هوشنگ رحمانی
خیزش ژینا و مقاومت مستمر دانشجویان در جریان این خیزش را میتوان نقطه پایانی بر چهار دهه سلطه ضد انقلاب فرهنگی حکومت اسلامی در دانشگاهها دانست.
طبق برآوردها، تاکنون ۱۳۷ دانشگاه در خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» شرکت داشتهاند. هرچند حدود و نوع این مشارکت مشخص نیست، این رقم بیشک بالاترین سطح حضور دانشگاهها در روند تغییرات سیاسی در تاریخ ایران بوده است. افزون بر این جنبه کمّی، کیفیت و شدت حضور دانشگاهها نیز مثالزدنی است.
طوری که دانشگاهها و دانشجویان تا حالا در مقاومت در برابر نیروهای سرکوب از یک سو و در زنده نگهداشتن، پیش بردن و انتقال پیام خیزش «زن، زندگی، آزادی» عمل کردهاند، به راستی خیرهکننده بوده و بر کمتر کسی پوشیده مانده است. اما این مقاومت از کجا میآید؟
خلق مداوم آوا و نمای انقلاب
سهشنبه ۲۴ آبان، حوض دانشکده مدیریت دانشگاه تهران به رنگ خون درآمد. پیش از آن، در هفدهم آبان، دانشجویان دانشگاه فرهنگ و هنر سرودی متعلق به سال ۸۸ را بازسرایی و بازخوانی کردند؛ بازخوانیای به مراتب رادیکالتر از نسخه اصلی. از این بازسراییها زیاد میتوان سراغ کرد. در اوایل آبان ماه، دانشجویان موسیقی دانشگاه هنر سرود انقلابی «برپا خیز، از جا کن، بنای کاخ دشمن» را که به انقلاب ۱۳۵۷ و کنفدراسیون دانشجویان ایرانی برمیگشت باز سرودند، با مطلعِ «برپاخیز برای زن، زندگی، آزادی». دانشجویان شریف نیز روز هفدهم آبان آن را خواندند. مقاومت دانشجویان، در روند آفرینش و بازآفرینی پیام خیزش انقلابی ژینا، پیوندهای این خیزش را با خیزشهای انقلابی گذشته، از انقلاب ۱۳۵۷ تا جنبش سبز، فاش میکند.
دانشگاه علاوه بر اینکه بیانگر و بازآفریننده هسته رادیکال تولیدات فرهنگی خیزشهای پیشین بوده است، آوا و نمای خاص همین خیزش را نیز ساخته است. سرود «دختران سرزمین آفتاب» کار دانشجویان موسیقی دانشگاه هنر است. اجراگریهای اعتراضی با پاشیدن رنگ خون بر در و دیوار و زمین دانشگاه و کلاسها مضمونی رایج در این روزها بوده است. به این سیاق، دانشگاه کوشیده همچون وجدان اخلاقی خیزش نیز عمل کرده است؛ ممانعت از اینکه خون ریختهشده فراموش شود؛ زنگ و هشداری مستمر برای بیتفاوتها.
نقش اخلاقی دانشگاه در جریان خیزش به خلق چهرههای انقلابی کثیر (یا چه بسا باید گفت: نا-چهرههای انقلابی کثیر) نیز برمیگردد. خیزشهای انقلابی علیه حکومت اسلامی در سالهای اخیر گرایشی مداوم به تکثیر چهره قهرمان داشتهاند. در مقابل، همچنان ضد گرایشی، به ویژه در میان اپوزیسیون خارج از کشور، به تولید چهرههای مرکزی و مرجع وجود دارد؛ رهبران خودخواندهای که میکوشند انقلاب را به مجاری بازنمایی محض در رسانهها یا دالانهای چانهزنی با سیاستمداران غربی فروبکاهند.
اما دانشگاه یکی از مجاری تولید چهرههای انقلابی کثیر و متفاوت و مرکزیتزدوده بوده است. کافی است کانال تلگرامی شوراهای صنفی دانشجویان کشور را رصد کنیم تا انبوهی تصویر، نام و صدا از جوانهایی ببینیم و بشنویم که روزانه برای آزادی میجنگند و خطر میکنند. تقابل این انبوه نامها و چهرهها و صداها با اندک چهرههای بادشده در رسانههای غربی یک پرسش اخلاقی-سیاسیِ اساسی برای انقلاب جاری را نشان میدهد: عبور از حکومت اسلامی بناست کار تودهها باشد یا فرصتی سیاسی-اقتصادی برای چهرههای بادکرده؟
پیشینه مقاومت دانشجویان در دهه ۱۳۹۰
اما این مقاومتها از هیچ درست نشدهاند. یادآوری مداوم تاریخ جنبش دانشجویی در دهه ۱۳۹۰ فقط در فهم ریشههای مقاومت کنونی کمک نمیکند، بلکه برای جهتدادن به آینده آن و به ویژه نجات آن از دست اپوزیسیون راستگرا نیز مهم است. کافی است رجوع کنیم به این مسئله که پس از سرکوب جنبش سبز، دانشگاهها از چه زمانی و به چه طریقی دوباره سیاسی شدند؟
میتوان تا انتشار بیانیه شوراهای صنفی کشور در اعتراض به کالاییشدن آموزش عالی در تاریخ دوم اسفند ۱۳۹۴ عقب رفت. جنبش صنفی دانشجویان، که به طور رسمی با این بیانیه آغاز شد، جنبشی بود که با عزیمت از خواستههای صنفی دانشجویان، مخالفت با پولیشدن و تبعیضهای جنسیتی و مذهبی در دانشگاه موفق شد فضای دانشگاهها را از نو سیاسی کند. اهمیت ویژه جنبش صنفی در این بود که موفق شد دانشگاه را به عنوان یکی از محورهای اصلی سیاستهای اقتصادی و اجتماعی حکومت اسلامی و به این ترتیب، فعالیت دانشجویی را در پیوندی ضروری با مبارزات زنان، کارگران و معلمان نشان دهد.
21/11/2022