دیانوش چراغی
کارشناس تاریخ و میراث فرهنگی لرستان
جودت پاشا مورخ مشهور در جلد اول تاریخش مینویسد: لور بختیاری و گوران و لَک همه از یک قومند و اصلشان از قومی است ایرانی که از سرزمین تنگهی هرمز تا مرعش و ملاطیه پراکندهاند و عشایر زند هم از همینها هستند.
تمامی مورخان و جغرافیانویسان عرب همهی مردم ساکن مناطق لرنشین را محسوب کردهاند. مثلاً ابنخردادبه در المسالک و الممالک خود از رسوم "كرد" در پارس سخن به میان آورده است. نویسندهی مشهور "كرد" «شرف الدین بدلیسی» در کتاب«شرفنامه یا تاریخ مفصل کردستان» لوران را در زمرهی كردان محسوب و مینویسد: اکراد چهار قسم است و زبان و آداب ایشان مغایر یکدیگر است: اول کرمانج، دویم لور، سیم کلهور، چهارم گوران. اکثر شرقشناسان نیز لوران را در جملهی كوردان به حساب آوردهاند و این نظریه به ویژه از سوی نویسندگان كورد مقبول افتاده است. نویسندگان ایرانی نیز دربارهی كرد بودن لران نظریات متفاوتی ابراز داشتهاند. هنری راولینسون در سفرنامهی خود مینویسد: زبان آنها (لوران) یکی از گویشهای كوردی است، ولی از نظر لفظ با گویشهای طوایف دیگر نواحی زاگرس فرق میکند.
بارون دوبر سیاح روسی در سفرنامهی لرستان و خوزستان خود مینویسد: با وجودی که حالا طوایف لر و كرد خود را از یکدیگر متمایز میدانند اما هنوز هم، زبان مورد استفادهی ایشان مشترک است و این موضوع همنژادی آنان را بدیهی میسازد.
پروفسور محمدامین زکی نویسندهی کتاب كورد و کوردستان مینویسد: عدهای از مستشرقین به علت وجود بعضی اختلافات لفظی و رسوم که بین لورها و دیگر اکراد وجود دارد، این طایفه را جزو اکراد به حساب نیاوردهاند که البته این نظریه از سوی مستشرقین بسیار کم مورد تأیید قرار گرفته است و توضیحات ذیل غلط بودن این نظریه را ثابت میکند: تاریخ گزیده که اطلاعات جالبی از لورستان قدیم را ارایه داده میگوید که این طایفه در درّهی(مان ـ رود) سکونت دارند و در نزدیکی این دره شهری است که به گفتهی «استخری» «لور» یا«اللور» نامیده شده است و این طایفه را به همین جهت «لور» نامیدهاند.
یاقوت حموی میگوید: لورها از اقوام كوردند که در مناطق بین خوزستان و اصفهان ساکنند و سرزمین آنها را به نام لورستان نامیدهاند.
طبق تحقیقاتی که دکتر فریچ انجام داده است لورها از اکراد ایرانیاند و اکراد ایرانی ازنظر لفظ دو قسمت اند: ۱ـ كوردی زبان، ۲ـ لوری زبان و این در حالتی است که از لحاظ لهجه و لفظ و اخلاقیات و خصوصیات قومی روابط بسیار مستحکمی بین آنها وجود دارد تا جایی که مستشرقین مشهور و بزرگی چون«سرجان ملکم» «لوریه» «هاسل» و «براون» یکی بودن لور و كورد را قبول و در كورد بودن لورها شکی ندارند.
جودت پاشا مورخ مشهور در جلد اول تاریخش مینویسد: لور بختیاری و گوران و لَک همه از یک قومند و اصلشان از قومی است ایرانی که از سرزمین تنگهی هرمز تا مرعش و ملاطیه پراکندهاند و عشایر زند هم از همینها هستند. مخصوصاً تفاوت کم و زیادی که از نظر لفظ و شاخههای آن هست نمیتواند دو شاخهی ملتی را از هم جدا کنند، زیرا این تفاوت لفظ، گاه در بین قومی و در یک منطقه هم به نظر میرسد. چنانکه در ناحیهی سلیمانیه، سلیمانیها کلمهی بیاور را«بیهێنه» bîhêne میگویند ولی طایفهی همه وندیها آنرا«باره» Bare و روستاییان«بیهێره» bîhêre بیان میکنند. تازه عین این فرق در زبانهای دیگر هم کاملاً محسوس است مثل تفاوت لهجهای که در زبان عراقیها، سوریها، مصریها و حجازیها هست و یا تفاوت روسی و صربی و بلغاری. مثلاً: تفاوت زبان پارسیها و مادیها و لهجهی «برلین» و «باواریا» با اینکه سابقاً فرق بسیار داشته اند، امروز کم و هیچ شکی نیست اگر برای فرهنگ كوردی هم همتی شود پس از مدتی این اختلاف لفظى کم و ملت كورد هم صاحب زبانی مرتب و منظم خواهدشد.
