هدی الحسینی
همه میخواهند بدانند رئیس جمهوری جدید امریکا جو بایدن چه برنامهای برای منطقه خاورمیانه دارد. به نظر میرسد او میخواهد به وعدههای انتخاباتی خودش عمل، سیاستهای کنونی را بررسی و برخی سیاستهایی را که رئیس جمهوری سابق دونالد ترامپ امضا کرد لغو کند. دولت بایدن اعلام کرد، از عملیات ائتلاف نظامی در یمن حمایت نمیکند و نمایندگانی ویژه برای کمک به پایان بخشیدن به جنگ درآنجا انتخاب کرده، همچنین خود را آماده بازگشت به توافق هستهای با ایران میکند و تماس با فلسطینیها را از سرگرفته است و بایدن اولویتی برای تماس تلفنی با نخست وزیر اسرئیل بنیامین نتانیاهو نداد( این مکالمه هفته پیش صورت گرفت) یا دیگر سران کشورهای خاورمیانه در هفتههایی که وارد کاخ سفید شد؛ این نشان دهنده روش متفاوت او نسبت به اسرائیل است با وجود این گفته دولت امریکا که همچنان متعهد به حفظ امنیت اسرائیل است همچنانکه که حملات حوثیها به سعودی را محکوم ساخت و علناً خود را متعهد به کمک به سعودی کرد تا از خاکش دفاع کند. اما در خصوص ایران، این کشور اعلام کرد به تعهدات هستهای خود پایبند نمیماند مگر اینکه تحریمها برداشته شوند. در مقابل رئیس جمهوری بایدن اظهار داشت، امریکا تا زمانی که ایران تن به قیود موجود در توافق 2015 ندهد به توافق برنمیگردد. پس همه این مواردی که به سیاست جدید امریکا در قبال خاورمیانه مربوط میشوند به چه معناست؟
مقامهای بلندپایه سیاست خارجه دولت بایدن مواضع مشخصی درباره مسائل منطقه دارند، اما کانالهای دیپلماتیک با منطقه تغییرکردهاند. با رفتن جرارد کوشنر، تعامل با کانالهای سنتی ازسرگرفته میشود و وزارت خارجه امریکا مأموریت خود را انجام میدهد براین اساس که این امر به روابط ثبات و آرامش میبخشد، اما به احتمال زیاد این عامل به کارگیری روش هوشیارانهتر شود که نمیتواند موجب تحولات ریشهای مانند توافقهای ابراهیم یا تلاشهای جدی برای مقابله با تجاوزهای منطقهای ایران بشود.
در تماسی که با منبع امنیتی امریکایی داشتم گفت: به نظرمن کشورهای خلیج و اسرائیل براین باورند که دولت از آنچه در لحن انتخاباتی خود نشان داد رفتار خصمانه داشته باشد. واشنگتن به تقدیم کمکهای دفاعی ادامه خواهد داد، اما کاخ سفید تلاش نمیکند روابط عمیقی با سران منطقهای برقرار کند. کشورهای خلیج از این احساس نگرانی میکنند در زمانی که ایران و نمایندگانش در اوج خصومت با آنها باشند، به آنها فشار وارد سازند. همچنین اردن از اینکه مسئله حضورایران در سوریه نادیده گرفته شود و عراقیها انتظار دارند امریکا با ایران در خاکشان درگیر نشود، اما برخی عراقیها از این میهراسند این وضع به ایران آزادی دهد تا هرطور که بخواهد در عراق حرکت کند و برخی در این فرصتی برای اجتناب از بی ثباتی که چنین رویارویی به دنبال دارد میبینند.
همچنین میافزاید، دولت بایدن ترجیح میدهد با مسائل استراتژیکتر از ایران تعامل کند، اما تهران در مسائل دشوارتر منطقه درگیرخواهد ماند و به فشار برای هیمنه منطقهای ادامه خواهد داد. به احتمال زیاد «سپاه قدس» فشار را از طریق نمایندگان خود برای پایان دادن به حضور امریکا در عراق ادامه دهد، اما برای تسهیل در گفتوگوهای هستهای اندکی درنقشههای خود تعدیل کند. میگوید: بدون تعامل با تأثیر عملیات «سپاه قدس»، تعامل با قضایای سوریه، غزه، عراق یا یا یمن سخت خواهد بود. اما آنچه به مسئله هستهای مربوط میشود، ایران تقریباً به طور هفتگی با فشارهای هستهای تنشآفرینی کرده و هیچ تلاشی برای پنهان ساختن تحریک آشکار هستهای خود نکرد. شاید ایران براین باور باشد که میتواند فهرستی از مسائلی را که بتواند در مذاکره برای وسوسههای مالی و سیاسی یا دستکم کاستن از ادامه قیود کنونی هستهای به کار ببرد. گفتوگو کننده براین باور است که رهبری ایرانی به احتمال زیاد گمان میکند واشنگتن و اروپاییها تسلیم فشارهایی که واردمیکند بشوند. باید منتظر باشیم ایران به عرضه آمیزهای از تهدید با اشارههای گاه و بیگاه رسیدن به راه حل میانه ادامه دهد.
آشکارا اظهارات مقامات آن کشور همچنان تند خواهد ماند، اما در خفا از تندی لحنشان میکاهد. هر دو تاکتیک به آن فرصت کاهش چندجانبه را میدهند.
