هیوا کوردستانی "مولانیا"
سال 1975بیانیەی اختتامیەی کنفرانس هلسینکی، مصرانه پشتیبانی خود را از این که حق تعیین سرنوشت تنها عکس العملی در برابر استعمار ملت ها نبوده بلکه حق تمامی ملتها جهت تعیین سرنوشت و انتخاب رژیم های داخلی و ارتباط با دولتهای خارجی می باشد، اعلام داشت به همین دلیل بیانیەی کنفرانس هلسینکی به خاصیت و همیشگی حق تعیین سر نوشت یعنی حق ملتها برای ماندن و اعمال خواستەهای خود اشاره کرده است همچنین هرگونه اعتراضی علیه این نوع برداشت از حق تعیین سرنوشت با تکیه بر اصل هشتم بیانیه ی کنفرانس رد خواهد شد.
ملت کرد یک اقلیت مذهبی و یا زبانی و فرهنگی نیست بلکه یک ملت با تمام خصوصیات کامل ان است. جمعیت کردها بیش از چهل میلیون نفر میباشد و کردستان با وسعت 500هزار کیلومتر مربع یعنی به اندازه وسعت کشورهای آلمان، اتریش و سویس می باشد که در پیمان نامه (سور) سال 1920حق تشکیل دولت مستقل به این ملت داده شده است. به علت پیچیدگی مسالەی کرد و قرار گرفتن کردستان در منطقەای استراتژیک و تقسیم شدن آن بین کشورهای ایران، ترکیه، عراق و سوریه همچنین اهمیت ویژەی کردستان در منطقه خاورمیانه، بحث و بررسی در مورد حق تعیین سرنوشت ملت کرد بسیار دشوار خواهد بود.
طبق قطعنامه 2625 سازمان ملل مصوب اکتبر 1970 ملتها حق دارند سرنوشت خود را تعیین کرده و جهانیان نیز باید به این حق احترام بگذارند. با توجه به اینکه کردها چه از لحاظ زبان و گویش و چه از سایر وجه های دیگر شناخته شده ی ملیتی همه ی عناصر ملتی جدا را از فارس، عرب و ترک یدک می کشد، و همچنین با توجه به آئین نامه ی سازمان ملل در مورد حقوق بشر و حقوق ملیتها، کردها نیز بایستی دارای حداقل حقوق ملیتی خود در جامعه ی جهانی به مانند ملتی مستقل باشند، ولی متاسفانه این حق ملت کرد از سوی دولتهای مستبد حاکم بر ایران و ترکیه و سوریه و عراق پایمال شده است.
تقسیم شدن کردستان در سال 1923 به موجب قرارداد لوزان، باعث شد که از آن زمان مبارزات ملیتی ملت کرد برای احقاق حقوق حقه ی خود به طرق گوناگون پدیدار شده و کشورهای سلطه گر آنان را در طول صد سال اخیر درمانده کند.
