هیوا کوردستانی "مولانیا"
جنبش دانشجویی در کردستان به عنوان یکی از شاخەهای اصلی جنبش دانشجویی ایران (جنبش مادر)، از عمر طولانی برخوردار نیست اما در همین بازەی زمانی کوتاه، کیفیت و عملکرد چشمگیری را از خود بروز داده است. اگر منصفانه بخواهیم خطوط پیشانی این جنبش را در کردستان بخوانیم، چینهای عمیقی را خواهیم دید که نشان از تحمل سختی روزگار سیاسی، اجتماعی و دانشجویی در این سالهای ایران است. در واقع میتوان حرکتهای آغازین شکلگیری این بخش از جنبش دانشجویی ایران را در نیمەی دوم دهە ۷۰ شمسی، مورد بررسی و جستجو قرار داد.
با پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ و باز شدن نسبی فضای سیاسی و ایجاد جنب و جوشهای سیاسی در مناطق غربی کشور، دانشجوی کُرد بیشترین سهم در فعالیتها و کنشهای آزادیخواهانه در این بخش از مام وطن را داشتە است و بالطبع بیشترین بها را نیز در این راه پرداخته است. در این مقاله سعی شدە است که از یکسو وضعیت عام دانشجویان و از سوی دیگر وضعیت فعالین سیاسی و اجتماعی دانشجویی در کردستان را براساس آمارهای موجود مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. وضعیتهای مورد بررسی قرار گرفته شده شامل؛ الف. نهاد سازی ب. دانشجویان بازداشت شده یا محروم از تحصیل پ. اعتیاد به عنوان سلاحی بر علیه دانشجویان ت. بیکاری در میان فارغالتحصیلان هدف اصلی مقالهی حاضر، ارایەی نیمرخی از وضع موجود در جنبش دانشجویی ایران در مناطق کُردنشین و تحلیلی در این زمینه است تا خواننده با این بخش فعال از جنبش دانشجویی ایران بیشتر آشنا شود.
نهاد سازی از ضرورتهای اساسی و اصلی هر حرکت اجتماعی، نهاد سازی است که در واقع برخاسته از نیاز جامعه برای کانالیزه کردن خواستەها و ایجاد گونەای از نظم در فعالیتها میباشد. در اوایل سالهای دهەی ۷۰ شمسی و بر حسب موقعیت زمانی- مکانی، اولین نهاد دانشجویی در کرمانشاه با نام «جامعه دانشآموختگان و دانشجویان کرمانشاه» با هدف توانمند سازی جامعەی دانشجویی و گسترش بنیادهای حقوق شهروندی تاسیس گردید که پس از مدت کوتاهی موفق به اخذ مجوز از وزارت کشور شد. این سازمان سیاسی- اجتماعی در طول حیات خود تا به امروز توانستە است مشکلات و موانع زیادی را که از سوی حکومت جمهوری اسلامی برای ادامە حیاتش ایجاد شده بود پشت سر بگذارد و به فعالیتهایش ادامه دهد؛ مشکلاتی چون قطع شدن بودجه مالی از سوی حکومت، ممنوعالفعالیت شدن در چندین نوبت، دستگیری و بازداشتهای مکرر حمیدرضا صمدی دبیرکل سازمان و تهدید اعضا، اما با تمام این اوصاف «جامعەی دانشآموختگان و دانشجویان کرمانشاه» توانسته نقش مناسبی در شکلگیری جامعەی مدنی در غرب کشور به خصوص در کرمانشاه ایفا کند. اما نقطەی عطف جنبش دانشجویی در غرب کشور را میتوان در تاسیس «اتحادیەی دموکراتیک دانشجویان کُرد» جستجو کرد که در سال ۸۴ با حضور نمایندەهای دانشجویان کل استانهای غرب کشور در سنندج اعلام موجودیت کرد. در واقع این اتحادیە در راستای هدفمند ساختن فعالیتهای دانشجویی در غرب کشور و تعامل و هماهنگی هرچه بیشتر با جنبش دانشجویی سایر نقاط ایران تاسیس شد. این نهاد که بیشترین تمرکز امنیتی سازمانهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی را در غرب کشور تجربه کرده است؛ در طول سالهای فعالیت خود با دستگیری، بازداشتهای طولانی مدت و محرومیت از تحصیل فعالین و اعضای خود روبرو بوده است که در بخش «بازداشت و محرومیت از تحصیل» در همین مقاله به آن اشاره میشود.
