رها امیدوار
انتخابات پروسه ای تاریخی است . بشراز ابتدای حیات مجبور به انتخاب بوده است .انتخاب نوع زندگی ، محل زندگی، نوع لباس ، خوراک ،همسر و هم سفر . انتخاب نمایندگانی برای وکالت شهروندان در مجامع قانونگذاری ، یکی از انتخاب های دشوار و پیچیده انسان ها است . یعنی انتخاب کسی که باید مورد اعتماد باشد سخنان و خواستهای تو را درک کرده باشد ،به خواستهای تو امین با شد و تعهد کند که مطالبات و نیاز های تو را تامین و محقق کند . مردم حقوق و مزایائی برای این نمایندگان تعیین می کنند که آنها را در مجلس نمایندگی و وکالت کنند و اگر آن اشخاص به وظیفه خود عمل نکنند مردم حق دارند و می توانند آنان را عزل نموده و حتی غرامت این سوء رفتار و خلف وعده را از او مطالبه نمایند چرا که قرار نیست نماینده ای که با پول و رای من به مجلس می رود ، منویات و دستورات کسی دیگر را اجرا کند . انتخاب چنین کسی سا ده نیست .
همه ما هنگامی د ر انتخابات شرکت می کنیم که حق انتخاب داشته باشیم . آزادی انتخاب کردن مگر در کشور های استبدادی و خود کامه ، در هیچ کشور و هیچ قانونی محدود نمی شود و هیچ اما و اگری نمی تواند آن را محدود و مقید نماید .
انتخاب کردن نماینده و وکیل مجلس از یک طرف امری شخصی است . چرا که به تصمیم و اراده شخص وابسته است . ازطرفی دیگر امری است اجتماعی ، چرا که سرنوشت اهداف و خواست های همه افراد جامعه به عنوان یک جمع بهم پیوسته را هدف قرار می دهد . بنابراین تصمیم به شرکت در انتخابات و انتخاب کردن و یا انتخاب شدن عملی شهروندی است وشاید تنها در جوامع انسانی صورت می پذیرد .
علی الاصول مجلس نمایندگان باید مجمعی باشد که در آن لایق ترین ، آگاه ترین ، متعهد و مدیر ترین افراد ی که توسط مردم و از میان خود آنها و به اختیار آنان برگزیده می شوند شرکت نمایند . اشخاصی که دارای تخصص های گوناگون و مورد نیازی هستند که می توانند در برنامه ریزی و هدایت همه امور کشور و ملت مشارکت فعال نمایند .
از انجائیکه نمایندگان مجلس ، وکلای تام الاختیار مردم اند که مسیر سرنوشت آنان را تعیین می کنند ، ترکیب کمی و کیفی مجلس در همه جوامع از اهمیت والائی برخوردار است .
مجلس عصاره مردم است . مفهوم نمایندگی ، تنها به معنای ماموریت برای اجرای منویات مردم و به نمایندگی از جانب آنان نیست . بلکه به مفهوم نمونه و عصاره مردم نیز هست . به عبارتی دیگر ترکیب شخصیتی و توانمندی نمایندگان نمایشگر ترکیب شخصیتی و توانمندیبخش بزرگی از جمعیت کشور نیزهست .
مطابق همه قوانین ، جامعه ای شاداب ، پویا و مولد است که در ان انتخابات به صورتی آزاد و دموکراتیک انجام شود . جامعه ای که فاقد شرایط آزاد برای انتخاب کردن و انتخاب شدن باشد نمی تواند از شادابی و پویایی برخوردار باشد . ایجاد محدودیت در انتخابات به محدودیت در ذهن و زندگی می انجامد و ذهن و زندگی را از بالندگی باز می دارد .
رقابت و انتخاب و اعزام نمایندگان شایسته تر مناطق کرد نشین به مجلس شورای اسلامی ، که در چند ماه آینده برگزار خواهد شد و امکان ورود نمایندگانی که به دردهای منطقه آشنا هستند ،صحنه حیات اجتماعی را شاداب و پر امید خواهد کرد و گرنه افراد جامعه به ربات های بی جان و یا مردگان متحرک عاری از هر نوع حس و علاقه تشبیه خواهند شد و به یقین همین میراندن و مرگ درونی محرک هاست که کشور را به طعمه و لقمه ای خام برای بد سگالان تبدیل خواهد کرد .
**************
اسفند 1390 ، زمان انتخاب نمایندگان دور نهم مجلس شورای اسلامی ، تعیین شده است . مردم ایران و از آن جمله مردم مناطق کرد نشین ، ایده آلهائی پیش روی خود قرار داده اند و انتظاراتی از مجلسی دارند که به امید برآورده شدن آن ایده ها به پای صندوق می روند و اگر تشخیص دهند که این عمل اجتماعی نمی تواند آنان را به اهداف نزدیک کند ، از مشارکت در انتخابات خودداری می کنند . چرا که مردم معتقدند نباید رای خود را برای کسانی هزینه و مصرف کنند که تاثیری در زندگی آنان ندارند .
