اطلاعات نیر وی انتظامی و نیروهای معروف به اطلاعات مردمی از جمله گروهایی هستند که بصورت مستقیم ماموریت نظارت و برخورد با این گروهها را دارند و تعامل اصلی را با دادگاه انقلاب انجام میدهند.در این بین نیروی عملیاتی و خبری وابسته به اطلاعات سپاه در مناطق کوردنشین مسؤلیت رسیدگی به پدیدهای حوزه کوردستان را بر عهده دارند.اطلاعات سپاه با استفاده از گروه برون مرزی خود فعالین بیرونی و داخلی و لینکهای مرتبط را شناخته و بوسیله مخبرین داخلی که اکثرا از شهرو ندان منطقه هستند سیستم خبری خود را ساماندهی میکنند.نهادهای امنیتی بوسیله اغوا و تطمیع و همچنین با وعده های مالی و اعتباری گروههای مختلف از قشرهای گوناگون جامعه را مجبور میکند تا با انها همکا ی کنند.این گروهها بصورت فردی و یا گروهی در سیستمی ناشناخته و یا شناخته مانند بسیج مردمی از سطح شهر خبرها را چه بصورت شفاهی و چه بصورت کتبی یا الکترونیکی در اختیار مراجع امنیتی و یا مامورین مستقیم خود قرار میدهند.
ع.م یکی از کاسبان منطقه و از نیروهای مخبر منطقه مریوان میگوید او در ازای اخبار مربوط به تحرکات حزبی و یا فعالین حزبی در دو سوی مرز حق استفاده از تامین رایگان داروی ضد سرطان و همچنین خرج خانواده ۶ نفری خود را در میاورد.
م.ق از فروشندگان ارز و کاسب در شهر بانه که از سوی احزاب کوردی کشف شده بود در اظهارات خود گفته است درعوض ادامه کار و عدم دخالت در کار فروش ارز و کالای قاچاق از سوی نیروی انتظامی هراز چند گاهی با سپاه برون مرزی همکاری میکند و معمولا با سیمکارت مخصوص و شماره ی مخصوصی که به او داده بودند خبرها را به انها می رساند.بعد و حوزه خبری سپاه در خارج از مرزها و در داخل و عمق کشور عراق و ترکیه نیز بشدت قدرتمند است.
ج.محمد.ع از شهروند عراقی یکی از روستاهای انسوی مرز در طی برملا شدن شیوه ی فعالیتش مشخص شده بود که او به عنوان رابط دو جانبه نقش حایل بین احزاب اپوزسیونی و اطلاعات برون مرزی سپاه را بازی کرده و در دستگیری چندتن از فعالین احزاب نقش داشته است.این گروهای خبری تنها مربوط به تحرکات حزبی نیستند و در مناطق کردنشین و در بطن فعالیتهای مدنی و مناسبتهای هنری و فرهنگی نیز حضور دارند و بعنوان چشم و گوشهای رژیم عمل میکنند. در واقع بوسیله نیروها حالت علمی و فرهنگی شهرها نیز در حالتی امنیتی است و معمولا برنامه ها مدنی نیز منوط به اجازه ی نهادهای امنیتی است.اما نحوه برخو د با زندانیان سیاسی و متهمین و مظنونین سیاسی در کردستان بشدت خشن و اسفبار است.با توجه به تقسیم بندیهایی که انجام شد معمولا برخوردهای متفاوتی انجام میگیرد.روشهای روحی چون: بی خوابی,بی خبری,انفرادی,بازجویهای چند باره,حالت اضطراب,فحش,صداهای بلند,صدای ناله,ترس از ضرب و جهل,تحریک به خودکشی,تهدید به شکنجه,تهدید به حبسهای بلند,بازی با ناموس,تهدید خانواده؛اینها روشهایی است که شخص را در حالتی از اشوب درونی قرار میدهند تا شخص لب به سخن بگشاید.
