آرام ابراهیم خاص
دوازدهم اسفند ماه سال جاری زمان برگزاری اولین انتخابات پس از اعتراضات انتخاباتی گسترده خرداد ماه ۱٣٨٨ است. به همین سبب چند صباحی است که مبحث انتخابات داغ است و افراد و جریانات مختلف تحلیل ها و مواضع متفاوتی را در ارتباط با مشارکت یا تحریم در این دوره از انتخابات مجلس ارائه می دهند. تاکنون اکثر احزاب و جریانات سیاسی کردستان ایران که حتی منتظر نماندند که ببینند چه افرادی از صافی شورای نگهبان گذر خواهند کرد و فضای انتخاباتی در ایام قریب به انتخابات چگونه خواهد بود، دو ماه پیش از انتخابات با صدور بیانیههایی این انتخابات را تحریم نمودهاند و در این بین تنها حزب دمکرات کردستان یعنی همان حزبی که دو سال قبل در جریان انتخابات ریاست جمهوری با متدی متفاوت یک تنه وارد میدان شد و انتخابات ریاست جمهوری را تحریم نکرد، تاکنون سکوت اختیار نموده و موضعش را در خصوص انتخابات دورهی نهم مجلس شورای اسلامی بیان نکرده است. هرچند گمانه زنی ها بر آن است که حزب دمکرات کردستان نیز موضع تحریم انتخابات را در پیش بگیرد.
مواضع احزاب و جریانات سیاسی به نسبت انتخابات پیش رو
خامنهای ولی فقیه نظام جمهوری اسلامی در یکی از معروف ترین سخنانش در ارتباط با انتخابات می گوید: "انتخابات سنگر حفظ نظام است".اما همگان دیدند که در جریان اعتراضات انتخاباتی خرداد ماه ۱٣٨٨چگونه مردم به دنبال آرایی که به صندوق ها ریخته بودند، به خیابان آمدند و با مطرح نمودن سوالی فلسفی (رای من کجاست؟) برای اولین بار در این سطح وسیع و گسترده از انتخاباتی که قرار بود سنگر حفظ نظام باشد و صرفا در قالب یک "پروژهی انتصابی" از پیش تعیین شده باقی بماند، یک "پروسهی فعآل اعتراضی" ساختند که تاثیراتش تاکنون نیز در فضای سیاسی و اجتماعی ایران محسوس و قابل لمس است.
بسیاری گفتند و نوشتند که اگر دور هشتم انتخابات ریاست جمهوری با "شکست اصلاحات" به اتمام رسید انتخابات دورهی دهم ریاست جمهوری و رویدادهای پس از آن "مرگ اصلاح طلبی" در ایران بود و دیگر امید به تغییرات جزئی نیز در این نظام وجود ندارد. داستان بالا گرفت و اردشیر امیرارجمند سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید و مشاور ارشد میرحسین موسوی چند هفته قبل در مصاحبه با تلویزیون "رسا" اعلام کرد که در پی تامل فراوان به این نتیجه رسیدهاند که انتخابات را تحریم نمایند. پیشتر علی محمد غریبانی، رئیس دورهای شورای هماهنگی اصلاحات نیز اعلام کرده بود که اصلاحطلبان در انتخابات آینده مجلس شرکت نخواهند کرد. تشکیلات خارج از کشور "سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی" نیز انتخابات را تحریم کردند و بدین ترتیب اتخاذ موضع برای بسیاری از احزاب و جریانات سیاسی نظیر "حزب دمکرات کردستان ایران" و" سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران- کومله" که در زمرهی احزاب ریشهدار و بانفوذ کردستان – از لحاظ قدمت و پایگاه اجتماعی و سیاسی- به حساب می آیند، سهل گشت و بیانیهی تحریم انتخابات را صادر نمودند. به جرات میتوانم بگویم که اتخاذ موضع تحریم از سوی جریانات اصلاح طلب سهم بسزایی در تصمیم گیری احزاب و جریانات سیاسی کردستانی در اتخاد موضع تحریم ایفا نموده است. در واقع در این مورد بر این باورم که موضع اپوزیسیون کردستانی دامنهی موضع اپوزیسیون مرکز از سلطنت طلب گرفته تا اصلاح طلب حکومتی است.
مفهوم مشارکت سیاسی و مشارکت سیاسی در کردستان
در تعریف مفهوم مشارکت سیاسی "مایکل راش" می نویسد "مشارکت سیاسی به معنای درگیر شدن فرد در سطوح مختلف فعالیت در نظام سیاسی از عدم درگیری تا داشتن مقام رسمی است".
در همین ارتباط "لستر میلبرات" سلسله مراتبی را تعریف می کند که "پایین ترین سطح آن را شرکت در انتخابات و رای دادن" می داند. میلبرات بر این باور است که انداختن رای به صندوق مستلزم کمترین میزان تعهد است، چون به محض انداختن رای به صندوق ممکن است این تعهد پایان یابد.
دکتر حسین بشیریه مشارکت سیاسی را مستلزم وجود برخی آزادی های اساسی در جامعه می داند.
