منصور امان
سیلاب؛ مُدیریت عصر غارنشینی
سیلاب بدون مانع و لگام، شهر به شهر و اُستان به اُستان در گذر است. هر روز مناطق بیشتری از کشور زیر آب می رود و در مناطق دیگر، مردُم با بیم و وحشت در انتظار ورود این میهمان ویرانگر هستند. سیل اکنون دیگر یک بلیه ناگهانی نیست، بلکه فاجعه ای از پیش اعلام شده است و با این حال حاکمان کشور هیچ تدبیری برای مُتوقف ساختن یا دستکم کاهش خسارات جانی و مالی شهروندان ندارند.
نقش پایوران و مسوولان حُکومت در سیلاب سراسری به سُخنگویی آن محدود می شود. آنها خبر می دهند که سیل در این یا آن نُقطه چه به بار آورده، مقصد بعدی اش را اعلام می کنند و سپس با آن فیلم و عکس یادگاری می گیرند.
تصویری که ایران غرق در سیل از خود به دست می دهد، شمایل کشوری است که دست و پا بسته به چنگ طبیعت وحشی گرفتار آمده است. این همان مُناسباتی است که انسان در عصر غارنشینی نیز با طبیعت داشت و مسیر مرگ و زندگی اش و چگونگی هریک، از سوی این دست نامرئی تعیین می شد، بدون آنکه خود بتواند بر آن تاثیر بگذارد.
در جهان مُدرن این رابطه مُدتهاست که دگرگون شده و بشر راه های موثری را برای پیشگیری و به حداقل رساندن خسارات ناشی از پیشامدهای طبیعی یافته و آزموده است. بنابراین، ویرانگری مُحیط و انهدام زندگی به دست طبیعت دیگر یک سرنوشت ناگُزیر و امری اجتناب ناپذیر به حساب نمی آید. امروز مُصیبتهای جوی و زمینی فقط با همدستی فقر، بی کفایتی، سهل انگاری، غارت یا دستکاری مُحیط زیست، فساد و نظم و نگاه غیرانسانی می توانند بر حیات انسانی بتازند و قُربانی بگیرند.
رژیم ولایت فقیه تمامی پیش شرطهای یاد شده برای شراکت در بلایای طبیعی را برآورده می کند. در سایه نظام ج.ا، مردُم ایران یکسره به اسارت زلزله، سیلاب، خُشکسالی، گردوغُبار، کم آبی و جُز آن درآمده اند. آنها بی حفاظ و بدون جان پناه به حال خویش رها شده اند و ویرانی و مرگ به گونه موسمی و توقُف ناپذیر درب خانه های شان را می کوبد.
این در حالی است که تنها با بخشی از درآمدهای هنگُفت نفتی و گازی، امکان ایجاد زیرساختارهای لازم و دست زدن به تدابیر پیشگیرنده وجود داشته است. فقط یک قلم، منابع حُکومتی، درآمدهای کشور از محلهای مزبور در دوره صدارت آقای احمدی نژاد، گُماشته آیت الله خامنه ای بر منصب ریاست جمهوری، را ۷۰۰ میلیارد دُلار اعلام کرده اند. حتی بدون چاه نفت هم کارتل ۹۵ میلیارد دُلاری آقای علی خامنه ای (ستاد اجرایی فرمان حضرت امام) هم بی تردید می توانست به عُنوان مثال برای تمامی ساکنین مناطق زلزله خیز کشور مسکن امن فراهم کند یا ابزار و امکانات کافی برای کُمک رسانی و نجات به موقع قُربانیان پیشامدهای طبیعی گرد آورد.
حاکمان کشور نه تنها منابع عُمومی را در راه حفاظت و یاری شهروندان هزینه نمی کنند، بلکه با پُشتکاری مثال زدنی و با تخریب، غارت و استثمار مُحیط زیست، مسیر نُزول خسارت جانی و مالی بر آنها را نیز هموار می سازند.
فاجعه اصلی وجود نظام ج.ا است که کشوری ثروتمند را به بیغوله ای بدون دفاع در برابر حوادث طبیعی بدل کرده. همراه سیل و لای و لجن، آنچه که باید از مُحیط زندگی مردُم تخلیه شود، بساط این رژیم است.
٧/٤/٢٠١٩