از او درباره بزرگترین دغدغههای او به طور کلی در منطقه پرسیدم و پاسخ داد: جامعه جهانی به این یا آن شکل کشورهای تکه پاره شده و درگیریهای جنگی ناخالص را پذیرفته و آنها را مسئلهای طبیعی، جدید و پذیرفته شده میبیند« بدون شک مورخان آینده به این استناد خواهند کرد به این عنوان که نقطه عطفی تاریک در زندگی ماست. به نظرمن نظام امنیت جمعی از دهه سی قرن پیش شاهد چنین هجومی نبوده است». توضیح میدهد: اسرائیل به تنهایی با تلاشهای ایران برای حضور نظامی در سوریه میجنگد و در کشورهای خلیج بحرین برای نمونه با حمایت اندکی مواجه میشود وقتی که در معرض حملات مورد حمایت ایران قرارمیگیرد.
از او میپرسم، آیا آغازی برای برنامه صلح میان اسرائیل و فلسطینیهای میبینی؟ میگوید: این واقعاً دشوار خواهد بود. چرا که هر طرف با تحرک سیاسی پیچیده شناخته میشود که تناسبی با منازعات ندارد. حکومت فلسطینی نیازمند رهبری جدید است و باید اجازه دهیم سیاست در اسرائیل و فلسطین روند خود را در پیش بگیرد. توافقهای ابراهیم برخی از دینامیزمهای جدید مورد نیاز را میبخشند، اما چندان مطمئن نیستم که کافی باشد. برای نمونه، بازگشت ایالات متحده به توافق هستهای ایران به تحریمها پایان میدهد؛ که برای (سپاه پاسداران) منابع اضافی برای نمایندگانی همچون «حماس» مهیا میسازد.
با گفتوگو کنندهام به سوریه رسیدم که میگوید، مطمئن نیست چون دولت امریکا شکل سیاست را مشخص نکرده است. احتمال دارد نیروهای امریکایی باقی بمانند و روابط با کردهای سوری بهبود یابد، اما به نظر او امریکا نیازمند روش برای کار با روسیه و ترکیه است. « به احتمال زیاد برخی در این چند و چون کنند که ما باید ایران را در این درگیری مشارکت دهیم، و ایران و روسیه ادعا کنند همه تلاش آنها برگزاری انتخابات ملی است، اما در حقیقت هدف آنها انتخاباتی است که از بشار اسد حمایت کند». به نظر او ترکیه در عقبنشینی از منطقهای که حائل علیه تروریسم کردی میپندارد و جاپایی در زمینهایی که از قبل برآن تسلط داشت دچار تردید شود.
از او میپرسم: تأثیر موضع امریکا نسبت به پادشاهی عربی سعودی در یمن چه خواهد بود؟ میگوید: در کوتاه مدت مایه شادمانی دشمنان سعودی میشود، اما این موضع کاری برای پایان بخشیدن به جنگ نخواهد کرد؛ چرا که ریاض نمیتواند دستبسته بایستد درحالی که حوثیها موشکها و پهپادها را به سمت غیرنظامیها روانه میکنند. سعودی دستکم دو آتشبس اعلام کرد، اما حوثیها آنها را نادیده گرفتند و دیدیم که واکنش دولت بایدن به حملات مستمر حوثیها تنها لفظی بود. او میافزاید، کسانی که اصرار میکنند، میتوان به سعودی رساند که خیلی آسان از این درگیری دور شود، به این پاسخ نمیدهند که اگر این درگیری در مرزهای جنوبی ما اتفاق میافتاد چه میکردیم؟ دیگر آنکه پنهان نیست در واشنگتن و سازمان ملل متحد، طی دو سال گذشته طرحهای صلح دست و دل بازانه متعددی ارائه شد، اما حوثیها با همه اینها مخالفت کردند. و از زمان اعلام تصمیم اخیر امریکایی بر خصومت آنها افزوده شد. صلح تنها زمانی محقق میشود که یمنیها قدرت خود را بر تشکیل دولتی نشان دهند که از سیاستهای قبیلهای و داخلی فراتر برود.
آیا افقهایی برای نشست اقلیمی که درآن کشورهای خلیج و ایران مشارکت کنند وجود دارد؟ از او پرسیدم و در پاسخ گفت، اکنون این احتمال قوی نیست. ایران برای تأکید براهمیت خود از چنین نشستی استقبال میکند و امیدوار است سلطه خود را تحمیل کند، با ادامه استمرار این امید که به حضور امنیتی غربی در منطقه پایان دهد. دیگر آنکه برای این باور که ایران قصد داشته باشد نقش «سپاه قدس» را در مدیریت سیاستهای خارجه منطقهای کمرنگ کند هیچ دلیلی وجود ندارد. هر نشست موفقی نیازمند امتیازدادنهای ایران است مانند اینکه به رساندن موشک بالستیک و پهپاد پایان دهد و در وضع کنونی جز بازگشت به سمت روابط تجاری و دیپلماتیک کارچندانی از دست کشورهای خلیج ساخته نیست.
و در پایان چه پیشنهادی به دولت جدید داری؟ پاسخ میدهد: درسیاست خارجه خود نیازمند تأکید بر مشارکت با دو حزب هستیم؛ چرا که آخرین چیزی که در وضع کنونی به آن نیاز داریم(ویروس و وضع اقتصادی خسته) جدل مسموم دیگری پیرامون ایران است. اگر به نگرانیهای مشروع امنیتی منطقهای احترام بگذاریم، توان ما برای حل مشکلات امنیت منطقهای را تقویت میکند. اگر به چند جانبه گرایی باور داریم، شرکای ما نمیتوانند فقط متحدان اروپایی ما باشند. و نمیتوانیم فراموش کنیم که متحدان اروپایی ما با خروج ایالات متحده از توافق هستهای مخالفت کردند، و این تصمیم با حمایت وسیع کشورهایی رو به شد که خود را قربانی حملات ایرانی میدانند که بسیارند.
5/3/2021
منبع: الشرق الاوسط فارسی