مصطفی هجری
"اصلاح طلبان برای مشارکت در انتخابات مجلس نهم خواهان آزادی زندانیان سیاسی، پایبندی همگان به قانون اساسی و فراهم شدن امکان برگزاری انتخابات سالم ...و آزاد هستند." محمد خاتمی
"به دلیل آنکه شرایط حداقلی محمد خاتمی، رئیس جمهوری سابق، فراهم نشده است انتخابات آینده مجلس هیچ فایده ای برای مردم ایران ندارد." جمعی از نمایندگان ادوار مجلس ایران مقیم خارج
"اصلاح طلبان به هیچ شکل در انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی شرکت نخواهند کرد." مجاهدین انقلاب اسلامی
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی همچنین در بیانیه روز شنبه سوم خرداد خود، اعلام کرده است که انتخابات دور نهم مجلس شورای اسلامی را "نه یک انتخابات واقعی، بلکه نمایشی مهندسی شده با نتایج از پیش معین برای تشکیل مجلسی مطمئن" میداند.
جنبش راه سبز امید در انتخابات شرکت نمیکند.
در متن مجموعه قریب به اتفاق این بیانیهها و اظهار نظرها صفاتی از قبیل "نمایشی"، "فرمایشی" و "مهندسی شده" برای انتخابات پیش رو بکار رفته است. این اظهار نظرها از جانب طیفهای مختلف اصلاحطلبان از دو جنبه قابل بحث و بررسی است:
1ـ چشمداشت اینکه جمهوری اسلامی ایران، امکان برگزاری یک انتخابات آزاد را فراهم کند، زندانیان سیاسی را آزاد کند و پایبند به قانون اساسی باشد تا این دوستان در انتخابات شرکت کنند و...از جمله همان توهم پراکنیهایی است که سالها اصلاحطلبان بر آن پای فشردهاند تا با پرداخت هزینههای آن هر چند هم سنگین باشد، این توهم را در میان مردم ایران به وجود آورند که این حکومت ظرفیت و توانایی تغییر و اصلاحات را دارد، بنابر این شایسته است همه نیروها را در راستای اصلاح رژیم بکار برد نه در راستای تغییر کلی آن.
طی دهههای گذشته و از آغاز بر سر کار آمدن جمهوری اسلامی، این رژیم بیمحابا و بدون تردید روزانه و در مقابل چشم جهانیان، در راستای یکدست کردن جامعه و حذف دگراندیشان، آزادیخواهان، فعالین سیاسی ملیتهای ایران، زنان، دانشجویان و بطور کلی اقشار آگاه و حقطلب مردم ایران به شنیعترین اقدامات دست یازیده است، و در این رابطه حتی برای زهر چشم گرفتن از مراجع تقلید و کسانی که در بنیانگذاری این رژیم نیز فداکاریها کردهاند ذرهای تعلل نورزیده است.
و اما در طرف مقابل یعنی اصلاحطلبان و جمع قابل توجهی از روشنفکران نیز هیچگاه از این توهم پراکنیها غافل نبودهاند و سعی فراوان نمودهاند تا بلکه این رژیم تمامیتخواه و آدمکش را موجه جلوه دهند و آنرا به "مثابه قطاری که از ریل خارج شده است روی ریل بیندازند" و اعتماد، آبرو و مشروعیت از دست رفتهاش را به وی بازگردانند. این گروه با وجود آه و ناله زیاد از رژیم هرگاه پای عمل به میان آمده است به یاری آن شتافتهاند، از جمله این به یاری شتافتنها میتوان از انتخاباتهای گذشته رژیم نام بردکه معمولاً و به بهانههای مختلف و همسو با کارگزاران رژیم مردم را بسیج کردهاند تا هرچه بیشتر بر سر صندوقهای رأیگیری جمع آیند و به این ترتیب دست رژیم را در اعلام این نتیجهگیری که شرکت انبوه مردم در انتخابات دلیل بر مشروعیت مردمی رژیم است ، بازگذراند. در این راستا البته از نوشتن نامه به سران رژیم و از جمله به ولیفقیه در رابطه با نصایح دلسوزانه! نیز دریغ نورزیدهاند به این امید که رژیم با پیروی از نصایح آنها در جهت اصلاح و استحکام خود بکوشد و از خطر سقوط، مواجه کردن کشور با جنگ و ... رهایی یابد. از آخرین نمونه این نامه نگاریها میتوان به متن نامه 157 نفر از فعالان سیاسی، مدنی، دانشجویی و دانشگاهی و همچنین نامهی آقای نوریزاد اشاره نمود.
