حمید عنایت
اين روزها اخبار جسته و گريختهاي از گفت وگوهاي رسمي يا غيررسمي ميان نمايندگان ايران و كاخ سفيد بگوش میرسد.
این در حالی است که طي دو سال گذشته چشم اندازها از هرسوبراي رژیم ایران تیره تر شده است. سقوط سرسام آور ریال بشدت بر دامنه فقر افزوده است. تورم و گرانی بیداد میکند. یقینا بیش از دو سوم مردم زیر خط فقراند.
بیکاری با آمدن کرونا تشدید شده است.اقتصاد ورشکسته است. و مهمتر اینکه در دو سال اخیر قیام آبان ماه 98ارکان رژیم را بلرزه در آورد. روزنامه های نزدیک به رژیم مرتبا نسبت به قیام دیگری در آینده نزدیک هشدار میدهند. دلیل آن اعدامهای شتابان رژیم برغم فشارهای بین المللی و به قیمت انزاوای بیشتر است و بنابراين خیلی روشن است که این وضع برای رژیم نمیتواند ادامه پیدا کند.
این شرایط از آنجایی برای رژیم دیگر غیر قابل تحمل است که ارتش بیکاران و گرسنگان به مجاهدین دشمنان قسم خورده و دیرینه رژیم ایران روي آورده و وصل شده است و دراعتراضات و شورشها نقش هدايت كنندگي موثري دارند.
بگفته مقامات رژیم ایران سیاستهای کنونی کاخ سفید، سنا و مجلس نمایندگان، به شدت تاثیرپذیر از مجاهدین است. «کافیست به اجلاس مجازی که این گروهک تنها یک روز پیش از اجرایی شدن مکانیسم ماشه آمریکا برگزار کرد نگاه کنیم. اجلاسی در دو سوی آتلانتیک با شرکت ۹سناتور و ۲۰عضو مجلس نمایندگان آمریکا و رودی جولیانی و یک دوجین از شخصیتهای ضد ایرانی دیگر. سناتورها، نمایندگان و شخصیتهایی هم از حزب جمهوریخواه ترامپ، هم از حزب دموکرات بایدن! حتی سناتور منندز، از بالاترین سناتورهای دموکرات که به هر دری میزند ترامپ دوباره انتخاب نشود، اما در رابطه با سیاست در قبال ایران، در کنار سناتورهای نئوکان مانند تد کروز و روبیو قرار میگیرد و ضمن حمایت از تشدید فشار و تحریم علیه ایران، از رهبر مجاهدین ، مریم رجوی حمایت میکند».(روزنامه مردم)
سالاری پنجم مهر 1399
این سناتورها و نمایندگان در بیانیهها و سخنرانیهای خود در همین اجلاس و یا اجلاسهای دیگری ، به صورت مونیستی، مجاهدین را آلترناتیو نظام جمهوری اسلامی معرفی کرده اند.
در چنین وضعیتی بخشی از رژیم و یا حتی تمامیت آن به نتیجه انتخابات نوامبر آمریکا دل بستهاند که شاید بایدن بیاید و به برجام باز گردد. اما چرا بایدن باید به برجام بازگردد؟
مگر شرایط مانند سال ۱۳۹۲ است که استراتژی و اولویت اوباما خروج نیروهای آمریکایی از عراق بود و براین اساس خط فریز کردن سایر تضادها، از جمله تضادهایش با ایران را داشت؟ فرایندی که به توافق اتمی منجر شد.
بیشک اگر بایدن بخواهد به برجام باز گردد، برجامی است که در آن توان موشکی و نیز سیاستهای جنگ طلبانه رژیم ایران را در منطقه هدف قرار خواهد داد. و در اینصورت مطمئنا اروپا را هم بهمراه دارد. نتیجه اش بیرون راندن رژیم به داخل مرزهایش است و این یعنی مرگ رژیم. رژیمی که بر دو ستون صدور ترویسم و مداخله جویی در منطقه و سرکوب در داخل استوار است. و اگر هر کدام از این ستونها حذف شود فروپاشی رژیم را بهمراه خواهد داشت. دولت ترامپ هم از قضا همین را مطرح میکند.یعنی کشیدن دندان مداخله جویی رژیم در منطقه.
گزینههای پیش روی رژیم
رژیم ایران در مذاکره با آمریکا سه گزینه پیش رو دارد:
يكم - پیروزی دموكراتها در انتخابات 2020 آمریكا و مذاكره با جوبایدن
پرواضح است كه تهران از زمان خروج آمریکا از برجام به انتخابات 2020 آمریكا دل بسته تا شاید خروجی آن، ریاستجمهوری دموكراتها باشد و فرجام آن، بازگشت دوباره آمریكا به برجام قطعا در تهران به این انتخابات بسیار امیدوار شدهاند و آن را نه بهمثابه روزنه امید بلكه شاهراه گشایش در مناسبات اقتصادی و سیاسی میبینند.
تهران شاید با این رویا زندگی میکند که با پیروزی دموکراتها امکان دارد دو اتفاق رخ دهد؛ اول اینکه تحریمها برداشته شود و بعد هم شرکتهایی که تمایل به سرمایهگذاری در ایران داشتند، بتوانند وارد این عرصه شوند.اما این امید واری بسیار خوشبینانه به آمدن دمکراتها و بازگشت به برجام ، خیلی بجا نیست و برعکس چهبسا نسبت به ریاستجمهوری فعلی، شرایط كمی سختتر هم بشود.
