عزیز شیخانی
كج راهه رفتن ملت كرد در همهی بخش های كردستان امری ملموس و عینی می باشد. از اوایل روند رشد ناسیونالیزم در بین ترك ها و بعدا عرب ها و فارس ها مسیر و اهداف كردها ناروشن بوده است. در برخی از دوران ها كردها با ترك ها و عرب ها و همچنین فارس ها همراه شدهاند و دار و ندار خود را برای رسیدن این ملت های نامبرده فدا و عطا كردهاند. رهبران و افراد سرشناس كرد به جای جدا كردن راه خویش و تلاش نمودن برای بنای بنیادهای ملت به كج راه رفته و در بسیاری از موارد به دنبال حركت و جنبش ملل حاكم روان شدهاند. تاریخ گذشته در این مورد مملو از این پدیدههای نوعی می باشد، كه در نهایت كردها را در چرخهی شكست و عدم تشخیص راه و هدف قرار داده است. شرق كردستان یكی از این نمونههای زنده می باشد، كه هنوز در هالهای از ابهام به سر می برد. مردمان این خطه از كردستان در ادوار مختلف و به ویژه دوران شوم جمهوری اسلامی هزینهای هنگفت دادهاند، اما در مقابل با دستانی تهی در فضای سیاست سرگردانند.
اتحاد عمل بین احزاب برون مرزی وجود ندارد. مردم كرد در شرق كردستان در نتیجهی برداشت نادرست از مبارزه و راههای رسیدن به مقصد و سیاست خنثی احزاب كردی در مدار نا امیدی به انتظار نشستهاند. مردم كرد به امید احزاب نشستهاند وشانهی خود را از زیر بار مسئولیت خطیر مبارزهی زنده و فعال خالی كردهاند. احزاب كردی نیز خود در انتظار مهدی موعود نشستهاند و از حل معادلهی مبارزه و اتحاد عمل و نقشهی عمل در جهان امروزه عاجز و ناتوان هستند. همه به غرب می نگرند و سرنوشت خود را در گرو آمدن غربی ها می بینند. غرب نیز به دنبال مصالح و منافع خود روان است و پویایی اقتصاد خود را بهتر از هر گامی دیگر ارج می گذارد. تاكتیك و ستراتیژی عموم این احزاب شنیدن تفسیر و تعبیر اوضاع ایران از زبان مراكز رسانههای فارسی زبان می باشد، كه برخی اوقات به كردهای ایران زمین! نیز از سر ترحم نگاهی می اندازند. دیگران به خود و منافع خویش می اندیشند و ما كردها در سطوح مردمی، حزبی و فردی در انتظار ناجیان معجزهگری هستیم، كه همه چیز را برای ما به ارمغان بیاورند.
در دوران و عصر ارتباطات، در حالیكه بسیاری از مردمان كرهی خاكی به درجهی خود آگاهی رسیدهاند، كردها در شرق كردستان زیر امواج ادبیات و فرهنگ فارسی برون و درون مرزی قرار گرفتهاند. احزاب كردی در این بخش كردستان علی رغم در دست داشتن امكانات وسیع و شبكهی رسانههای گروهی، به دلیل كمبود اعتماد به نفس ملی و فردی به دنبال چند فرد خارج نشین فارسی زبان و غیر كرد روان هستند. گویی قحط الرجال است و در این سرزمین پهناور كردها، افرادی وجود ندارند، كه در مورد مسایل مربوط به كردستان و ایران و منطقه ابراز نظر كرده! احزاب كردی در زیر سایهی احساس كمبود و نوع نگرش به جهان به ویژه در بعد هویت زمین گیر شدهاند. احزاب كرد به جای عمل نمودن و انتشار ادبیات مربوط به ملت كرد و ایجاد فرهنگ خودشناسی در انتظار نشستهاند. در نگاه كنونی عموم این احزاب سیاست را در روند انتظارخلاصه كردهاند و از دیدگاه عملی در انتظار نشستن بهتر از هر حركت و برنامهای می باشد. سیاست در مفهوم این احزاب تقویت و بازگفتن پیام و تفسیر رادیوهای فارسی زبان همچون آمریكا، بی بی سی، اسراییل و فردا و افرادی مانند سازگارا و علی رضا نوری زاده و غیر می باشند. احزاب به جای تقویت روحیهی خلاق و سازنده در بین فرد و جمع اهالی كردستان، آنها را به كج راه كشاندهاند. در داخل جوانان و مردم كردستان به دلایل مختلف و از جمله مبارزات ملت برای حق تعیین سرنوشت خویش هنوز عملكرد سیاسی احزاب را به فال نیك می گیرند، اما افسوس این انتظار در نطفه خفه می شود و در عمل دیده به جهان نمی گشاید.