عجبا در کشوری که سردمداران و اداره کنندهگان مردم را خس و خاشاک و آزادیخواهان و دگراندیشان را محارب با خدا، مفسد فی الارض، سرسپرده بیگانه، علیه امنیت ملی و ... مینامند و به این اتهامات آنانرا محاکمه و به جوخه اعدام میسپارند و یا به حبسهای دراز مدت محکوم مینمایند و در زندانها آنچه نباید بر سر آنها میآورند، آنگه این محکومان! بعد از دهها سال تجربه و علم بر تغییر ناپذیری رژیم همچنان بر طبل اصلاحطلبی میکوبند و برای شرکت خود در انتخابات برای حکومتمداران شرط و شروط تعیین میکنند، در حالیکه رژیم اعلام میکند که لزومی برای شرکت آنان در انتخابات نیست.
این گروه از هموطنان ما گویی تنها یک آلترناتیو میشناسند و آنهم اصلاح رژیم است، و هرگاه از آلترناتیو دیگری مثلا سرنگون کردن رژیم سخن به میان میآید، برآشفته میشوند و با انواع ترفندها و استدلالهای تکراری خود در توجیه ماندگاری حکومت و گاهاٌ قانون اساسی موجود آن ـ که خود یکی از کانونهای دیکتاتور پروری است ـ داد سخن میدهند و مردم را از عواقب پیشبینی نشده و منفی اقدام برای سرنگونی رژیم به وحشت میاندازند و آنانرا دچار تردید و گمان مینمایند، که مبادا بهشتی را که اکنون این حکومت برای آنان فراهم نموده است از دست بدهند. آنگاه که نخبگان و روشنفکران کشور که بایستی مکانیزم تغییر و دگرگونی باشند بعد از دههها همچنان در فکر اصلاح رژیم هستند و با این هدف با سران حکومت نامهنگاری یکطرفه انجام میدهند و برای شرکت خود در انتخابات شروطی قایل میشوند، یعنی این که رژیم را به رسمیت و حقانیت میشناسند، هرچند گلایههایی هم از حکومت دارند. نتیجه این نوع بینش و عملکرد، میشود همین وضعیتی که در کشور مشاهده میکنیم و زمامدارانی که بدون نگرانی چندانی یکهتازی میکنند. ما در حالی شاهد این ماجرای تأسفبار هستیم که تنها طی یکسال گذشته مردمان بپاخاسته کشورهای چندی در دور و نزدیک ما با قاطعیت و بدون تردید برای سرنگونی حکومتهای دیکتاتور به میدان آمدند و با تقبل هزینه آن به هدف خود نایل آمدند، و ما بعد از دههها همچنان اندر خم یک کوچهایم.
2ـ بازخوانی دوباره شروط اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات پیش رو: "آزادی زندانیان سیاسی، فراهم شدن امکان برگزاری انتخابات آزاد و سالم و ..." و حال که این شرایط فراهم نشدهاست بنابراین در این انتخابات "فرمایشی، نمایشی و ..." شرکت نمیکنند.
سؤالی که اینجا مطرح است این است که آیا تنها این انتخابات فرمایشی و نمایشی است و هشت انتخابات مجلس و ده انتخابات ریاست جمهوری طی سی سال گذشته فرمایشی و نمایشی نبودند که این دوستان در آنها شرکت کردند و دیگران را هم تشویق به شرکت نمودند؟ آیا طی سه دهه گذشته آزادی زندانیان سیاسی و امکان برگزاری انتخابات سالم و آزاد فراهم شده بود؟ و اصولاً چه تفاوت یا تفاوتهایی بین مکانیزمها و قوانین انتخابات دور نهم مجلس شورای اسلامی با انتخاباتهای پیشین وجود دارد؟ به نظر میرسد که پاسخ این سؤالات کاملاً روشن است زیرا در انتخاباتهای گذشته هم ما شاهد تکرار اعلام "فرمایشی بودن، نمایشی بودن و انتخابات مهندسی شده" بودیم که اکثراً از زبان کاندیداهای اصلاحطلب شکست خورده بیان میشد. حال اگر اصلاحطلبان این واقعیت را قبول داشته باشند که در انتخاباتهای گذشته هم شرایط دمکراتیک برای انتخابات فراهم نبود به همین جهت آنان و همه مردم شاهد فرمایشی بودن انتخاباتها و نتیجه آن بودند بنابراین نمیبایستی در آن انتخاباتها هم شرکت میکردند ـ نتیجهای که در این انتخابات به آن رسیدهاند که نتیجه درستی است ـ بنابراین حداقل یک عذرخواهی به هموطنان خود بدهکارند بابت این که بقول حکومت جمهوری اسلامی "در تشویش افکار عمومی" کوشیدهاند و در انتخاباتهایی شرکت نمودند و مردم را نیز به شرکت در آنها تشویق کردند که "امکان برگزاری انتخابات سالم" فراهم نشدهبود.
