ابراهیم قاسمی زاد
در طول تاریخ مبارزات بی وقفه ملت کرد برای بدست آوردن حقوق ملی صفحات زرینی از قهرمانی ها، فداکاریها، جانبازیها و روزهای به یادماندنی میدرخشند که بیانگر عزم راسخ مردم کرد برای مبارزه تا رسیدن به آزادی و حقوق ملی میباشد. یکی از رویدادهای به یاد ماندنی و همیشه زنده تاریخ کردستان تاسیس جمهوری کردستان در شهر مهاباد توسط نخبگان ملت کرد به سر پرستی قاضی محمد بود.
در مورد چگونگی تاسیس و ظهور این جمهوری نقل قول، اسناد و گفته های گاه ضد و نقیض بسیاری وجود دارد، اما با کمی نیکاندیشی و مقایسه ظروف فکری آن زمان روشن می شود که اعلام جمهوری با درایت و آگاهی نخبگان و پیشروان ملت کرد انجام گرفت. این واقعیت با نگاهی به شخصیت و موقعیت کاملا جدا و غیر قابل مقایسه رئیس جمهور کردستان جناب قاضی محمد و شاه ایران محمد رضا پهلوی عیانتر میشود.
با تبعید رضاخان، فرزندش محمد رضا پهلوی با تلاش کسانی مانند فروغی، به جای پدر معزول بر تخت سلطنت نشست. محمدرضا به عنوان شاه مملکت در رأس قدرت و حاکمیت، جوانی بود کم تجربه، سست اراده و ضعیف که برای ادامه سلطنت وابسته به پشتیبانی خارجی و همکاری مشاورانی بود که هرکدام اهداف و مقاصد خاص خود را دنبال میکردند. هنگامی که شاه جوان بر تخت سلطنت و پادشاهی نشست، مملکت تحت تأثیر سیاست و دخالت مستقیم قدرتهای بزرگ شرکت کننده در جنگ جهانی دوم مملو از تلاطم، آشفتگی و بحرانهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بود. همچنین بسیاری از نخبگان سیاسی آن زمان در همکاری و مشاورت با وی به عنوان شاه جدید شک و تردید داشتند. همین امر باعث شد که از ابتدای روی کار آمدن او تا سال 1325 شمسی حدود ده نخست وزیر عزل و نصب شدند. در واقع این شرایط رشد و پرورش محمدرضا پهلوی بود که از وی فردی مردد ساخته بود که کمتر به کسی اعتماد می کند، و در اساس احساس امنیت روانی و فکری نداشته باشد.
در مقابل، جمهوری کردستان به رهبری شخصی اعلام شد که در شهرت و پاکی زبانزد خاص و عام و یکی از روشنفکران و برجستگان شهر مهاباد بود. قاضی محمد به واسطه شغل قضاوت که از پدرش به ارث برده بود در میان مردم شان و اعتبار کافی و لازم را کسب کرده بود. همچنین آشنایی وی با چندین زبان خارجی باعث شده بود که او به خوبی معادلات سیاسی منطقه و جهان را درک کند. ویژگیهای شخصیتی «قاضی محمد» باعث شد که اعضای کومله ژ. ک (جمعیت احیای کردستان) رهبری جریان سیاسی شکل گرفته در آن زمان را با افتخار، اطمینان و راحتی به او واگذار کنند. اعتماد متقابل، احترام و وجه اجتماعی و سیاسی قاضی محمد، او را در موقعیتی قرار داد که با جرات و در یک حرکت تاریخی جمهوری کردستان را اعلام کند.
پیشوا “قاضی محمد” و یارانش در شرایط و وضعیت نابسامان پایان جنگ جهانی دوم، با توجه به پشتیبانی مردمی و بدون در نظر گرفتن این موضوع كه شاید روزی با خیانت دوستان متقلب و ریاکار مواجه شوند، در روز 2 بهمن 1324 ه.ش در میدان چهارچراغ مهاباد دولت خودمختار كردستان را اعلام کردند. اعلان جمهوری تحقق خواست دیرین ملت کرد بود که صد ها سال حسرت آزادی را به دل داشت و برای آن فداکاری و جانبازی کرده بود. جمهوری کردستان علیرغم اینكه هنوز چند ماهی از تاسیس آن سپری نشده بود، توانست اکثریت اقشار جامعه از جمله زنان و جوانان را در امور اجتماعی سهیم نماید. همچنین از هر چهار بخش كردستان نمایندگانی را در کابینه حکومت وظیفه دار کرده و با این عمل حمایت گسترده بخش های دیگر کردستان را نیز کسب کرده بود. جمهوری کردستان با افتتاح مدارس كردی و مراکز آموزشی فرهنگی و با انتشار روزنامه و مجلات متعدد اقدام به آگاهسازی مردم نمود و با گسترش فرهنگ خودسازی، خود باوری و تشکیل سپاه ملی در راه مبارزه جهت رسیدن به آزادی کامل همه کردستان گامهای موثری برداشت.
