هایده مغیثی در کتاب «رادیکالیسم، عشق و جنسیت» به درهمتنیدگیهای عشق و آسیبپذیری و سیاست در زندگی اما گلدمن، النور مارکس، رزا لوکزامبورگ و هانا آرنت پرداخته است. زمانه با این جامعهشناس فمینیست درباره نخستین کتاب فارسیاش به گفتوگو نشست.
کتاب «رادیکالیسم، عشق و جنسیت» نخستین کتاب هایده مغیثی به زبان فارسی است که توسط انتشارات روناک منتشر شده است.
این کتاب به بخشی از روابط عاشقانه و آسیبپذیری عاطفی در زندگی النور مارکس، رزا لوکزامبورگ، اما گلدمن و هانا آرنت، در حین تولید تفکر و کنشگری سیاسیشان پرداخته است.
زمانه با هایده مغیثی، فمینیست و استاد بازنشسته جامعهشناسی و مطالعات زنان در دانشگاه یورک درباره این کتاب به گفتوگو نشسته است.
هایده مغیثی میگوید که درهیچ کدام از نوشتههایش به انگلیسی، از نظر عاطفی این چنین درگیر نوشته نبوده است که در این کتاب به نسبت کوچک.
او درباره چرایی نوشتن این کتاب به زمانه میگوید: «این کتاب میتواند برای کسانی که آثار تئوریک و سیاسی و فلسفی این زنان پرآوازه را خواندند و به جنبههای دیگر زندگی فردی آنها توجه نداشتند یا مطلبی دربارهاش نبوده که بخوانند، جالب باشد. این کتاب برای کنشگران سیاسی سابق و فعلی و بهویژه زنان کنشگر و متفکر نیز ممکن است جذاب و آموزنده باشد.»
مغیثی میافزاید:
«از لحاظ فردی در جوانی درباره النور مارکس، رزا لوکزامبورگ و اما گلدمن خوانده بودم و پیوسته این پرسش در ذهنم بود که چرا این زنانی که در عرصه اجتماعی الگویی برای زنان و مردان بودند و از مراتب بالایی در جنبش سوسیالدموکراتیک اروپا و آمریکا برخوردار بودند، در عرصه روابط عاطفی و عشقی چهره دیگری را از خود نشان دادند.»
مغیثی همیشه میخواست درباره این زنان بنویسد اما گرفتاریهای دیگر به او مهلت ندادند که زودتر به این موضوع بپردازد.
النور مارکس، رزا لوکزامبورگ، اما گلدمن و هانا آرنت زنانی هستند رادیکال که صاحب تفکرند و در کنشگری سیاسی نیز پابهپای مردان متفکر و کنشگر همعصرشان تولید فکر و فعالیت سیاسی کردهاند. اما این زنان همزمان در روابط عاشقانه خود را آسیبپذیر نشان دادهاند.
شاید برای زنان صاحب فکر و کنشگر امروزی نیز این سوال مطرح باشد که چگونه در حین تولید تفکر و کنشگری سیاسی با فراز و نشیبهای روابط عاطفی کنار بیایند.
تجربههای بسیاری از ما زنان به تجارب زنان دیگر در سراسر جهان شباهت دارد گرچه بهنظر میرسد این تجارب فردی هستند. مغیثی در این باره میگوید:
«خیلی دوست داشتم که زنها علاقه نشان دهند و زندگی این الگوهای جهانی را مرور کنند، به این علت که معمولا بسیاری از تجاربی که زنان تنها تجربه فردی خود میپندارند تجربه مشترکی است که به عامل مهمتری که موقعیت فرهنگی و اجتماعی آنها بهعنوان زن در جامعه است مربوط میشود.»
این زنان از نظر فکری بسیار رادیکالاند اما در عمل در رابطه با معشوقشان رادیکال رفتار نمیکنند و بسیار رنج بردهاند. مغیثی دلیل تناقض عقاید و رفتار این زنان را جنسیت و انتظارات فرهنگی از آنها و نیز انتظارات فرهنگی که زنان در خود نهادینه میکنند، میداند.
مغیثی از نظریهپرداز و مورخ فمینیست سوسیالیست انگلیسی شیلا روبوتام نقل قول میکند و میگوید:
آسیبپذیری بیان موانعی است که در راه رشد کامل زنان بهعنوان انسان وجود دارد. این انسانیت را هنوز مردان بر اساس تصور خود از نظر فرهنگی و اجتماعی تبیین میکنند.
به گفته مغیثی این زنان که به نظر میرسد میان افکار و رفتارشان تناقض وجود دارد، این تناقض را پذیرفته و آن را زندگی کردهاند و به هیچ وجه مانع زندگی فکری و فعالیتهای سیاسی آنها نشده است.
یکی از پرسشهای کتاب است این است که آیا تمایلات فردی، عاطفی و زنانگی این زنان در عرصه اجتماعی و کنشگری سیاسی برای آنها به تجربه متفاوتی انجامیده است. طبیعتا تجربه این زنان به خاطر زن بودنشان متفاوت بوده نسبت به مردان همعصرشان متفاوت بوده اما بر کیفیت، کمیت و شیوه تفکرشان اثر نگذاشته است.
این زنان از لحاظ آسیبپذیری عاطفی و رنجی که میبردند با مردان تفاوت دارند. اما از لحاظ سهم عظیمی که در تولید تفکر و فعالیت سیاسی داشتند تفاوتی میان این زنان و مردان وجود ندارد. مغیثی میگوید:
«برای نمونه مهمترین آثار فکری رزا لوکزامبورگ در دورانی که رابطه عاشقانهاش در تلاطم بوده تولید شدند. افسردگی یا ناکامی عشقی بر آثار این زنان و فعالیت فکری و سیاسی آنها نداشته است.»
به گفته مغیثی این چهار زن نه تنها با مردان همرزم و همفکر خود همطراز بودهاند بلکه آرنت، گلدمن و لوکزامبورگ از مردان همعصر خود برجستهتر بودهاند.
7/5/2022