منصور امان
موشک هایی حامل کارت دعوت به جنگ
حمله وسیع به تاسیسات نفتی عربستان، به درگیریها در خلیج فارس ابعاد جدید و خطرناکتری بخشیده است. تا پیش از این نزاع رژیم ج.ا با عربستان و دیگر کشورهای عربی در این منطقه شکل نیابتی داشته و از طریق باندهای مُسلح وابسته صورت می گرفت؛ اما حمله موشکی و "پهپادی" به عربستان شرایط جدیدی را پدید آورده و جنگ نیابتی را به یک جنگ بی واسطه فراز داده است.
میزی که حاکمان جنگ افروز ج.ا چیده اند، دعوت از عربستان و آمریکا به نشستن دور آن را در خود دارد؛ چرا که هر دو کشور را در موقعیت اجبار به عمل و واکُنش قرار می دهد:
عربستان به عُنوان رهبر جهان عرب باید ثابت کند که توان دفاع از خود را دارد و هزینه هنگُفتی که خرج جنگ افزار و مُسلح کردن خود کرده، یک سرمایه گُذاری بیهوده نبوده است. در صورتی که ریاض قادر نباشد در این کشمکش زیر جایگاه خود خط پُر رنگ بکشد، هژمونی آن به شدت تضعیف شده و اتحادها و ائتلافهای که گرد آن شکل گرفته، با تهدید فروپاشی روبرو می شود.
از سوی دیگر، بُحران حمله به عربستان یک پُرسش بُنیادی پیرامون توانایی ایالات مُتحده برای حمایت از مُتحدانش را نیز در برابر کاخ سفید گذاشته است؛ پُرسشی که فقط نُفوذ آمریکا در این منطقه مُهم، تجارت کلان اسلحه با کشورهای در حوزه آن، پایگاه های نظامی و مساله اسراییل را در بر نمی گیرد، بلکه نقش گلوبال این کشور در تضمین تامین انرژی بخش بُزُرگی از جهان را نیز شامل می شود.
با این حال، جنگ نامُتقارن ج.ا، به یک پاسُخ تاکتیکی نیاز دارد و نه به جنگ. واقعیت آن است که رژیم حاکم بر ایران زیر فشار تحریمها از پا درآمده و با برباد رفتن اُمیدهایش به اُروپا برای تخفیف آثار آن، جُز ایجاد تنش نظامی و حرکتهای تروریستی میدان مانوری ندارد. "نظام" به خوبی می داند که در انتها راهی جُز عقب نشینی و نوشیدن "جام زهر" ندارد، از این رو تحریکات جنگی آن به گونه مُستقیم در خدمت کسب موقعیت بهتر در مُعامله و دادن امتیاز کمتر است. در این راستا حاکمان ج.ا تصوُر می کنند به هر اندازه که مدار تنش را بالاتر برده و منطقه را بی ثبات تر کنند، وزن بیشتری دور میز مُذاکره خواهند داشت.
مُحاسبات جُنون آمیز و غلط حاکمیت، ایران را به چاه یکی از سخت ترین دوره های حیات خود افکنده و بخش بُزُرگی از مردُم را به فلاکت یا به آستانه آن کشانده و اینک آقای خامنه ای و همدستانش سبُکسارانه در حال تحمیل یک جنگ ناخواسته با پیامدهای بسا وخیم تر به جامعه هستند. مردُم ایران هیچ نفعی در موشک پرانی به کشورهای همسایه یا راهزنی دریایی در خلیج فارس ندارند؛ صورت هزینه در انتها اما به حساب آنها نوشته می شود.
رژیم ولایت فقیه مردُم را به گروگان برنامه های هسته ای و موشکی و جاه طلبی خارجی اش درآورده؛ پروژه های کلانی که جُز زیان و خسارت غیرضروری برای کشور و مشقت و تلخکامی برای مردُم نتیجه ای در بر نداشته است. شمشیر را باید از دست مُلای مست بیرون کشید و اجازه نداد زندگی و سرنوشت جامعه بازیچه هوسبازیها و مُحاسبات بی مایه و حُجره ای مُشتی ورشکسته سیاسی و اقتصادی گردد که برای نجات خود پروایی از عراقیزه کردن ایران ندارند.
٢٥/٩/٢٠١٩