بهزاد خوشحالی
رهبری تحول آفرین به نوعی رهبری اطلاق میشود که در آن رهبران برای پیروان خود، انگیزش معنوی و توجه ویژه فراهم و با نفوذ بر قلبشان، آنها را هدایت میکنند.
رهبران تحول آفرین یک چشم انداز پویا خلق میکنند که اغلب یک دگرگونی در ارزش های فرهنگی برای انعکاس نوآوری بیشتر را ضروری میسازد.
رهبر تحول آفرین همچنین به دنبال برقراری یک رابطه بین علائق فردی و جمعی است تا به پیروان خود اجازه کار کردن برای اهداف متعالی را بدهد.
آنها همچنین از طریق نفوذ در پیروان خود به اهداف مورد نظر دست مییابند و در این بین عواطف و احساسات او و پیروانش نقش تعیین کننده ای دارد.
رهبری تحول آفرین موجب نتایج قابل قبولی در پیروان خود خواهد شدف از جمله این که
موجب افزایش تعهد در پیروان خود می شود
وفاداری به تعهد پیروان را افزایش خواهد داد
موجب انگیزش پیروان خود خواهد شد
موجب افزایش اثربخشی خواهد شد
اما در تعریف مفهومی نیز رهبری تحول گرا فرایندی است که در آن رهبران و پیروان همدیگر را به سطح بالاتری از اخلاق و انگیزه سوق میدهند.
رهبر تحول گرا در تعریف مفهومی همچنین:
پیروان را توانمند میسازد
به آن ها در جهت عملکرد فراتر از انتظاراتشان انگیزه میدهد
آن ها را تشویق به پیروی از اهداف دسته جمعی به جای منافع شخصی می کند
در تعریف عملیاتی نیز چهار عامل، رهبر تحول گرا را شناسایی می کند:
نفوذ آرمانی
ترغیب ذهنی
انگیزش الهام بخش
حمایت های توسعه گرا
نفوذ آرمانی، رهبرانی را شرح میدهد که به عنوان مدل هایی قوی برای پیروان عمل میکنند. چنان چه یک رهبر تحول آفرین باشد، حس احترام، تحسین و وفاداری را در میان پیروان خود ایجاد خواهد کرد و بر اهمیت داشتن تعهد قوی جهت رسیدن به رسالت ها تأکید خواهد نمود.
در تحریک ذهنی به این نکته اشاره می شود که تحریک فرهیختگی پیروان زمانی حاصل میشود که رهبر، آنان را برای رسیدن به ابتکار عمل ها و خلاقیت های سازنده یاری دهد.
عامل انگیزش الهام بخش، توصیف کننده رهبرانی است که ازطریق مشارکت دادن پیروان در ترسیم چشم انداز آینده تعهد آنها را افزایش داده و ایجاد انگیزه مینمایند.
و حمایتهای توسعه گرا زمانی نمود پیدا می کنند که رهبر توجه کافی به مراتب نیاز پیروان به منظور دستیابی به رشد بیشتر نشان دهد و هر گونه راهنمایی و حمایت را ارائه دهد. در این حالت، رهبر وظایفی را متوجه پیروان کند که در ابعد گوناگون، به رشد آنها بینجامد.
****
قاضی محمد به مثابه یک رهبر تحول آفرین، از آغاز رهبری در کومه له ی ژ.ک تا تاسیس جمهوری کوردستان و از آن زمان تاکنون(حتی با وجود عمر بسیار کوتاه جمهوری)، با خلق انگیزش معنوی و توجه دادن ویژه ی کوردها به مساله ی هویت ملی، در قلب تمام ملت کورد نفوذ و همواره عامل هدایت و نشان دهنده ی مسیر رهایی بوده است
او با طرح موضوع حق ملت کورد برای تاسیس یک هویت مستقل-که نمود عینی آن در جمهوری کوردستان تحقق می یابد- چشم اندازی خلق میکند که برای دستیابی به آن، یک انقلاب فرهنگی در اندیشه و اقدام کوردها را ضروری می سازد؛ موضوعی که در تاکید چندباره ی او برای اهمیت بخشی به فرهنگ، و اقدام برای تاسیس نهادهای فرهنگی( از روزنامه و سازمان های زنان و جوانان و رادیو تا تدریس اجباری کودکان در مدارس) بازتاب پیدا می کند.
او در گفتارهای خود، همواره به دنبال ایجاد رابطه میان خواسته های فردی و مصلحت جمعی است و تا آنجا پیش می رود که دستیابی به متعالی ترین هدف یعنی تحقق سرزمین مستقل کوردستان را حتی مشروط و منوط به گذر از خواسته های فردی به نفع مصلحت ملی می نماید. او اتفاقا خود به نمونه ی کامل این مساله تبدیل می شود جایی که جان بر سر هدف می گذارد.
پیشوای کوردها نیز چنان بر دل ها تاثیر می گذارد که حتی گذر نسل ها نیز نمی تواند شخصیت او را کم رنگ سازد نه تنها و بلکه هرچه پیشتر رفته ایم و به جلوتر آمده ایم ارزش های وجودی او به عنوان یگانه رهبر، بیشتر تبلور یافته اند تا جایی که به جرات می توان گفت اکنون تنها نقطه ی مشترک میان همه ی کوردهای جهان، قاضی محمد است.
قاضی محمد در ایجاد تعهد، افزایش تعهد، وفاداری به تعهد، انگیزش پیروان و افزایش اثربخشی نیز، نمود و نماد یک رهبری تحول آفرین است به گونه ای که تنها با او است که مطالبه گری ملی، هویت خواهی، استقلال طلبی و آرمان گرایی ملی کوردها عینیت می یابد و جالب آنکه متغیر زمان در این میان و افزایش شدت اثربخشی آن، از دهه ی چهل قرن گذشته تا اکنون، یک شاخص با معیار بسیار بالا در میان نمونه های قابل مقایسه است.
نکته ی قابل توجه در موضوع انگیزش، واژه ی "پیشمه رگه" است که اکنون به بخشی از فرهنگ عمومی مبارزه در جهان تبدیل شده است؛ مفهومی که مرتبط با انگیزش پیروان، نخستین بار به پیشنهاد یک چای پز، طرح، بلافاصله مورد موافقت و در ادامه عملیاتی می شود.
قاضی محمد و رهبری او پیروان را توانمند ساخته است، به آنها نیرویی بخشیده است که همواره فراتر از انتظار و توانایی های خود در زمان های مقتضی انرژی آزاد کنند، و همواره منافع ملی را بر منافع کوتاه مدت اولویت بخشند.
پیشوای مردم کوردستان، همچنان هویت ملی و استقلال خواهی را در کوردها تولید و بازتولید می کند، جهت دهنده ی تمامی حرکت های آزادیبخش ملت کورد با هدف تشکیل هویت مستقل است و به جرات می توان گفت کالبد "روح ملی کوردها" است.
هویت محوری کوردها و سیر فزاینده ی آن که اکنون در تمام کوردستان، جهان را به چالش اخلاقی برای به رسمیت شناختن حقوق کوردها کشانده است و تمامی سویه های سیاسی دیگر در مورد مساله ی کورد را یکی پس از دیگری به کنار می زند تنها از یک سرچشمه، انرژی گرفته و مداوم و پیوسته بر قابلیت های آن می افزاید.
آن رهبر تحول آفرین، قاضی محمد است.
منابع:
مدیریت و رهبری
رهبری تحول آفرین
27/4/2018