جهت بررسی و تحلیل در مورد حق تعیین سرنوشت ملت کرد و بر اساس قوانین بین المللی بهتر است مساله ی حق تعیین سرنوشت را در مفهوم معاصر آن و بر اساس ادبیات قوانین بین المللی و همچنین بیانیه و اعلامیه های سازمان ملل بررسی کرده و هویت بین المللی کرد را مورد بحث قرار دهیم . در دایره المعارف اصلاحات قانونی بین المللی دو مبنی برای حق تعیین سرنوشت تعیین گردیده است:اول اینکه حقی است که برای دولت ها اثبات شده و هدف ان نیز احترام به استقلال دولت های دیگر است و دوم حقی است که برای گروه انسانی در نظر گرفته شده که بر اساس ویژگی های جغرافیایی.نژادی . زبانی و خواسته های سیاسی ملت و دولت تشکیل دهند. از این منظر حق تعیین سرنوشت امکانی برای ملت ها ایجاد میکند (که هنگام قرار گرفتن در مرزهای یک دولت دیگر حال انکه ارتباط دوطرفه میان انها - دولت و ملت تحت سلطه - قوی و محکم باشد یا ضعیف ان ملت حق دارد که نماینده ی سیاسی خود را انتخاب کند و شیوه سلطه و اقتدار خودرا تغییر دهد و یا به طرف استقلال سیاسی خود گام بر دارد.)در جای دیگر حق تعیین سرنوشت بدین ترتیب تعریف شده است :اصول و موضوع حق تعیین سرنوشت چگونگی انتخاب یک رژیم سیاسی اقتصادی و اجتماعی رابه طریق ازاد و فراتر از ان در حرکت به سوی استقلال به عنوان یک دولت مستقل یا جدا شدن از دولت و به پیوستن به دولتی دیگر را تعیین خواهد کرد. با توجه به تعاریف فوق و حق تعیین سرنوشت ملت ها برای احترام به ازادی دمکراسی صلح و تامین اسایش بین المللی یک شرط اساسی بوده از این نظر یک بخش اساسی در برنامه سازمان ملل و در بند های 2-1و55 به ان اختصاص داده شده است.و بندهای 1و2 توسعه ی روابط بین المللی بر اساس احترام به اصول حق تعیین سرنوشت ملل و اقدام جهت پایداری صلح جهانی ...و بند 55تامین شرایط ارامش و رفاه و در راستای ایجاد ارتباط و تامین صلح و دوستی میان ملل یا تکیه به احترام به اصول مشابهت به حق تعیین سرنوشت ملت ها...
مجمع عمومی سازمان ملل در عهدنامه ی شماره 421 چهارم دسامبر سال 1950 به تحقق حق تعین سرنوشت برای تمامی ملت ها به عنوان یک حق انسانی و اصولی اشاره کرده و از شورای اقتصادی و اجتماعی حقوق بشر خواسته است که در این مورد پیگیری های لازم را به عمل اورد.همچنین در معاهده ی شماره 545 پنجم فوریه سال 1952 مساله ی گنجانیدن حق تعیین سرنوشت تمامی ملل را جهت تثبیت اصول عهدنامه بین المللی حقوق بشر به تصویب رسانده ایت . این بند تمامی دولت ها را برای گام برداشتن جهت تحقق حقوق نامبرده همگام با هاداف و ارمانهای سازمان ملل و معاهده ی 637شانزدهم دسامبر 1952 تشویق می نماید. از این رو معاهده ی 1514 چهاردهم دسامبر 1960 دوره پنجم مجمع عمومی اهمیت فوق العاده ای پیدا میکند . زیرا در ان به حق تعیین سرنوشت و ملت های مستعمره اشاره گردیده و برلزوم پایان دادن فوری و بدونه قید و شرط به استعمار و اشغال سرزمین های در هر نوع ان اصرار شده است و مجمع عمومی در مقدمه ی اعلام این قطعنامه بر لزوم تامین شرایط و لازم جهت ایجاد ارامش رفاه و ارتباط دوستانه در عین حال احترام به تعیین حق سرنوشت ملت ها بدون هیچ تبعیضی از نظر نژادی جنسی زبانی مذهبی تاکید کرده و افزوده است که تمامی ملت ها به طور کامل و مطلق حق دارند برای حاکمیت سرزمین و وطن خود همچنین کشور واحد تلاش نمایند.در سال1966سازمان ملل متحد دو قطعنامه را به تصویب رساند که در سال 1976تمامی دولت ها در برابر ان متعهد شده اند. این قطعنامه زاده و برایند قطعنامه ی71-545پنجمفوریه 1952مجمع عمومی این سازمان بوده و شامل قطعنامه ی بین المللی حقوقی و مدنی و سیاسی و همچنین قتعنامه ی بین المللی حق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی می شوند .
در بند اول هردو قطعنامه ی نامبرده حق تعیین سرنوشت از اعتبار و اهمیت جهانی برخوردار بوده و به شرحی که ذیلا اشاره گردیده است توضیح داده شده است:
1- حق سرنوشت حق تمامی ملت هاست لذا ملت ها حق دارند ازادانه ساختار رژیم سیاسی حود را طبق این تعابیر اصول توسعه ی اقتصادی اجتماعی وفرهنگیشان قرار دهند.