بازداشت و محرومیت از تحصیل همانگونه که در کل کشور آمار دقیقی از دانشجویان بازداشتی یا محرومین از تحصیل در دست نیست، در استانهای غربی کشور نیز ما با آمار دقیقی از دانشجویان کُرد بازداشتی یا محروم از تحصیل روبرو نیستیم که دلیل اصلی آن تهدید خانوادەهای دانشجویان و خود دانشجو، توسط سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی ایران است؛ اما با این اوصاف در اکثر موارد گزارشهای حقوق بشری مورد نیاز در مورد این دستە از دانشجویان منتشر و در دسترس عموم قرار میگیرد. نمونه این فشار و بازداشتهای غیرقانونی در غرب کشور را میتوان در میان اعضای «اتحادیه دموکراتیک دانشجویان کُرد» دید که از سال ۱۳۸۴ تاکنون با بازداشت یا محرومیت از تحصیل فعالین و اعضای خود روبرو بودە است. به گزارش «کمیتەی دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی» در سال 1390، چهار عضو اتحادیە بازداشت و زندانی شدند که تنها شیرزاد کریمی با وثیقەی ۱۴ میلیون تومانی آزاد شد. همچنین بنابر گزارش «اتحادیە دموکراتیک دانشجویان کُرد» از شهریور تا آبانماه 1391، ۷ عضو این سازمان به نامهای «اسعد باقری»، «سوران دانشور»، «میلاد کریمی»، «شیرزاد کریمی»، «مهدی دعاگو»، «آرمان زمانی» و «رحیم باجور» دستگیر شدەاند. بنابر همین گزارش، ۴ دانشجوی کُرد در سال تحصیلی ۸۹، محروم از تحصیل شدەاند. در سال ۹۳ نیز سه تن از دانشجویان دانشگاه پیام نور مریوان به نامهای «میثم جوانمیری»، «دانا امینی» و «سوران راوش» به محرومیت از تحصیل محکوم شدند. در ادامه صدور احکام تعلیق و محرومیت از تحصیل برای دانشجوهای دانشگاه کردستان در سال 1389، چهار دانشجوی دیگر این دانشگاه به نامهای «هوشنگ شانوازلو»، «فرزاد علی سلطانی»، «کاظم کاظمینسب» و «شروین اسدی» نیز احکام محرومیت از تحصیل دریافت کردهاند. پیش از این «محمد حمیدی»، «رسول حسینی»، «مهدی کهبر» (از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد)، «سینا روشنی»، «سید شهابالدین فاضلی»، «حمزه حسنی» و «پریا نیکبین» در موج جدید صدور احکام انضباطی به حکم محرومیت از تحصیل دریافت کرده بودند نامعلومترین بخش نقض حقوق اولیە دانشجویان کُرد، مربوط به اقلیت دینی «یارسان» میباشد. پیروان این آئین که در کرمانشاه، ایلام و بخشهایی از همدان زندگی میکنند از سوی حکومت جمهوری اسلامی ایران به شدت تحت فشار و اذیت و آزار هستند و تا کنون دین آنها در قانون جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته نشده است؛ در نتیجه دانشجویی که خود را یارسان معرفی کند از ادامه تحصیل منع میگردد. در این میان بسیاری از دانشجویان اخراجی کُرد یارسان، به دلیل در اقلیت بودن و ترس از صدور حکم تکفیر بر علیه آنها، هیچگاه مورد خود را بیان نمیکنند به همین خاطر در مورد دانشجویان کُرد یارسان آمار دقیقی در دست نیست.