ادبیات و اهداف رسانههای گروهی خارج از كشور برای مردم كرد در شرق كردستان دارای شم و وزنهی سیاسی نیستند. فرهنگ تبلیغات این رسانهها برای پیشبرد مسایل ملت كرد طراحی نشدهاند، به همین دلیل همهی آنها باری ز دوش مردم كرد بر نمی دارند و در برخی موارد سربار نیز هستند. در طول سی سال گذشته این برنامهها مردم را از مسایل اصلی خارج و به دنبال سیاست های خود كشاندهاند. مردم كرد و عموم مردم ایران به بازیچهی رادیو و تلویزیونهای فارسی زبان بدل شدهاند، كه گردانندهگان آنها نه تنها برای یك كشور بلكه برای خود نیز طرحی جامع و كامل ندارند. جدا از تهی بودن ادبیات و پیام های این افراد و رسانههای گروهی، در عمل در خارج از مرزهای ایران نیز شجاعت اعتراف به فرمول های تاریخی را نداشتهاند. افرادی را كه در دامن كشورهای غرب پناه گرفتهاند و شب و روز دم از دمكراسی می زنند، در مورد مسایل ملی از جمله كردها و آیندهی این ملت با ماموران جمهوری اسلامی در تهران و صدا و سیما اختلافی چندانی ندارند. مداحان شاه و خمینی كه تا دیروز با موسیقی شاه و آوازهی ولایت فقیه در عالم مستی فرو می رفتند، امروزه در اروپا و آمریكا با یاوهگویی های خود می خواهند چه عملی نیك را برای مردم كرد در شرق كردستان انجام دهند؟ مشت نمونهی خراوار است و دید مردمان حاكم در كردستان به نسبت ملت كرد و خاك كردستان در درون و برون مرزها شبیه به هم هستند.
كردها در شرق كردستان بهتر است، كه در نگاه خویش را به فعالیت عمومی معطوف دارند و به دنبال سازماندهی جدید باشند. الفبای این حركت عمومی با تفحص در نهان شكست های سنگین و پی در پی جنبش كردها شروع می شود. سخن پراكنی رسانههای گروهی فارسی زبان خارج از كشور را به نیستی بسپارند و خود وارد كارزار شوند. بازار سیاست مكاره را باید ترك نمود و فرمان سرنوشت خویش را به دست گرفت. باید خود سكان دار زندگی و تاریخ و هویت خود شد، و گرنه در عالم خود بیگانگی و فراموشی غرق خواهیم شد. شب و روز در پی سخن و گفتهی مجریان برنامههای گوناگون بودن، ما را در نهایت امر از ردهی فعالیت خارج می سازد. مشكل ما چیزی دیگر است و نباید همچون اجداد خویش این ملل حاكم بر كردستان را در نظر خویش برادر و سید خطاب نمود.
قضیهی كردها نیاز به تدبیر و اندیشهی نو دارد و سیاست موزون و همراه با استدلال می طلبد. برای موثر واقع شدن در امور سیاسی و به یك وزنه بدل شدن به شكل گیری و ابداع نیاز داریم. ذوب شدن و ناپدید شدن در هویت و تاریخ پر از استبداد ایران و سایر دولت های دیگر حاكم بر كردستان نمك به زخم پاشیدن است. تا با امروز سیاست ما كردها بر مبنای عشق خیالی و روحیهی مذهبی، منطقهای و عشیرهای استوار بوده است. در نتیجهی غایب بودن ملت در میدان عمل شكست را بارها تجربه كردهایم و اعتماد به نفس ملی ما خدشهدار شده است. در روند رویدادهای مهم و دوران های تاریخ ساز، كردها كج راه را گرفته و موضوع خویش را فراموش كردهاند. در میدان دیالوگ و مذاكره دوربینی و بودن ملی خود را به دست فراموشی سپرده و با ارادهی ضعیف و هویت شكننده به میادین بحث و استدلال رفتهایم. به دیگران دل بستهایم و سیاست را به مثابه داستان هزار و یك شب معنی كردهایم. در مدار بستهی حزبی و محفلی سیاست را در معنای خاص و عام تفسیر كرده و به جای تغییر موازیین و عملكردهای خویش، سودای تغییر جهان را در سر می پرورانیم.
