رامان قوامی
استراتژی استفاده از نفت و گاز هنوز در دستور كار كشورهای غربی است و در محافل غربی از آن به عنوان فقر گاز و نفت اروپا یاد می شود و اروپا و آمریكا از سال ٢٠٠١ به شدت نگران كنترل روسیه بر این منابع و خط لوله های انتقال انرژی به اروپا و چین بودهاند. نزدیك شدن تدریجی تركیه [كه فعلا یكی از مسیرهای اصلی انتقال انرژی به اروپاست] به جبهه روسیه و ایران نیز بر این نگرانی ها افزوده است. بنابراین، رها شدن از وابستگی به روسیه و تركیه از اولویت های سیاست خارجی كشورهای غربی بوده و در آینده نیز خواهد بود. جنگ فعلی در سوریه مجزا از بعدهای ایدوئولوژیك و سیاسی، ناشی از سیاست منابع گازی و نفتی نیز بوده و خواهد بود. با ورود نیروهای امریكایی و فرانسوی به سوریه، به نظر میرسد كه جناح هایی كه با ایران و تركیه در سیاست انرژی همراه هستند دچار شكست در استراتژی درازمدت خود خواهند شد. چرا كه كشورهای غربی یا به توافقی با روسیه خواهند رسید و یا عملا به نیروهای نظامی خود در سوریه افزوده و جنگ فرسایشی علیه روسیه و ایران را ادامه خواهند داد كه با توجه به منابع مالی روسیه و ایران و نیز فشار داخلی و بین المللی این دو كشور نخواهند توانست مقاومت كنند.
انتقال گاز قطر برای اروپا بسیار مهم است. قرارداد خط لوله گاز اول از سوی قطر در سال ٢٠٠٩ طراحی شده بود، به گونه ای كه گاز قطر از مسیر عربستان-اردن-سوریه-تركیه به اروپا منتقل شود. در این طرح تمامی منابع گازی عراق و سوریه به این خط لوله متصل می شدند. اما این طرح به دلیل فشارهای روسیه به سوریه، رضایت بشار اسد را به همراه نداشت. اگر این طرح عملی می شد در واقع روسیه در وضعیت شكنندهتری قرار می گرفت، چراكه نیاز اروپا به گاز روسیه تا سقف ٨٠% كاهش می یافت. در نتیجه چند دهه ظلم، شكنجه و دیكتاتوری بهار عربی به سوریه نیز سرایت كرد و فرصت مناسبی را برای عربستان، قطر فراهم آورد كه نظام بشار اسد را از سر راه خود بردارند.
قرارداد دوم كه بالغ بر ١٠ میلیارد دلار بود، از طرف ایران جهت انتقال سهم خود از مسیرعراق-سوریه-دریای مدیترانه برنامه ریزی شده بود. این طرح از سوی پوتین مورد حمایت قرار گرفت چراكه هم ایران و هم سوریه از دید روسیه كشورهای وابسته به روسیه محسوب می شدند. طرح ایران كه قرار بود در سال ٢٠١٦ به اتمام برسد از سوی بشار اسد در سال ٢٠١٢ امضا شد. اما سرمایه ١٠ میلیاردی ایران همراه با دهها میلیارد دیگر تنها در خدمت اسد و پوتین قرار گرفت كه حاكمیت خود در سوریه را در برابر نیروهای حفظ كنند و حتی یك متر از پیشبرد خط لوله مذكور حاصل نشده است.
فاصله گرفتن قطر از عربستان و تلاش قطر، ایران، تركیه و روسیه برای به چالش كشیدن غرب
قرابت های ایدئولوژیك قطر و تركیه -كه بر پایه های تفكری اخوان المسلمین استوار است- از یك سو و نیز تلاش قطر برای خارج شدن از سیطره نفوذی عربستان و همپایمانانش و ایفای نقش بزرگتری در منطقه - مخصوصا در مصر و سوریه- از دلایل تیره شدن روابط قطر با دیگر كشورهای عربی به رهبری عربستان بود. محمد مورسی كه قصد داشت ایدوئولوژی اخوان المسلمین را در تمامی نهادهای رسمی مصر نهادینه كند، هم پیمان قطر و تركیه بود. خطر اخوان المسلمین نه تنها دیگر كشورهای عربی بلكه اسرائیل -كه حماس نماینده ایدوئولوژی اخوانی در فلسطین است- و كشورهای هم پیمانش را تهدید می كرد. در نتیجه كودتایی كه محمد مورسی را در سال ٢٠١٣ عزل نمود، خط و نشان كشورهای غربی و عربی را بیش از پیش برای قطر نمایان تر ساخت. ترس امیر قطر به سطحی رسید كه از تركیه خواست پایگاه نظامی ای -با وجود یك پایگاه هوایی متعلق به آمریكا- را در این كشور تاسیس كند. تاسیس پایگاه تركیه در قطر -كه طی قراردادی با اردوغان در سال ٢٠١٤ كلید خورده بود- با ورود ارتش تركیه و بدون هماهنگی قبلی با آمریكا در دسامبر ٢٠١٧ عملی شد. ورود نیروهای تركیه به دنبال فاش شدن بخشی دیگر از نوارهای صوتی امیر پیشین قطر كه خواهان براندازی خاندان سعودی در عربستان و همچنین ستایش نقش ایران در منطقه از سوی تمیم بن حمد بن خلیفه ال ثانی امیر قطر و چاپ ان در وبسایت رسمی دولت، عملی شد.