مشارکت سیاسی در کردستان همواره دارای تفاوت هایی اساسی با مشارکت در مرکز و سایر مناطق ایران بوده است. آنچه در گذشته یا هم اکنون در فضای سیاسی کردستان ایران رخ می دهد در قالب رفتار سیاسی اعتراضی طبقه بندی می شود که نشات گرفته از عدم اعتماد به دولت وعدم وجود انعطاف محیط سیاسی است.
اما به نسبت مقولهی مشارکت سیاسی باید رفتار اعتراضی را از رفتار انزواگرایانه تفکیک نمود.
باید در نظر داشت که تحریم مداوم انتخابات از سوی احزاب و جریانات سیاسی کردستان در طی سه دههی اخیر عملا از یک سو هزینهی فعالیت سیاسی را در کردستان برای فعالین مستقل کرد به میزان بسیار زیادی افزایش داده و از سوی دیگر این فعالین را به ویژه در گذشته با اتهامات بسیاری از سوی افکار عمومی جامعهی کردستان مواجه ساخته است. در واقع خارج گود ایستادن و مواضع جزم اندیشانه برخی از احزاب، به دور از درک صحیح از وضعیت سیاسی-اجتماعی کردستان در گذشته عامل اصلی چنین وضعیتی در کردستان ایران بوده است.
اگر به تجربهی سیاسی کردها و مبارزات قانونی آنان در کردستان ترکیه نگاهی گذرا بیافکنیم ، می توان اهمیت مبارزهی سازمان یافتهی پارلمانی را دریافت. حرکتی که در سال ۱۹۹۱ با شجاعت زن نامدار کرد لیلا زانا آغاز شد و در سال ۲۰۰۷ علیرغم تمامی مانع تراشی های حکومت مرکزی ادامه یافت و در سال ۲۰۱۱ روند رو به رشدی از لحاظ کمی و کیفی پیمود. در سال ۲۰۰۷ تنها ۲۱ کرسی از مجموع ۵۵۰ کرسی پارلمان ترکیه به کردها اختصاص یافت، یعنی تنها ۵% کرسی های پارلمان. اما همین نمایندگان توانستند تابوهای یکصد سال اخیر ترکیه را درهم بشکنند. در کردستان ایران نیز علیرغم تمامی موانع پیش رو و تمامی تفاوت هایی که سیستم حاکم با کشور ترکیه داراست، تشابهات فراوانی نیز وجود دارد. مهم ترین نکتهی مشترک که باید به آن اشاره داشت مسالهی هویت طلبی و هویت ملی است که به محور مبارزات پارلمانی و لیگال در ترکیه مبدل شده است. نکتهی حائزاهمیت استفاده از این پتانسیل بالفعل است و در این مرحله تحقق این مهم "هنر" است. به قول آقای عبدالله سهرابی نمایندهی سابق مردم مریوان در مجلس ششم و نامزد جبههی متحد کرد در انتخابات این دورهی مجلس "حضور حتی یک نمایندهی واقعی مردم بهتر از تحریم انتخابات است".
بسیاری در راستای توجیه آنچه که تحریم صحیح انتخابات این دوره می خوانند، اصلاح طلبان حکومتی را مثال می زنند که در ابتدای این نوشتار نیز اشارهی کوتاهی به آن ها داشتیم. از یاد نبریم اصلاح طلبی که انتخابات را تحریم می کند با "من" کرد دارای تفاوت هایی اساسی است. مشکل او تنها قدرت و در خوشبینانهترین حالت "مردمسالاری دینی"!!! است اما آنچه انتخابات را برای من متفاوت می سازد، مسالهی هویتی، مطرح نمودن این مساله و پیشبرد آن از هر طریق مشروع و ممکن است.
شاید اگر رهبران هرکدام از احزابی که تاکنون انتخابات را تحریم نمودهاند فرصت می یافتند که در چند دقیقه و به شیوهای آزادانه در مجلس شورای اسلامی "حرف دل" مردم کرد را بیان کنند، هیچکدام به اندازهی جلال محمود زاده نمایندهی شهرستان مهاباد، شفاف و رسا صدای مظلومیت این ملت را در صحن علنی مجلس بیان نمی کردند. (اشاره به سخنان اخیرایشان در مجلس).
اگر در خانهی قیاس نیز دستاورد های تحریم را با دستاوردهای مشارکت در انتخابات در طی چند سال اخیر مقایسه نماییم ، می توان به راحتی دریافت تنها نتیجهی تحریم بی تفاوتی و انزوای سیاسی هرچه بیشتر مردم و نخبگان کرد در معادلات سیاسی ایران است در حالی که حداقل و کف دستاورد مشارکت در دورههای پیشین را می توان به اختصار چنین فرموله نمود:
۱- مشارکت متفاوت مردم کردستان که همواره دارای پیام اعتراضی رو به مرکز و حاکمیت بوده است و پویایی سیاسی جامعهی کردستان را نمایان می سازد. به عنوان مثال: رای دادن مردم کردستان به احمد توکلی در مخالفت با هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری پس از ترور میکونوس.