باید چارهی اندیشید و نباید دنبال یاوهگویی و شعرسرای رفت. مردم كردستان در شرق كردستان باید نیروی خویش را بازشناخته و از معادلهی تمركز بر بودن و نیروی پایان ناپذیر هویت ملی پیروی كنند. رشد و تعالی ارادهی یك ملت را باید مبنا قرار داد و با توان و برنامه از داخل وارد معركه كارزار شد. احزاب برون مرزی و افراد در تبعید نمی توانند رهبری عملی و روزانهی مبارزات مردمی را در دست گیرند و در بعد داخلی و خارجی به عامل اساسی بدل شوند. سه دههی گذشته و همچنان مبارزات ملت های دیگر در اطراف و اكناف جهان مملو از این تجربیات طلایی می باشند، كه باید این خانه و كاشانه را با دست خویش بنا نمود. با خیال و گفتههای آبكی سازگارا و نوری زاده ها و منشه امیر و مجریان رنگارنگ رادیو و تلویزیون خارج از كشور راه به جای نمی بریم (البته رادیو و تلویزیون احزاب كردی نیز در این امر و به ویژه در بخش فارسی هویت كردی را مبنا قرار نداده اند. این مراكز رسانهای به سكوی افكار عدهای غیر كرد بدل شدهاند، كه در ذات خود به مسئلهی كرد ایمان ندارند. ملتی كه به درجهی خود آگاهی برسد، سعی می كند رسانههای ملی و حزبی را در جهت مثبت و برای سرمایه گذاری و رشد فكری احاد ملت به كار می برد). این افراد برای زندگی خود و امرار معاش و خالی نبودن عریضه و بنگاههای رسانهی برای مجریان منبع درآمد زندگی هستند، كه برای دولت های مطبوع كانال تشریح سیاست و رفتار سیاسی روزانه، اما برای ما كردها نه تنها نان نیست، بلكه به خربزه هم نمی ماند.
باید راه خود را جدا نمود و از نهان به سازماندهی تازه توسل جست. باید گرد و غبار تاریخی و سرودههای بی اعتبار را از سیمای هویت خویش زدود و تلاش كرد، در سطح عموم به اصل و هویت خویش بازگشت، كه دارای اعتبار و ریشهی همیشگی می باشد. سرود و داستان های كاذب ملل حاكم را، كه دال بر نفی وجود عینی ما می باشد، باید در بعد سیاسی و فرهنگی از ریشه خشكاند. در بستر تاریخ كنونی و در مسیر عزم ارادهی ملی باید وهم و گمان دیگران را در مورد خویشتن خویش نقش بر آب كرد. هویت و بودن ملی و مالكیت بر سرزمین تاریخی باید در ذهن همه نقش بندد، تا در تار و پود تاریخ و جغرافیا و ادبیات دیگران نیز بودن خویش را به اثبات برساند. احزاب سیاسی در شرق كردستان به بن بست رسیدهاند و برای امروز و فردا در فرم كنونی كارساز و گره گشا نیستند. بر ملت و مردم واجب است، كه در این دوران با در كارزار بودن و قامت هویت راست كردن به جنبش ملی جهشی خاص دهند. مسئله تنها امروز نیست و بحث بر سر فردای نامعلوم می باشد، كه باید امروز در پی شكل دادن به آن باشیم. خود را تسلیم سرنوشت كردن و تبعیت از اوامر ملل حاكم كردن به معنی آمادهسازی طرح شكستی دیگر برای مردم می باشد.
به جای شعاردادن و پایكوبی بی مورد و پی در پی باید به نقشهی راه و هدف اندیشید و توازن در عمل و حرف را رعایت نمود. درد و سوز زخم های تاریخی ما بیداد می كند و درمان این دردها باید با ایده و دست های توانای فرزندان این ملت تهیه و به مرحلهی استعمال برسد. ملل حاكم و دولت های سركوبگر در بینش و قوانین حكمرانی خویش ما را به عدم سپردهاند و خود را در آغوش آنها انداختن به معنی در جهت امواج آب شنا كردن می باشد. مردم در عموم می توانند برای خارج شدن از كج راهه وارد عمل شده و مسئولیت تاریخی خویش را درك و ارج نهند. تا موقعی كه ارادهی تغییر و رسیدن به حقوق خویش را عزم نكرده باشیم، دیگران نیز تنها نظارهگری بی احساس هستند، كه ما را به عنوان عامل بدبختی و زیردستی معرفی می كنند. اگر مردم كرد در روندی فعال بودن و تجسم ارادهی ملی، هویت خود را به منصه ظهور نرساند و در میادین سیاست جهانی و منطقهای جای پای برای خود باز نكند، بانگ و اذان مظلومیت ما تنها در مجری گوش خودمان طنین انداز می شود و هرگز گوش شنوایی در خارج از مرزها پیدا نخواهد كرد. زمان می گذرد و چرخ های تاریخ با شفقت مانوس نیستند. سرنوشت ما كردها با رقص و پایكوبی، نیایش و خود ستیزی عوض نخواهد شد. این یك قانون طبیعت و حتی دینی است، كه باید آستین ها را بالا زد و با هم سرنوشت ملت را ورق زد، چرا كه انتظار در این مورد خاص نتایجی تلخ و حتی غیر قابل جبران به بار می آورد.
منبع: صفخه فیسبوك نویسنده