از سوی دیگر سرمایهگذاری های مذهبی قطر از طریق تركیه در كشورهای افریقایی همچون سنگال كه كشف منابع عظیم نفت و گاز در سال ٢٠١٦ اهمیت این كشور را بیشتر كرده، موجب شد كه عربستان و متحدانش جهت مقابله با قطر و تركیه [ در پشت پرده] رضایت آمریكا و اروپا را نیز جلب كنند.
طرح جدید روسیه برای انتقال گاز قطر و ایران به اروپا
احتمالا در نتیجه اختلافات مابین قطر و سایر كشورهای عربی، ایده نوینی در راستای انتقال گاز قطر به اروپا مطرح شده باشد. در این طرح جدید جایگزین عربستان در خط لوله قطر-عربستان-اردن-سوریه-تركیه-اروپا، می تواند ایران باشد و احتمال حذف اردن نیز وجود دارد. در واقع روسیه خود را در موقعیت در دست داشتن خط لوله فعلی نگه داشته و قطر و تركیه را نیز با سیاست های خود در منطقه همراه خواهد ساخت. اما در به نتیجه رسانیدن این طرح دو مشكل اساسی وجود دارد. یكی وضعیت منابع طبیعی سوریه كه بیشتر ان در كنترل كردها در سوریه قرار دارد كه ایران و روسیه بدون دسترسی به این منابع توانایی كمك بیشتر مالی را به سوریه نخواهند داشت. و دیگری مرز مابین تركیه، عراق و ایران است كه پ ك ك توانایی منفجر ساختن خط لوله مذكور – با توجه به حضور نیروهایش در این مرز- را خواهد داشت. عملیات های نظامی تركیه كه با موافقت كامل ایران انجام می شود را می توان بخشی از این طرح ارزیابی كرد. تركیه به شدت نگران از دست دادن موقعیت خود در خط لوله انتقال گاز به اروپاست و نفی نقش تركیه در معادلات از سوی اروپا بر شدیدالحن بودن اردوغان در برابر غرب تاثیر گذاشته است.
شكست این طرح نیز همچون طرح قبلی ایران برای كنترل مسیر انرژی زیاد دور از واقعیت نیست. كشورهای اروپایی اگرچه در تئوری مخالف از بین رفتن پیمان هستهای از سوی ترامپ می باشند. لیكن در عمل تاكنون هیچ اقدامی برای متوقف كردن آمریكا انجام ندادهاند. به نظر می رسد كه كشورهای اروپایی با ترامپ همگام هستند كه توافق هستهای تغییری در سیاست های ایران در منطقه نداشته است و بالعكس جمهوری اسلامی ایران نه تنها خواستار تشكیل هلال شیعی است كه در نظر دارد با در دست گرفتن مسیر انتقال انرژی [با كمك تركیه]، اروپا را با چالش بزرگتری روبرو كند. با توجه به برنامه تحریم ایران از سوی كاخ سفید، اگر ترامپ از پیمان هستهای خارج شود، تحریم های آمریكا طرف ثالث تمامی قراردادهای اقتصادی با ایران را شامل خواهد شد. این بدین معنی است كه كشورها و یا شركت هایی كه حتی طرف مستقیم مبادله با ایران نیستند نیز مشمول تحریم مستقیم آمریكا قرار خواهند گرفت. بنابراین شركت ها و بانك ها –بهویژه اروپایی ها- به هیچ وجه ریسك تحریم شدن از سوی آمریكا تنها برای معامله با ایران را در دستور كار خود قرار نخواهند داد. همچانكه شاهدیم بانك اوبر اتریشی كه اولین بانك سرمایهگذار بعد از رفع تحریم ها بود، تمامی معاملات و فعالیت های بانكی خود را به حالت تعلیق درآورده است. بنابراین طرحی كه تركیه و ایران در سر می پرورانند، شاید زودتر از ان چیزی كه تصور می كنند با شكست مواجه شود.چراكه حتی اگر ترامپ قرارداد هستهای را پاره نكند، كشورهای اروپایی هرگز اجازه اقتصادی پویا را به ایران نخواهند داد.
اعزام لژیونهای بین المللی فرانسه و افزایش نیروهای آمریكایی به مناطق تحت كنترل كردها در سوریه در آینده تنها در راستای مبارزه با تروریسم نخواهد بود. بلكه، عزم اروپایی ها را برای خارج كردن تركیه و ایران از طرح انتقال گاز به اروپا و نیز عواقب تهدید اروپا و نزدیك شدن به ایران از سوی تركیه را نشان می دهد. پیام محمد بن سلمان به بشار اسد در مورد آلت جمهوری اسلامی قرار نگرفتن، فشار اسرائیل بر روسیه و عدم رد بشار اسد همچون بخشی از اینده سوریه از سوی كشورهای غربی از یك سو؛ و دیدار ترامپ با قطر و عادی سازی روابط این كشور با عربستان و متحدانش از سوی دیگر، بیانگر آغاز دورهای جدید در تحولات منطقه و سوریه می باشند. دورهای كه ایران با سرمایهگذاریهای میلیاردی چند ساله اخیر و اردوغان با تهدید كردن اروپا به جنگ و هدف قرار دادن منافع اروپا، نقشی شاید برایشان در نظر گرفته نشود. بلند پروازی های ایدوئولوژیك و سیاسی ایران، نظام را با بزرگترین چالش چهل دهه اخیر مواجه ساخته است. احتمال رویاریی نظامی كشورهای غربی با روسیه بسیار ضعیف است و نهایتا با فشار بر روسیه از طریق كردها و اعمال تحریم بیشتر بر این كشور، سعی بر رسیدن به یك توافق میان مدت بین طرفین را خواهند داشت. توافقی كه نه به نفع جمهوری اسلامی ایران، نه تركیه و نه متحدانشان خواهد خواهد بود.
٢٣/٥/٢٠١٨