2- ملت ها جهت رسیدن به اهداف خود بدونه هیچ قاهده ی از پیش تعیین شده و بدون اینکه سازمان های همکاری اقتصادی و بین المللی هیچ گونه محدودیتی برانها تحکیل کنند و با تکیه به اصول صلح و قوانین بین المللی می توانند به شیوه ی ازادانه از منابع و ثروت طبیعی خود بهرمندشده ودر هیچ شرایطی ملت ها نباید از کمک و یاری دیگران محروم شوند.
3- دولت ها عضو این پیمان انهایی که در برابر اداره سرزمین های غیر مستقل و سرزمین های تحت کفالت مسئول اند باید اساس جوهر و برنامه های سازمان ملل برای عملی کردن پرژه ی حق تعیین سرنوشت و احترام به حقوق تعیین شده تلاش نمایند.
علاوه براین قطعنامه شماره 2625اول اکتبر 1970مجمع عمومی دارای اهمیت زیادی است .قطتعنامه مذکور به ارتباط دوستانه ی بیت دولت ها اشاره کرده و اظهار می دارد ((تمامی ملت ها حق دارند سرنوشت خود را تعیین کرده و تمامی جهانیان باید به این حق احترام بگذارند )) لذا حق تعیین سرنوشت تنها شامل (موارد کلاسیکی)از جمله ملت های مبارزو ازادی خواه که برای ازادی از سلطه بیگانه و استعمار تلاش می کنند نمی شود بلکه ان دسته از ملل را نیز شامل می شود که بر علیه نژادپرستان ستمگران وچپاولگران منابع خود مبارزه میکنند چرا که ملتی که در سرزمینی که زندگی میکند صاحب اموال و منابع انجا نیز هست .
طبق این معیار حق تعیین سرنوشت در ساز و کارهای بین المللی دارای چندین شکل و سیمای مختلف بوده و حقوق مشمول در این طرح بدین شیوه متجلی می شود:
1- تقسیم هر سرزمینی باید با مشورت و رای مردم ان سرزمین صورت بگیرد .
2- هر ملتی حق دارد رژیم سیاسی خود را تعیین کند
3- ملت باید از هرگونه دخالت خارجی در امان باشد
4- ملت باید از سلطه قدرتی که به ان ستم میکند رهایی یابد.
سال 1975بیانیەی اختتامیەی کنفرانس هلسینکی مصرانه پشتیبانی خود را از این که حق تعیین سرنوشت تنها عکس العملی در برابر استعمار ملت ها نبوده بلکه حق تمامی ملت ها جهت تعیین سرنوشت و انتخاب رژیم های داخلی و ارتباط با دولت ها خارجی می باشد اعلام داشت به همین دلیل بیانیه ی کنفرانس هلسینکی به خاصیت و همیشگی حق تعیین سر نوشت یعنی حق ملت ها برای ماندن و اعمال خواسته های خود اشاره کرده است همچنین هرگونه اعتراضی علیه این نوع برداشت از حق تعیین سرنوشت با تکیه بر اصل هشتم بیانیه ی کنفرانس رد خواهد شد. از این رو اعلامیه های پایانی کنفرانس به عنوان اعلامیه ای قانونی و حقوقی شناخته شده و برنامه های راهنمای روابط بین دولت ها ی شرکت کننده در کنفرانس داده شد.
به علاوه سند قابل اهمیت دیگری وجود دارد که دارای محتوای روحی سیاسی است و ان هم اعلامیه ی جهانی سال1976حقوق ملت ها در الجزیره است اگرچه این اعلامیه قنونا دولت ها را ملتزم نمی کند اما نقظه نظر حقوق بشر ونیز حقوق ملت ها سندی اساسی و کامل می باشد.