ا.غ,از جمله متهمینی است که او را به هواداری از اپوزسیونهای کردی متهم کرده بودند وی میگوید او را در اتاق دومتر در دومتر با سقفی دو متری به مدت یک هفته حبس کرده بودند.این اتاق بسیار ساکت و هیچ صدایی به ان نمیرسید.در زمانی از روز با صدایی بلند و به مدت دو ساعت حالتی از صدای اژیر را بر روی کاشی میکشاندند که قلب را از جای میکند به فواصل زمانی اینکار را تکرار میکردند.بعد از مدتی قطع و زمانیکه احساس میکردی که تمام شده و احساس خواب الودگی داشتی صدای چکه ی بلند اب هوش را از سر میپراند و انسان را دیوانه میکرد تا چیزی به اسم خواب را احساس نکنی.او میگوید روزی ۴مرتبه با ترس و تهدید او را بازجویی میکردند و روزی یک مرتبه هم شخصی با حالت مهربانی فقط مرا نصیحت و دلداری میداد تا همکاری کنم.او میگوید روزیکه خانواده وی برای بردن او به اداره اطلاعات مراجعه کرده بودند صبح بوده و او یک ساعت پیش غذایی را که خوره بود به منزله ی شام حساب کرده,یعنی او زمان را فراموش کرده و انها او را در حال و زمان مصنوعی رها کرده بودند.
و.ک,از دستگیر شدگان و متهمین مربوط به عضویت در یک از احزاب کردی بعد از ۵سال تحمل زندان و ازادی میگوید.روزیکه او را به اداره اطلاعات سنندج بردند لباسهای او را دراورده و به او گفته بودند میخواهند بر او تجاوز کنند و اگر به سوالات انها پاسخ ندهد او را خواهند کشت.او میگوید از پاها به مدت زمانهای نیم ساعتی اویزانش کرده اند و با کابلی سیاه بر تمام بدنش ضربه زده اند.یکی از شکنجه های انان کشیدن بیضه ها و ضربه زدن به مثانه بود و هر روز اینکار را تکرار میکردند. از تفریحات انان کتک زدن با اجسام سخت بصورت دسته جمعی بود که با فحشهای رکیک به ناموس خانواده صورت میگرفت,انقدر میزدند تا از هوش برود و بعد اب بر رویش ریخته و دوباره انکار را تکرار میکردند. معمولا سازمان.اطلاعات پس از دستگیری مظنونین خود نه براساس موازین قانونی بلکه برپایه ی قانون نانوشته ی خود شخص را در حبس و بازجویی خود قرار میدهد.این زمان معمولا از یک هفته تا 6ماه طول میکشد و در این ایام خبر و نشانی از شخص تا مشخص شدن درجه و کد او اطلاع رسانی نمیشود.و روزها و شاید هفته ها خانواده ها از محل بازداشت فرزندانشان خبر ندارند.در این حالت بارها اشخاص زیادی تحت شکنجه جان خود را از دست داده اند و یا ناقص العضو شده اند.از زمان بازداشت تا زمان قرار وثیقه یا دادگاه معمولا برای یک بازداشتی به اندازه ی هزار روز سپری میشود.
چ.ر,میگوید او را بعلت تجمع دانشجویی به اداره اطلاعات شهر کرمانشاه بردند و بعد از دو هفته شکنجه و ازار و اذیت روحی و بدنی به سلولی انتقال دادند که سه نفر دیگر نیز در ان بودند.بعدها متوجه شدم این سه نفر نقش طعمه را بازی کرده اند و قصد داشته اند تا او را تخلیه اطلاعاتی کنند.رژیم به نوع های مختلف برای هر برخورد یا حرکتی که مغایر با اصولش باشد روشهای گوناگون غیر انسانی را بکار میگیرد و در مناطق غرب کشور بوسیله بزرگترین زندانهای مخوف خود چون دیزل اباد کرمانشاه و زندان ارومیه و همچنین زندان سنندج نوعی از دشمنی و مافیای زندانی را بوجود اورده و با درست کردن جوی ناسالم در زندانها کسانی را که به نام زندانین سیاسی به انجا وارد شده اند را مورد انواع مشکلات قرار میدهد تا شخصیت و کرامت او زیر سوال میرود.رژیم با دادن دست اعمال و امنیتی کردن مناطق کردنشین سعی دا د تا همه ی موارد مدنی را تحت انقیاد دراورد و استانه تهدید پذیریش پایین اید,به همین خاطر نظارت شدید امنیتی و برخورد محکم ضربتی را در خصوص جنبشها و جلسات و گفتمانهای روشنفکری و حتی هنری و فرهنگی مناطق کردنشین انجام میدهد تا مردم منطقه را تخطیه کند.به همین منظور فشار بر زندانیان سیاسی به منزله اشاعه هوای رعب و وحشت در بین قشرهای اجتماعی را نوعی برگ برنده برای خود میداند.
بیشتر بخوانید پیشانیخوانی جنبش دانشجویی کُردستان
خواسته های ملت کرد، روا یا ناروا
24/11/2016