۲- فرصت آفرینی و استفاده از موقعیت های پیش آمده. که جهت اثبات این مدعا می توان به ایجاد " فراکسیون کرد" در دورهی ششم مجلس شورای اسلامی اشاره نمود، که پس از تاسیس مجلس در ایران از دورهی مشروطه تا سال ۱٣۷۶امری بدیع و درعین حال در عرصهی فعالیت قانونی – سیاسی ملت کرد در کردستان ایران بی نظیر بود.
تحریم فعال و موانع پیش روی احزاب
جریاناتی که خواهان تحریم انتخابات هستند و ادعا می کنند که با مکانیسم "تحریم فعال" با پروسهی انتخابات تعامل خواهند نمود، عملا از انجام این امر یعنی انجام بایکوت فعال به نسبت انتخابات عاجزند- این مقوله در مورد سایر احزاب ایرانی نیز صادق است -. به دو دلیل:
۱- عدم توانایی در مهیا کردن بستر اجتماعی – سیاسی
۲- فقر گفتمان سیاسی احزاب جهت فراهم ساختن دیسکورس "اقناع ملی"
احزاب کردی به علت دوری از جامعهی کردستان، عدم دسترسی به نیروی انسانی توانمند، عدم خوانش صحیح از وضعیت فعالین سیاسی کرد در داخل کشور که سنگین ترین هزینهها را جهت تداوم فعالیت هایشان می پردازند، محرومیت از ابزارهای لازم وفقدان کانال ارتباطی (نظیر رسانهای قوی وتاثیرگذار) که توانایی سمت و سو دهی به افکار عمومی اکثریت مردم را در کردستان ایران دارا باشد، ضعف تئوریک و مهم تر از همهی این موارد فقدان برنامه واستراتژی راهبردی جهت استفاده از چنین کارزارهایی عملا به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی نخواهند توانست بستر اجتماعی- سیاسی و زمینهی "اقناع ملی" را فراهم ساخته و مکانیسم تحریم فعال را از عملی سازند و این امر تنها در حد شعاری که "خروجی"اش یک بیانیهی از پیش آماده شده است باقی خواهد ماند. علاوه بر موارد فوق الذکر، نکتهی حائز اهمیتی که باید به آن اشاره نمود حوزهی جغرافیایی احزاب کردی از لحاظ فعالیت، نفوذ و پایگاه اجتماعی است. احزاب کردی از لحاظ پایگاه و نفوذ مردمی احزابی منطقهای به شمار می آیند که شعاع فعالیتشان بخش های جنوبی استان آذربایجان غربی و استان کردستان را در بر می گیرد و حتی اگر ادعای آن ها مبنی بر اعمال تحریم فعال با توسل به موبیلیزه نمودن نیروی مردمی را صحیح ارزیابی نماییم، محدودهی جغرافیایی تاثیرگذاری آنها بخش وسیعی از "جغرافیا" و "جمعیت" کردستان ایران به ویژه دو استان بزرگ کردنشین یعنی ایلام و کرمانشاه را شامل نمی گردد. در اینصورت نیز باز هم گزینهی تحریم فعال عملا در حد شعار باقی خواهد ماند.
ضمن اینکه نباید این نکته را نیز از یاد برد که "فضا" نیز فاکتوری تعیین کننده در به ثمرنشستن و نتیجهگیری یک تصمیم و موضع سیاسی است. انتخابات مجلس شورای اسلامی هرچند در نفس خود یک رقابت تنگاتنگ سیاسی است و شاید در کلانشهری نظیر تهران انتخابات مجلس رنگ و بوی سیاسی به خود بگیرد، اما ماهیت انتخابات و فرستادن نماینده به مجلس برخلاف انتخابات ریاست جمهوری در بسیاری از شهرها - به ویژه در شهرهای کوچک – فاقد محتوایی سیاسی است و مسائل (چه از سوی مردم و چه از سوی نامزدها) بیشتر حول محور خدمات رسانی به مردم فرموله می شوند. در واقع "فضا"ی سیاسی و اجتماعی شهرهای کردستان ایران- حداقل در شرایط کنونی- استعداد تحریم انتخابات مجلس را دارا نیست.
سخن آخر:معمولا در تمامی کشورهای جهان احزابی که به میدان انتخابات گام می گذارند یا به نسبت این پروسه اتخاذ موضع می نمایند، با این پیش فرض ذهنی به عرصه گام می نهند که داشتههای بسیاری را برای از دست دادن دارند. اما در چنین شرایطی که هم اکنون برفضا و گفتمان سیاسی احزاب سنتی کرد حاکم است، این احزاب چه در انتخابات شرکت کنند و چه انتخابات را تحریم کنند، چیزی برای از دست دادن ندارند. بهترین گزینه در چنین شرایطی این است که تصمیم گیری برای شرکت یا تحریم انتخابات و نحوهی این تحریم یا شرکت را یکبارهم که شده به فعالین سیاسی ومدنی کرد در داخل ایران و کردستان بسپارید.