غسان شربل
سردبير الشرق الاوسط
انقلاب ایران در جهانی متولد شد و اکنون در جهانی دیگر زندگی میکند. جهان در چهار دهه گذشته تغییرات زیادی کرده است. به حدی تغییر کرده که هیچ کس نمیتواند به دور از تغییرات بزرگ رخ داده زندگی کند. زمانی که انقلاب خمینی پیروز شد، جهان در دوره دو اردوگاه به سر میبرد و انقلاب به این افتخار میکرد که بیرون از دو قاموس رقیب متولد شده است. این عادت انقلابهاست که پس از پیروزی تصور کنند برای همیشه باقی میمانند. و دنیا را تغییر خواهند داد. و راهحلهایی پیدا کردهاند که انقلابهای قبلی نتوانستند پیدا کنند. در شکوه پیروزی، رؤیاها با توهمات آمیخته میشوند.
انقلاب ایران نمیتواند همچنان تغییراتی را که در دهههای گذشته صحنه بینالمللی را تحت تأثیر قرار داده، نادیده بگیرد. دگرگونیهایی که رخ داد، گسترده و عظیم بود و هرگز نمیتوان آنها را فقط برای دیگران در نظر گرفت. آمریکای امروز با آمریکائی که انقلاب ایران دیپلماتهایش را در تهران به گروگان گرفت و با شادی رقصید، فرق دارد. «شیطان بزرگ» همچنان بر اقتصاد شماره یک جهان حاکم است. اتحاد جماهیر شوروی دیگر وجود ندارد. آن نظام به دلیل حمله اتمی یا جنگ جهانی نقشه را ترک نکرد. پس از فرسایش در رقابت تسلیحاتی، شکاف تکنولوژیک، استحکام پارادایم و ناتوانی در حفظ رابطه عمیق با نسلهای متولد شده در انقلاب، جهان را ترک کرد. آن نظام رفت زیرا نتوانست بهبود لازم را در زندگی مردم ایجاد کند و به آرزوهای آنها گوش فرا دهد. فتوحات خارجی آن را در برابر مطالبات داخلی مصونیت نبخشید.
زمانی که انقلاب ایران به پیروزی رسید، چین در مقطع حساسی قرار داشت. ایدههای مائوتسه تونگ دیگر نمیتوانست از نظام انقلاب محافظت کند. دیگر قادر به حل مشکلات و کنار آمدن با واقعیتها و تحولات اقتصادی نبود. انقلاب به دیوار برخورد کرد و چارهای جز تغییر نداشت. وارثان مائو حزب را به عنوان ماشینی برای تضمین ثبات نگه داشتند، اما قوانین تابو را زیر پا گذاشتند. واژگان رفاه، پیشرفت، سرمایهگذاری و تجارت وارد فرهنگ لغتشان شد. باید ذهنیتها و روشها را با هم تغییر داد. و وارثان با اتخاذ منطق دولت موفق شدند انقلاب را نجات دهند. نجات واقعی زمانی اتفاق افتاد که صدها میلیون نفر از فقر شدید بیرون آمدند و کشور به انقلابهای علمی و فناوری پیوست.
هیچ کس در جهان نمیتواند ثمرات انقلاب تکنولوژیک و انقلاب ارتباطات را نادیده بگیرد. اینترنت تغییر گستردهای در رابطه فرد با جهان ایجاد کرده است. دسترسی به اطلاعاتی را امکان پذیرکرد که سانسورچی سعی میکرد آنها را از مردم دور نگه دارد. و گوشی هوشمند از راه رسید که بزرگترین مخالف یا شاهد تاریخ است. اکنون برای هر شهروندی این امکان وجود دارد که از طریق این وسیله کوچک که در جیب دارد ، دنیا را بخواند، عکس بگیرد، مستند و ارسال کند. هر شهروند به روزنامه نگاری تبدیل شده که به مشاهده، ثبت، جمع آوری اطلاعات و تدوین موضع خود در امور داخلی و خارجی میپردازد.
