عطا منصوری
این چکیده در نقد روشهای رندانه ی قدرت سیاسی حاکم و نمادسازیهای پوپولیستی جهت دار نوشته شده و به هیچ عنوان با شآن محترم ولی محمد امیدی یا قبیله ی عزیز خزل زاویه ندارد
1-تعریف ادبی یا مرسوم "شاعر" هرچقدر هم با تساهل صورت گیرد ، شامل نقل شعر دیگران نمی شود. یعنی کسانی که حافظه ی قوی و تعدادزیادی شعر از بر دارند ، هر نامی داشته باشند ، شاعر نیستند .
و مهمتر از ان دستکاری در اشعار فولکلور یا شاعران دیگر، هرچقدر هم ماهرانه صورت بگیرد اگر مشمول سرقت ادبی نشود ، دست کم وجاهت شعر ندارد . چنین افرادی در بهترین حالت " نقال" هستند
مرحوم ولی محمد امیدی گذشته ازاحترام شخصی ، نیت پاک روستایی و علاقه ی فراوان به انتقال اشعار دیگران ، گاهی با جابجا کردن یک یا چند کلمه از شعر قدمای کردی سرا ، اقدام به بازگفت مثنویهای نیمه ناقصی در مدح جنگ ، ، ستایش غیرت ایلات و... از این دست کرده است (مجله ی ئاوینه شماره 21 و 22 گلاویژ-خرمانان 11374) مصاحبه ی مستقیمی با مرحوم امیدی دارد که مرحوم امیدی نگهبان یک کارخانه ی کارتن سازی در تهران است ترتیب داده شده است (وشاید این تنها سند مکتوب مربوط به کارنامه ی شاعری این انسان محترم باشد)
در این مصاحبه حتا خود مرحوم امیدی هم ضمن تعریف ماجرای علاقه مندی اش به شعر به صراحت میگوید که ازتحصیل هنر و شعر بهره ای ندارد و فقط به عطای خداوند اکتفا کرده :
ژە شیعروهۆنەر دەس نەگۆشانم
هەر چی خۆدا دا من ئوە ڕشانم
(بگذریم از اینکه حتا همین بیت هجایی و معمولی هم پیشتر در دیوانهای دستنویس یا شفاهی سینه به سینه قدما امده است) اگر هم زاییده ی ذهن خود امیدی باشد ، نمیتواند ذوق و قریحه ی چشمگیری نشان دهد ، ذوقی که اورا بعنوان نماد فرهنگی استان ایلام و حتا گویش! جنوب مطرح کند.
پاسداشت ایثار و ارزشهای نمادین برای تامین اعتبار این یا ان ایدئولوژیِ خاص ، با تحمیل نمادهای فرهنگی ضعیف به مردم یک استان فرق دارد و باید داشته باشد .
چرا که ساکنان همین استان ساکت و مظلوم فرزندانی با دانش و بینش شاعرانه بسیار خوب ، داشته ، دارند و خواهند داشت
حفظ احترام و یادواره ی مردی رشید و مدافع ، با تامین وجاهت در سطح نماد فرهنگی مردم فرق دارد .
اگر متولیان فرهنگ استان و کشور نگران شعر و ادبیات کردی هستند(که نیستند) بهتر است به نویسندگان و شاعران کردی نویس اجازه چاپ و نشر اثارشان را بدهند ! بهتر است ، غم نان را از دلهای حساس شاعران بردارند . بهتر است به تشخیص و انتخاب جامعه ی دست به قلم کردی نویس احترام بگذارند و از انها بپرسند مجسمه ی چه کسی نماد فرهنگ شماست!؟
کتابهای شعر و داستانی که از قیچی تنگ نظر و انحصارطلب ارشاد اسلامی هم رد می شوند (با همه ی جراحت ها و تکه پاره شدگیها ) بازهم قدرت نویسش در قلم بچه های این خاک را هوار میزنند.
شاعری مثل غلامرضا خان ارکوازی یا ولی محمد امیدی فقط برگی از بانک بزرگ هستی ادبی جنوب اند ، نه بیشتر ...
اگر اصرار به نماد سازی دارید از بین لیست طولانی جوانان با صلاحیت ادبی امروز یک یا چند نفر را انتخاب کنید و تندیسشان را اکنون که زنده اند بسازید. نویسندگان و شاعران کرد در اضطراب مداوم از تیغ ممیزی ، غم نان و دستهای خالی ، صدها درد بیدرمان دست و پا می زنند و شما همچنان به تحمیل نمادهای خودساخته مشغول! و از پارچه و رنگ و شعار اعتبار می سازید!
4/11/2018