نفوذ ایران در سوریه و لبنان و عراق كمرنگ شده است. در آغاز ایران حضور مسلطی داشت ولی با گذشت زمان بهتدریج حضور ایران کمتر شده است.با آمدن دمکراتها این روند به عقب برنمیگردد دموکراتها از این موضوع آگاهاند. پس بعید است که دموکراتها مایل باشند راه رفته را دوباره طی کنند و مثلا با آمدن دمکراتها رژیم ایران حضورش در منطقه با توجه به برجام پررنگ تر شود. بنابراین اگر دموکراتها پیروز شوند ، لاجرم در منطقه تغییراتی حاصل خواهد شد. زیرا دموکراتها هم بدنبال منافع ملی و منطقه ای خودهستند و رژیم ناگزیر بایستی از برنامه های موشکی خود و مداخلات نظامی خود در لبنان و عراق و یمن دست بردارد. اینها همیشه مرز سرخ رژیم بوده اند.
گزینه دوم: پیروزی جمهوریخواهان و استمرار ریاستجمهوری دونالد ترامپ
اما اگر ترامپ دوباره پیروز شود، باب مذاکره بسته نیست؛ ترامپ گفته اگر انتخاب شود، وارد مذاکره با ایران میشود. جمهوریخواهان اما اگر پیروز شوند، با توجه به تمام مشکلاتی که تاکنون برای رژیم ایران ایجاد کردهاند،ازقبیل تحریمها و خروج از برجام و... تصمیماتی که این بار دست بازتر اتخاذ خواهند کرد میتوانند بر رژیم ایران فشار بسیار بیاورند واین تبعات جبران ناپذیری برای رژیم ایران خواهد داشت؛ از طرف دیگر برخی از کشورهای منطقه مانند عربستان واسراییل نیز طرفدار دیدگاه ترامپ در رابطه با ایران هستند؛ ترامپ بعد از پیروزی فارغ از دغدغه های انتخاباتی به اندازه كافی فرصت دارد تا به تحقق و اجرای وعدههایش بپردازد و بازی را طوری مدیریت خواهد كرد كه بیشترین امتیازات را در مذاكره بگیرد. بنابراین رویهمرفته منافع ایران اقتضا میکند دموکراتها در انتخابات پیروز شوند.
گزینه سوم: مذاكره با دونالد ترامپ تا قبل از انتخابات 2020
در این گزینه ترامپ طبعا نمیتواند دست بالا به نسبت بعد از پیروزی داشته باشد. یک معامله خوب با رژیم ایران برایش بهترین دستاورد در انتخابات است. او تمام تخم مرغهای سیاست خارجی خود را در این سبد قرار داده است.
نتیجه اینکه با مرور گزینه های سهگانه یادشده، قطعا گزینه سوم كه توافق با دولت دونالد ترامپ تا قبل از انتخابات 2020 است، بهترین گزینه برای رژیم ایران است. درحالیکه گزینههای اول و دوم كه مذاكره با برندگان انتخابات 2020 آمریكاست، مطمئنا نتایج زیان باری برایش در پی خواهد داشت.
انتخابی بین بد و بدتر
خامنه ای خود گفته بود مذاکره با آمریکا سم است. گزینه مذاکره با آمریکا که دیگر برایش اجتناب ناپذیر مینماید. انتخابی است از روی اجبار!
رژیم ایران همواره با شعار مرگ بر آمریکا نیروهای واپس مانده در جامعه و منطقه را گرد آورده بود و با همین شعار تا به امروز توانسته بود نیرهای مترقی را حذف کند. یک مقام اطلاعاتی در زمانی که جنگ ایران وعراق ادامه داشت گفته بود که آنقدر که شعار مرگ بر آمریکا برایمان کارکرد داشت وزارت اطلاعات برایمان سود نداشت. بهمین علت است که تهدیدهای توخالی فرمانده سپاه پاسدادان و انتقام گیری كشته شدن سلیمانی امروزه سکه رایج روز شده تا رژیم بتواند نیروهای خود را سرپا نگهدارد.
بی هیچ شکی در هر سه گزینه رژیم باید از سیاستهای جنگ طلبانه خود در منطقه دست بردارد و بنابراین در قدم بعد باید از سپاه و بسیجیان و شبه نظامیان خود بعنوان ابزار های سیاست دل بکند و این خواهی نخواهی فروپاشی رژیم را بدنبال خواهد داشت.
اما مهمتر از آن حضور یک آلترناتیو در ایران است که با وجود آن رژیم مجبور شده است بین بد و بدتر انتخاب بکند.
در حال حاضر مریم رجوی رهبر اپزیسیون ایران با برنامه ده ماده ای خود که بر مساوات بین زن و مرد و جدایی دین از دولت ، يك ايران غير اتمي استوار است بین زنان و جوانان ایرانی سخت نفوذ دارد و بقول مقامات اطلاعاتی رژیم کف خیابانها را بدست گرفته است. در نتیجه رژیم ایران خود را بین چکش تحریمها و سندان حضور قدرتمند یک آلترناتیو سیاسی بعنوان رهبر اعتراضات مجبور به این انتخاب است. بنابراین نه به اروپا میتواند دل خوش کند و نه به نتیجه انتخابات آمریکا.
١٢/١٠/٢٠٢٠