د. بهزاد خوشحالی
متاسفانه ديرگاهي است قباي " تسليم و رضا" بر تن اين ملت دوخته شده است. القاء و نهادينه كردن فرهنگ ناكنشگر، انفعال و تسليم و رضا، اندك اندك در حال تبديل شدن به خوي اصلي اين مردم است.
ما اكنون به نقصاني سرسپردهايم كه به جاي آن كه، خود به فكر خود باشيم و هنر زندگي شرافتمند را به نوع انسان بياموزيم به نحوي ناسازهوار، بدون احساس گناه، حاضر شدهايم تن به سرسپردگي بسپاريم و با"خود اراده كشي" و "خود فريبي حساب شده"، با تسليم در برابر قدرت، بيهيچ دليل و منطق سرچشمه گرفته از ارادهي انساني، ورود بيگانه و فرمانبرداري از او را انتظار بكشيم. "تسليم در برابر قدرت" را هم به يكديگر اندرز ميدهيم.
پرسش اما اینجاست: پس مفهوم واژهي "اراده" كجاست؟
"خواستن" نزد اين ملت به كجا رفته است؟
چرا ما بايد نيروي حياتبخشي را كه با آن، آزادي را خلق كردهايم اين چنين از دست داده باشيم؟
این گونه اندیشیدن، به حالت تعلیق درآوردن اراده است؛ همهي اميال از بین می روند و وقفهاي اختلالآميز، ذهن و انديشهي ما را فرامی گیرد كه گويا قرار است از آن سوي دنيا ، سرباز دموكراسي با هفتادكيلو تجهيزات نظامي و جنگنده و ناو هواپيمابر، آزادي را براي ما به ارمغان بياورد.
روياپروري ميكنيم ، تلاش و تقلا ميكنيم و در حاشيه و جمعنشينيهاي خود، به " نام آوران سخنسرايي و واژهپردازي" تبديل شدهايم تا " تسليم در برابر قدرت" را به يكديگر سفارش كنيم و تصوير مرگ ارادهي انسان را بر ديوارهاي ذهن و انديشهي يكديگر حك كنيم.
چه ساده تاريخ را فراموش مي كنيم و دل به سخنان به ظاهر شيرين اما مسموم ميسپاريم؟!!!
نباید به نام دموكراسي و آزادي تن به نارواييها و ويرانگريها بسپاريم و آگاهي، انديشه، مبارزه، ايمان و فراتر از همه ارادهي آزادي را براي حضور"قهرمان ديگري" به فراموشي بسپاريم.
ملت ما بايد بدانند كه سرچشمهي قدرت، خودشان هستند و خود بايد خواست و ارادهي خود را براي اصلاح و تغيير به مرحلهي عمل درآورند.
انسانها خود براي تعيين سرنوشت و ساخت زندگي خود بايد تصميمگيري كنند و خود، موجوديت سياسي خودشان را بيافرينند و با اطاعت از رويههاي معطوف به اراده ، موقعيت ممتازي را كه به آزادي منجر خواهد شد مهيا سازند.
چشمها را بيناتر و گوشها را شنواتر كنيم و اصول زندگي انسان را كه در سرلوحهي آن، كوشش براي دانستن و آزادي است به خود بياموزيم؛ درهاي آزادي را خود به روي خود بگشاييم، خود براي تعيين سرنوشت خويشتن گام برداريم و فراموش نكنيم "آزادي" تنها در "اراده" و "خواست" ماست كه موجوديت مييابد.
تاريخ همواره دلبستگي ، وابستگي و سرسپردگي به "ديگري ناخود" و "بيگانه" را به شديدترين وجه ممكن پاسخ داده است. تنها چيزي كه اكنون بر شانههاي ما سنگيني ميكند بار سنگين "هوشياري ملي" است....
9/2/2017