تنها یازده ماه از ظهور این تجربه تاریخی و سمبل اراده ملی در کردستان گذشته بود که استعمارگران از یکدلی و اراده ملت کرد به هراس افتادند. از اینرو شرایط سقوط این حکومت نو پا را فراهم کردند. دشمنان حقوق ملی مردم کردستان عوامل سقوط جمهوری را در سه سطح بینالمللی، منطقهای و داخلی فراهم کردند. ابتدا حکومت شوروی سابق، علیرغم پیمان دوستیای که با سران جمهوریهای آذربایجان و کردستان داشت، در خصوص گرفتن امتیاز نفت شمال ایران خیلی زود و به راحتی با دولت ایران به توافق رسید و به عهد دوستی خود با جمهوری کردستان خیانت کرد. با خیانت شوروی، راه برای حمله به، و سرانجام شکست جمهوری کردستان و همچنین جمهوری نوپای آذربایجان هموار شد. آمریکا نیز به علت برنامهریزی جدید استراتژیک در منطقه از هیچ گونه همکاری و اقدامی جهت حمایت از حکومت دست نشانده خود در ایران و محمد رضا پهلوی شاه تازه به قدرت رسیده دریغ نکرد و در عمل زمینه را برای براندازی جمهوری کردستان فراهم تر کرد. دولت انگلیس هم که تلاشهایش برای کنترل و به خدمتگرفتن جنبش دموکراتیک کردستان بی نتیجه مانده بود، عداوت سرسختانهتری نسبت به حقوق ملی مردم کردستان نشان داد. دولت بریتانیا که در طول تاریخ حضور استعمارگرانهاش در خاورمیانه همیشه مردم کردستان و منافع ملی کردها را در راه منافع مقطعی خود فدا کرده بود، اینبار هم در برابر سیاست امحا و نابودی جنبش آزادیخواهی ملت کرد سکوت اختیار کرد. سیاستی که منجر به تقویت هر چه بیشتر رژیم شاه و در نتیجه شکست جمهوری کردستان شد. از این مجموع حوادث میتوان نتیجه گرفت که در واقع طراح توطئه نابودی جمهوری کردستان و ابزار محرک و یاریگر ارتش شاهنشاهی ایران برای حمله به کردستان دولتهای بیگانه، و عامل اجرای توطئه خود شاه بود.
از سوی دیگر شرایط ناگوار منطقهای و داخلی که برای هر دو جمهوری نو پا بوجود آمده بود سقوط و فروپاشی آنها را تسریع بخشید. ابتدا سران جمهوری آذر بایجان به علت ضعف پایگاه مردمی و وابستگی خارجی با از دست دادن حمایت های خارجی و داخلی خیلی زود و بدون مقاومت اقدام به فروپاشی حکومت نموده و برای نجات جان خود به آغوش اتحاد شوروی پناه بردند. عدم مقاومت آذربایجان زمینه آمدن ارتش شاهنشاهی به آذربایجان و سرکوب مردم را فراهم کرد. با آمدن ارتش به آذربایجان و محاصره همه جانبه سیاسی و اقتصادی جمهوری کردستان، حکومت نوپای کرد عملا در محاصره همه جانبه قرار گرفت و بدون پشتیبانی جهانی و منطقهای در منگنه فشار مضاعف قرار گرفت.
در بعد داخلی هم برخی از پشتیبانان سنتی جمهوری کردستان، با نزدیک شدن نیروهای دولتی ایران از رهبران جمهوری فاصله گرفتند. همکاری نکردن سران عشایری که منافع شخصی خود را در اولویت آزادی ملت کرد قرار داده بودند. سبب فرو پاشی سریعتر و سرانجام سقوط حکومت نو پای کردستان شد. قاضی محمد برای جلوگیری از قتلعام و کشتار مردم کردستان به دست نیروهای ارتش تشنه انتقام، با توجه به سوگندی که یاد کرده بود تا ملت خود را تنها نگذارد، بدون مقاومت اجازه داد که نیروهای دولتی مرکز جمهوری کردستان را اشغال کنند.
شاه با توجه به کینهای که نسبت به مردم کردستان و سران جمهوری خود مختار کردستان داشت، بعد از محاکمهای تشریفاتی و دور از حکمیت و عدالت، قاضی محمد و همراهانش را یک سال بعد از اعلام جمهوری کردستان در همان میدان چهار چراغ به دار آویخت. دولتمردان ایران خواستند با این اقدام، میدان به دنیا آمدن جمهوری مهاباد را به مکان ترس و نا امیدی فرزندان ملت کرد تبدیل نمایند. ولی امروز ادامه مبارزه ملت کرد نشان داده است که هر چند دشمن به خیال خود این درخت استوار را بر کند، ولی هرگز نتوانست از رویش جوانه های این درخت تنومند جلو گیری کند. تجربه حکومت کردستان هر چندکوتاه بود ولی آزمونی طلایی و میراثی گرانبها در تاریخ کردستان بود که همیشه می درخشد و به امید و محرکی برای ملت کرد جهت از سر گرفتن مبارزه آزادیخواهانه در همه بخش های کردستان تبدیل شده است. با گامهای جسورانهای که امروزه ملت و احزاب کرد در مبارزه و همکاری با همدیگر برای روبرو شدن با وحشی ترین دشمن بشریت در تاریخ جهان بر می دارند، برای همه دشمنان ملت کرد ثابت شده است که ما جوانه هایی هستیم که از همان درخت استوار روییدهایم و دیگر هیچ قدرتی نمیتواند در هم کوبیدن ملت کرد را تکرار کند.
٢١/١/٢٠١٨