بیکاری در میان فارغالتحصیلان کُرد با اینکه موضوع بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی یک موضوع ملی است و شامل همه نقاط ایران میشود، اما این مساله در مورد مناطق غرب کشور بغرنجتر و حادتر است. استانهای غرب کشور در طول ۳۰ سال حکومت جمهوری اسلامی، از توسعهنیافتەترین استانهای کشور بودەاند. ایلام، کرمانشاه و کردستان همیشه در لیست ۵ استان توسعهنیافته کشور قرار داشتەاند؛ در نتیجه در چنین منطقەای با وجود فقر شدید صنعتی، جایی برای ایجاد اشتغال فارغالتحصیلان دانشگاهی به خصوص دانشجویان فنی نخواهد ماند. «ابراهیم کارخانه» نمایندەی استان همدان در مجلس شورای اسلامی، آمار بیکاری جوانان را ۲۵ درصد و بیکاری فارغالتحصیلان را ۴۵ درصد اعلام میکند، که البته باید متذکر شد که ۴. ۵ میلیون فارغالتحصیل دانشگاه جویای کار هستند؛ یعنی در واقع فاقد شغل هستند. بیکار بودن ۷۰۰۰ مهندس کشاورزی در استان کرمانشاه که خود یکی از قطبهای کشاورزی کشور است را میتوان نمونەای از خروار دانست. آمار بیکاری در کل استان کرمانشاه به عنوان استانی کُردنشین ۲۱. ۷ درصد است که خبر از گسترش نابهنجاریهای اجتماعی و نابودی ارزشهای نهاینه شده در طول حکومت جمهوری اسلامی میدهد. اما اوج فاجعه را میتوان در سخنان عباس قائد رحمت نمایندەی مردم دورود و ازنا دید که در مصاحبەای اعلام میکند «بیکاری فارغالتحصیلان از بیکاری بیسوادان سبقت گرفته است.»
مواد مخدر به عنوان سلاحی بر علیه دانشجو جمهوری اسلامی ایران با بنیادهای واپسگرایانه که خواهان فرو رفتن جامعه در خرافات است، پایههای حکومت خود را بر جهل تودەای استوار نموده و به همین خاطر در همان روزهای آغازین حیات خود، قصد نابودی یا تضعیف هرچه بیشتر میزان تاثیرگذاری دانشجو و دانشگاه، به عنوان قشر پیشرو و آوانگارد بر جامعه بوده است. مواد مخدر یکی از اساسیترین راهکارهای تخریب و تضعیف نقش دانشجو در جامعه بوده و هست که جمهوری اسلامی با تمام نیروی خود از این راهکار پشتیبانی و استفاده کرده است. آمار دقیقی از اعتیاد در میان دانشجویان در دست نیست، اما طبق تحقیقات انجام شده رواج مصرف مواد صنعتی در میان دانشجویان سیر صعودی داشته است و مصرف «متامفتامین»ها به مصرف اصلی تبدیل شده است؛ براساس پژوهش انجام شده توسط جامعەی روانشناسان ایران، میزان مصرف مواد در میان دانشجویان پسر، ۳ برابر دختران است. در واقع اعتیاد یک معضل ملی است که نمود آن را در مناطق غرب کشور، به علت عدم وجود امید به آینده در میان قشر دانشجو به خوبی میتوان دید. بر مبنای گزارش دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرائم مربوط به سازمان ملل متحد، ایران از سال ۱۳۸۳ رتبه دوم را در میزان مصرف مواد مخدر، در میان کشورهای جهان از آن خود کرده است. همچنین ایران پایینترین سن مصرف مواد مخدر را در جهان دارا است. براساس تحقیقی که دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه انجام داده است ۴۰ درصد دانشجویان مورد مطالعه، حداقل یک بار تجربه مصرف مواد را داشتەاند.
نظرات
19/11/2016