رضا تقی زاده (تحلیلگر سیاسی)
دولت دوم باراک اوباما با پايان دادن به جنگ در افغانستان و نياز به يافتن راه حل برای مسائل داخلی آمريکا دست کم تا دو سال بعد رغبتی برای گشودن جبهه ای تازه در خاورميانه و يا داخل شدن در هر جنگ ديگری نخواهد داشت. ضمن کاهش خطر جنگ عليه ايران، با تجديد انتخاب اوباما، جمهوری اسلامی فرصت دست يافتن به يک معامله سياسی پاياپای با واشنگتن را از دست داده است. دور نخست حضور روسای جمهوری آمريکا در کاخ سفيد طی ۶۰ سال گذشته عموما همراه با تنش و درگيری بيشتر در امور خارجی و دور دوم ( در صورت تجديد انتخاب) معطوف به مسائل داخلی و آرامش نسبی در مناسبات خارجی بوده است. يکی از دلايل عمده اين تغيير گرايش نزد روسای جمهور آمريکا کسب تجربه بيشتر در سياست خارجی است. تنها در صورت داشتن سابقه معاونت رييس جمهوری، و يا عضويت در کميسيون خارجی سنا، نامزدهای رييس جمهوری فرصت آشنايی با مسائل جهانی را خواهند يافت.
جورج بوش ( پدر) اندکی بعد از انتخاب شدن به عنوان چهل و يکمين رييس جمهور آمريکا در برکناری اورتگا از قدرت در پاناما مداخله مستقيم کرد و در ماه اوت سال ۱۹۹۰ جنگ بزرگ خليج فارس عليه صدام را در کويت هدايت کرد. بيل کلينتون، جانشين جورج بوش دستور حمله موشکی به افغانستان و مداخله مستقيم نظامی در جنگهای داخلی يوگوسلاوی سابق را صادر کرد.
جورج بوش پسر در اولين سال پس از تصدی مقام رييس جمهوری و بدنبال حادثه تروريستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در نيويورک با حمله نظامی عليه افغانستان رژيم طالبان را در کابل برکنار کرد و دو سال بعد با حمله نظامی عليه عراق صدام حسين را به سرنوشت طالبان دچار ساخت. جورج بوش در دور دوم رياست جمهوری برنامه خاورميانه بزرگ را ترک کرد و زمينه عقب نشينی از افغانستان و عراق را فراهم ساخت.
باراک اوباما عليرغم تجربه اندک در مناسبات خارجی از نخستين روز قرار گرفتن در کاخ سفيد با مسائل سياست خارجی درگير بود. اگرچه در طول دور اول رييس جمهوری او برنامه تدوين شده جورج بوش برای ترک عراق تکميل شد، در افغانستان نيروهای آمريکايی افزايش يافت، و بر اساس پاره ای گزارشهای غير رسمی تازه منتشر شده، در سال ۲۰۱۰ با آغاز حمله نظامی عليه ايران موافقت اصولی کرد.
اوباما و ايران در دور دوم
بی شک با برخورداری از تجارب بيشتر در عرصه سياست خارجی و همچنين تشديد مشکلات اقتصادی آمريکا، اوباما طی دور دوم رياست جمهوری ناگزير به پرداختن به مسائل داخلی آن کشور خواهد شد. با انتخاب اوباما، رای دهندگان آمريکايی به تداوم و تعادل رای دادند. در طول حدود ۴۰ دقيقه نطق اعلام پيروزی در انتخابات، باراک اوباما حتی يک کلمه پيرامون مناسبات خارجی واشنگتن سخن نگفت. در عوض تاکيد رييس جمهور منتخب بر ايجاد کار بيشتر و توليد بيشتر و حل مشکلات داخلی از راه همکاری با حزب جمهوری خواه در کنگره و مجلس سنا بود.
بدون ترديد برنامه اتمی ايران حتی در اولين ماههای دور دوم رياست جمهوری اوباما بصورت يک معضل جهانی دوباره مطرح خواهد شد. با اين وجود، اوباما در صورت عدم آمادگی تهران برای واگذاری و تسليم بخشهای مشکوک برنامه اتمی تهران، دليلی برای دادن امتياز به تهران نخواهد داشت. در بهترين شرايط برای جمهوری اسلامی، در عين حال که خطر جنگ عليه ايران اينک کاهش يافته است، تهران بمنظور برقراری دوباره تماسهای غير رسمی سياسی با واشنگتن ميبايد در نوبت قرار گرفته و دست کم تا معرفی وزير خارجه بعدی و آغاز به کار او در ماه فوريه سال بعد به انتظار بماند.
دست های بسته
اوباما اگرچه در کالج انتخاباتی عليه رامنی با اختلاف ۹۷ رای ( پيش از نهايی شدن شمارش در فلوريدا، ۳۰۳ به ۲۰۶ ) از رقيب جمهوری خواه خود پيشی گرفت، در عين حال اختلاف آراء دور رقيب در سطح ملی کمتر از نيم در صد بود.
با تثبيت پيروزی جمهوری خواهان در کنگره و حفظ اکثريت شکننده دمکراتها در سنا، دولت تازه اوباما ناگزير به همکاری نزديک با جمهوری خواهان خواهد شد. با اين وجود که در طول رقابتهای انتخاباتی از ايران به عنوان بزرگترين تهديد عليه امنيت ملی آمريکا نامبرده شد، پرداختن به اختلافات واشنگتن با تهران فوريت اول دولت بعدی اوباما نخواهد بود.
مفهوم ساده اين تغيير اولويت، کاهش تاثير عوامل خارجی در تحولات داخلی ايران و افزايش انتظار تشديد رقابتها و درگيری ها داخلی بمنظور برخورد با عوارض ادامه وضع جاری در کشور است. در نتيجه انتخاب اوباما، اگرچه شانس همکاری و يا حمايت آمريکا از حمله نظامی احتمالی اسرائيل عليه ايران کاهش يافته، در عين حال فرصت انجام معامله سياسی مابين تهران و واشنگتن نيز تا حدود زيادی از دست رفته است-فرصتی که در صورت انتخاب رامنی شايد برای جمهوری اسلامی فراهم تر بود.