با این پیشینه به سادگی قابل درک است که اعلام عدم شرکت در انتخابات دور نهم مجلس شورای اسلامی که قرار است در اسفندماه برگزار شود، از سوی اصلاحطلبان و این گروه از روشنفکران نه به علت محقق نشدن شرایط آنان برای شرکت در انتخابات، بلکه از آنجا منشأ میگیرد که این بار از جانب شورای نگهبان سنبه را پر زورتر میبینند و به این واقعیت پی بردهاند که نه تنها سخن از پذیرش شرایط مورد درخواست آنان از سوی حکومت در میان نیست بلکه این رهبری رژیم است که برای شرکت آنان در انتخابات شرط قایل شده و اعلام میدارد کسانی از آنان میتوانند در انتخابات شرکت نمایند که از اعمال خویش اظهار ندامت نموده و قول دهند که دگر بار مرتکب چنین اشتباهاتی نخواهند شد. نتیجه این برخورد رژیم درست به این معنی بود که بعید به نظر میرسد رژیم صلاحیت اقلیتی هرچند ضعیف از کاندیداهای این گروه را تأیید نماید تا آنان امکان شرکت در رقابت انتخاباتی را داشته باشند، بنابراین فعلاً در بروی آنها کاملاً بسته است.
برایند این استدلال این است که اینبار نیز اصلاحطلبان بدنبال تشویش افکار عمومی هستند، زیرا در صدداند به غلط چنین القا کنند که آنان بدلیل محقق نشدن خواستهایشان که "آزادی زندانیان سیاسی، پایبندی همگان به قانون اساسی و فراهم نشدن امکان برگزاری انتخابات سالم و آزاد" در انتخابات شرکت نمیکنند تا به این ترتیب در برابر مردم و در قبال آنهمه خدمتگزاری به رژیم و گرم نگاه داشتن تنور انتخاباتهای گذشتهاش، به جای غذرخواهی، طلبکار هم باشند!، در حالی که سابقه کار این بزرگواران حاکی از آن است که اگر آنان به این نتیجه میرسیدند که شمار اندکی از آنان میتوانستند از غربال شورای نگهبان بگذرند و بتوانند در رقابت این انتخابات "نمایشی، فرمایشی و بیفایده و ..." شرکت کنند بدون ذرهای تردید بار دیگر شرکت میکردند همچنان که در گذشته شرکت نمودهاند، و آزاد نشدن زندانیان سیاسی و ... هم عزم راسخ آنانرا در گرم کردن تنور انتخابات پیش رو متزلزل نمیکرد، زیرا علیرغم همه گلایهها و درد دلهایی که از رژیم دارند، آنان با صدها بند به ناف رژیم گره خوردهاند و بهمین جهت میبینیم در همه این اطلاعیهها و بیاینهها نه سخن از تحریم انتخابات است و نه تشویق مردم به شرکت نکردن در آن، زیرا هنوز هم چشم براه الطاف رهبری و گوشه نگاه بزرگوارانه شورای نگهبان هستند تا بلکه دریچه کوچکی از رحمت بر روی آنها باز نماید و آنان در آخرین فرصتها بار دیگر کمر به تبلیغ به شرکت مردم در انتخابات ببندند و بدین ترتیب وظیفه ملی و الهی خود را نسبت به رژیمشان ادا نمایند و نشان دهند آنها همچنان آمادهاند در راه ابدی ساختن این رژیم تحت همین قانون اساسی "بدون یک کلمه زیاد و یک کلمه کم" و وجود "اصل متعالی! ولیفقیه" اخلاص خود را به حکومت امام زمان به اثبات رسانند در مقابل، تنها چشمداشتشان داشتن سهمی و لو اندک از قدرت و اختیاراتی است که از آن محروم ماندهاند