آنچه در همه دنیا ، بویژه در جوامع آزاد و حتی دربرخی جوامع غیر دموکراتیکهمپذیرفته شده است ، آن است که مردم مطابق اراده خود، کاندید نمایندگی شوند و یا کسانی را به عنوان نماینده خود انتخاب کنند . ولی اگر بنا باشد کسانی معدود ، که خود هم از مردم و مانند آنها یند ، تعیین کنند که چه کسی باید انتخاب شود و چه کسانی را باید انتخاب کرد،یا اینکه چه کسانی نباید کاندید شوند و مردم نباید به چه کسانی رای دهند ، دیگر انتخابات مفهوم خود را و مردم حق تصمیم گیری و انتخاب کردن و انتخاب شدن خود را از دست خواهند داد . در این صورت نه انتخاب ، بلکه انتصابات صورت می گیرد . در چنین شرایطی برگزاری انتخابات و نصب پوستر و پخش تراکت و برگزاری مناظرات تلویزیونی و به کلی تبلیغانتخابات ، امری ظاهری و صوری و هزینه آن غیر ضروری و هدر دادن اموال مردم است . مشارکت در چنین انتخاباتی ، به نظر می رسد که اهانت مستقیم هم به انتخاب شوندگان و هم انتخاب کنندگان است . بنابراین نه تنها انتخاب کنندگان ، بلکه انتخاب شوندگان هم باید اگر به خود و مردم احترام می گذارند ، از مشارکت در آن بپرهیزند . چرا که چنین عملی به زیان هردوی نظام حاکم و مردم است . بیان نظرات و انتقاد از این انتخابات هم ، اگر آزادی بیان وجود داشته باشد ، نباید با واکنش منفی مسئولین و عواقب تهدید آمیزی روبرو شود .
مردم ایران به چه دلیل حکومت پهلوی را سرنگون کردند؟ !
یکی از دلایل سرنگونی حکومت پهلوی اعتراض به نبود آزادی های دموکراتیک بود . حکومتی که حتی انتخابات را به صورتی فرمایشی برگزار می کرد و تنها احزاب فرمایشی و بله قربان گو، حق مشارکت و تبلیغ و فعالیت داشتند . فراموش نباید کرد که مردم اکنون از آن رژیم چگونه یاد می کنند ؟ اگر انقلابیون و شوریدگان بر علیه ظلم و حکومت پلیسی پهلوی اکنون پا بر جای پای آن رژیم نهند و به همان شیوه های پلیسی و خفقان و انتخابات فرمایشی متوسل شوند ، طبیعی استکه مردم دیر و یا زود نخواهند پذیرفت و این دور تسلسل قیام و انقلاب ادامه خواهد یافت .
************
همچنانکه بارها گفته شده ، موفقیت و یا شکست امری بالمناصفه و 50 / 50 است . بدین معنا که شما نیروئی هستید و درطرف مقابل شما هم نیروئی قرار دارد . اگر شما موفق شوید ، طرف مقابل شما ناموفق مانده است و بر عکس اگر شما شکست یابید ، بدان معنا است که مقابل شما پیروز شده است . . حال چگونه است که همیشه شما ناموفق اید و او موفق ؟ سوالی است که خود از خود باید کرد .
برای من به عنوان یک شهروند ،استفاده از لغت " درخواست "از حاکمیت برای بکارگیری نیروهای متخصص بومی و اختصاص اعتبارات فرهنگی - عمرانی برای توسعه متوازن منطقه مفهومی بیگانه است.من از خود می پرسم که چه کسی غیر از بخشی از هموطنان ، درخواست کنندگان اند و بخشی دیگر از شهروندان باید این خواست را برآورده کنند ؟ مگر گروه دوم چه تفاوتی از نظر حقوق شهروندی با مطالبه کنندگان دارند ؟ اساسا این تفاوت را چه کسی ایجاد کرده است ؟ مگر نه این است که همه با هم انقلاب کرده اند ؟ مگر همین مردم و شهروندان قوانین را تدوین نکرده اند ؟ مگر مناصب و جایگاههای مدیریتی و تقنینی را همان مردم اشغال نکرده اند ؟ سوال این است که بخش درخواست کننده این حقوق در هنگام تدوین قوانین و اشغال جایگاهها کجا بودند ؟ چرا از تدوین و مشارکت جای مانده اند ؟
طبیعی است که عدم حضور نمایندگان درخواست کنندگان در راس امور تصمیم گیری و اجرائی ، به اشغال همه مناسب و جایگاهها توسط جمعیت غالب کنونی و اعمال انحصار و ممانعت توسط آنان منجر شده است . اما مسئله ابتدا به ساکن نبوده و آب ازسرچشمه گل آلوده شده است .یعنی اهمال و یا کمتوجهی و یا عدم اعتماد به خود و یا نداشتن انگیزه فاعلی قدرتمند ، سبب این کنار ماندگی شده است . باید پذیرفت که تحریم های شرمگینانه و ناشی از ناتوانی در کنترل امور ، تردید ها و نبود اعتماد به نفس ها ، سبب برکنار ماندگان از قدرت شده و شرایط دور ماندن از اشغال مناصب تصمیم گیری و اجرائی را فراهم کرده است .
این است که می گویم برای جلوگیری از تسلط باطل و سود جو ، در برا بر حق و منفعت جمعی ،باید وحدت عمل داشت و ابزار جمعی فراهم کرد . و ابزار جمعی همانا گسترش سطح آگاهی و وحدت کلمه است .
رها امیدوار
21 دی ماه 1390 شمسی برابر با ( 21 به فرانبار 2711 " ماد " ی )