این گوشی هوشمند بدون توجه به مرزهای بینالمللی و سانسور شدید، دارنده خود را به بخشی از دنیای به هم پیوسته تبدیل کرد. به حامل خود گفت، او صاحب حقوق بدیهی است که حق مطالبه آن را دارد. در این زمینه، زن جوان ایرانی شبیه زن جوان ساکن کشور یا قارهای دیگر است. این تلفن همچنین پیام داد که مدلهای تحمیلی برای همه زمانها و مکانها مناسب نیستند. و اینکه مدلها از گوش دادن به تغییرات، رویکردها و شیوههای جدید زندگی که زمان به ارمغان میآورد مستثنی نیستند.
انقلاب ایران سعی کرد خود را در برابر تغییرات عمده ایمن کند. خط تماس با غرب را روشن نگه داشت و هر خواسته برای تغییر را هر چند محدود به عنوان بخشی از توطئه بیرونی با هدف ریشه کن کردن ارکان نظام و ارکان تداوم آن دید. این کشور معتقد، حق دارد از توسعه فنآوری فقط آنچه را که زرادخانه، قدرت و سیاست تهاجمی خود را در منطقه تقویت میکند، بگیرد.
انقلاب ایران شعار «صدور انقلاب» را به سیاستهایی تبدیل کرد که موفق شد در نقشههای لبنان، سوریه، عراق و یمن نفوذ کند. اما موفق نشد در نقشههایی که در آنها رخنه کرد، الگویی از ثبات یا رفاه ارائه کند. به گفته خود مقامات ایرانی، این رخنهها مانند اقدامات حفاظتی برای رژیم و نقش آن به نظر میرسید، حتی اگر این کار به بهای امنیت و رفاه نقشههایی تمام شود که درآنها نفوذ کرده باشد. ایران انقلاب، در پروندههای هستهای و موشکی با زمان مسابقه داد، گویی به دنبال ضمانتی برای حفظ نقش جدید خود در منطقه بود.
انقلاب ایران طوری عمل کرد که گویی مشکل از و با خارج است و داخل تضمین شده. با اعتراضات قبلی در مورد نتایج انتخابات یا مسائل معیشتی به گونهای برخورد میکرد که گویی صرفاً تلاشهای خارجی برای ایجاد بیثباتی است. این کشور حاضر به درنگ در بیقراری نسلهای جدید، رؤیای آنها برای زندگی بهتر و مطالبهشان برای اولویت دادن به ارتقای سطح معیشت مردم، به جای هزینه کردن بر ارتشهای کوچک متحد در خارج از کشور نشد.
اصرار ایران که در حال حاضر به سمت انزوای بینالمللی یا حداقل غربی میرود، برای نپذیرفتن اینکه جهان تغییر کرده، باعث شده است اعتراضاتی که با کشته شدن مهسا امینی آغاز شد، شکلی عمیقتر از اعتراضات قبلی به خود بگیرد. این موضوع با شعارهایی که معترضان میدهند، علیرغم آگاهی آنها از هزینه بالای سردادن آن شعارها، تأیید شد. گسترش اعتراضات در شهرهای دور و سردادن شعار « زن - زندگی – آزادی» و نترسیدن از گلوله هر چند هم که مرگبار، این تصور را ایجاد کرد که مقامات ایران به خصوص در دوران ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی با یک چالش بی سابقه رو به رو هستند.
واضح است که راهحلهای قبلی دیگر جواب نمیدهند و سرکوب گسترده زمینه چرخه دیگر اعتراضات را میسازد. شاید به همین دلیل بود که مسئولان تحت فشار افکارعمومی با لغو « پلیس اخلاق» موافقت و برای بحث در مورد حجاب ابراز تمایل کردند. شتابزده است که آنچه اتفاق میافتد را به عنوان شواهد قطعی از یک تغییر قریب الوقوع یا نزدیک در نظر بگیریم. اما آنچه مسلم است اینکه اعتراضات پیامی تند داشت به این مضمون که پاسداران انقلاب ایران چارهای جز اعتراف به این ندارند که دنیای امروز مانند دنیایی نیست که انقلاب در آن متولد شد. ماهیت پیام این است؛ زمان بی رحم است، انقلاب به دست نسلی جدید که در زیر عبای آن پرورش یافتند یا زیر فشار خیابان تغییر میکند؛ هرچند این زایش طولانی و پرهزینه باشد.
19/12/2022