1- حق تعیین سرنوشت برای تمامی ملت ها
2- احترام به اصول هویت فرهنگی
3- حفظ سرزمین
4- حفظ ملت ها در برابر هرگونه ظلم و تجاوز و نسل کشی
5- حق همیشگی رعایت حق تعیین سرنوشت
6- حق ازادی ملت ها از هرگونه ستم و تحت سلطه بودن
به هرحال ملت هایی وجود دارند که در بعضی از شرایط تاریخی به دولتی الحاق شده اندحال چه دولت مذکور پیش از الحاق ملت یاد شده وجود داشته یا بعد از ام پدید امده باشد در نتیجه یان امری ملت یا ملت های الحاق شده حق تعیین سرنوشت خود را هم در حوزه های داخلی و هم در حوزه های خارجی از دست می دهند در هر مرحله ای که این ملت ها خواسته باشند به حق تعیین سر نوشت خود تحقق بخشنذ موانعی بر سر راهشان قرار گرقته است راه را بر انها سد کرده و به احترام گذاشتن به حاکمیت دولت های حاکم بر خود ملتزم شده اند در چنین شرایطی لازم است که جامعه ی بین المللی برای احترام و حفظ و قوانین و اهداف پیمان نامه های سازمام ملل جهت تامین حق تعیین سرنوشت ملت ها فعالیت ساز و کارهای خود را توسعه دهد زیرا که حق تعیین سرنوشت علاوه برا اینکه در قوانین بین المللی معاصر مورد اشاره قرار گرفته است تحقق این مساله عامل اساسی برای ایجاد امنیت و صلح جهانی می باشد و این همان اهدافی است که سازمان ملل متحد نیز در راستای ان تاسیس گردیده است .
هر ملتی برای اینکه در سطح بین المللی بتواند از حق خود دفاع کند باید سازمان و ارگانی تشکیل دهد و نماینده ومجری خواسته ای آن باشد و اغلب وظیفه ی اینگونه سازمان ها را جنبش های آزادی خواه ملی بر عهده دارند به نظر پرفسور "کسیزی "مسئله ای که این وظیفه را به عهده جنبش های آزادیخواه ملی میگزارد مشروعیت بین المللی انها می باشد که با تکیه بر تعیین حق سر نوشت ایجاد شده است و البته لزومی ندارد که جنبش مذکور حوزه و زمینه را که به خاطر آن تلاش میکند تحت کنترل داشته باشد بنا براین ملت های عضو سازمان ملل حقوق و وظالیف یکسانی با دولت ها دارند که از قوانین بین المللی نشات میگیرند 1-اصول حق تعیین سرنوشت با تکیه بر حق2-اصول کلی رفتار در جنگ 3-قوانینی که تاثیر ان پیمان نامه ها را تعیین کنند4- قوانین سازمان ونهاد های مورد قبول در سطح جهانی ملت هایی که یک سازمان همیشگی انها را نمایندگی میکند حق دارند که بدان احترام گذاشته شود و نماینده های انها در سازمانهایی مختلف مورد توجه و محافظت قرار گیرند
ملت کرد تمامی ویژگی هایی را که جامعه ی ملل و به ویژه ملل متحد با تکیه بر آنها حق تعیین سرنوشت را برای ملت ها محترم میشمارد دارا می باشد یعنی شکی نیست که باید هویت مستقل ملت کرد همچنان که در مورد دیگر جنبش های آزادیخواه ملی از جمله پولساریو در صحرا سوابوی در نامیبیا و سازمان آزادیبخش فلسطین مصداق دارد به عنوان ملتی که یک جنبش آزادیخواه ملی آن را رهبری و نمایندگی می کند به رسمیت شناخته شود و به رسیمیت شناختن هویت بین المللی ملت کرد خلا بسیاری عظیمی را در مبارزات این ملت در سطح بین المللی در چها رچوب قوانین جهانی پرکرده و به تکیه گاهی برای دفاع از حقوق مشروعیت و حق تعیین سرنوشت آن تبدیل خواهد شد
16/11/2016