محمد مرتضایی نویسندهی کتاب زبان كوردی و لهجههای مختلف آن دربارهی كورد بودن لورها مینویسد: اگر چه اکثر روشنفکران ایران لور را با كورد جدا و از یک نژاد نمیدانند و معتقدند که زبان كوردی با گویش لوری فرق و ریشهی متفاوتی دارد لیکن این عقیده به سبب ناآشنایی به زبان و لهجههای مختلف كوردی و زبانهای هند و اروپایی و بالنتیجه زبانهای ایرانی ابداً درست نمیباشد. تحقیقات علمی و پرارزش ایرانشناسان معروفی چون دکتر «فریچ» «سرجان ملکم» «لوریه» «هاسل» «براون» و… شواهد بسیار زیاد تاریخی و علمی این اندیشهی سست و بی دلیل را مردود اعلام
میدارد. كورد و لور از لحاظ اصول علم قیافهشناسی، حالات روحی، عادات و رسوم، آثار و شواهد تاریخی و باستانی و سرزمین و ادبیات تودهای و فونتیک خاص لغوی یکی هستند.
وی ادامه میدهد: میدانیم در قدیمالایام اکثر قبایل كورد و لور چادرنشین بودهاند و در فصول مختلف سال پیوسته تغییر محل اقامت میدادهاند. این خانه بدوشی و مهاجرت فصلی و نیز رویدادهای مهم تاریخی تاخت و تازها و نیز اسکانگرفتن قبایل متعدد پارسیان در نقاط مختلف كوردستان بعد از تأسیس سلسلهی مقتدر هخامنشیان سبب دگرگونی زبان كوردی در نواحی مختلف لورستان و پیدایش گویش لوری زبان كوردی گردیده است. در اینکه لوری از لحاظ آکسان و فونتیک کلمات و ریشهی اشتراک لغوی و قواعد دستوری و سایر فنون علم زبانشناسی لهجهای از زبان كوردی است هیچ شکی نیست.
صدیق صفیزاده (بورهکهیی) یکی دیگر از نویسندگان كورد نیز لوران را كورد به حساب آورده است و در این باره مینویسد: زبان كوردی پنج قسم است:
۱ـ کرمانجی شمالی، ۲ـ کرمانجی جنوبی، ۳ـ گورانی، ۴ـ لکی، ۵ـ لوری.
آقای احمد شریفی یکی دیگر از پژوهشگران معاصر كورد در مقالهای با عنوان«آیا لورها كوردند؟» به ارایهی نظریات خود در این باره پرداخته که به علت مفصل بودن بحث در اینجا از ذکر آن خودداری میشود.
نگارنده معتقد است: تأثیر زبان و فرهنگ فارسی بر فرهنگ و زبان لوری از عوامل عمدهی تفاوت لوران و كوردان است و این تأثیر حتی بر جنوب و مرکز کوردستان نیز زیاد و ناگفته نماند شیعه بودن مردم مناطق مذکور خود به این تأثیر کمک شایانی نموده است.
نگارنده خود در سفرهای متعددی که به مناطق كوردنشین داشتهام نزدیکی و پیوندهای مشترک كوردان و لوران را کاملاً لمس و هنگام مکالمه با كوردان نیز با مشکل چندانی روبرو نشدهام، گذشته از اینها در شهرها و مناطق مختلف شاهد بودهام که كوردان و لوران چقدر نسبت به همدیگر ابراز علاقه و نزدیکی میکردهاند. بارها شنیدهام که كوردان و لوران همدیگر را پسر عمو یا برادر خواندهاند.