احسان فتاحی
از میان ١٠ رییسجمهور و نخست وزیر ایران، تنها یک نفر عاقبت به خیر شد و به جایگاهی رسید. آیتالله علی خامنهای از ساختمان ریاستجمهوری به بیت رهبری رفت و ارتقا مقام پیدا کرد. بقیه اما با سرنوشت کمابیش مشابهی مواجه و هر یک به نوعی از قدرت رانده شدند. به جز محمد علی رجایی و نخست وزیرش محمدرضا باهنر، که در انفجار دفتر نخستوزیری کشته شدند، برای سایرین، پایان دوران مسوولیت در خیابان پاستور، شروع روزهای سردرگمی و چرخش دیدگاه نظام نسبت به آنان بوده است. این افراد خائن، ساکت جریان فتنه، برانداز و انحرافی لقب گرفته و از جمع خودیها طرد شدهاند.
چرا روسای دولت در ایران به چنین سرنوشتی مبتلا میشوند و مانند سایر کشورها، از تجربههای مدیریتی آنها استفاده نمیشود؟ نگاهی به وقایع سی و چهار سال گذشته و عملکرد روسای جمهور و نخست وزیران آنان، میتواند به این پرسش پاسخ دهد که چرا این افراد از پوزیسیون به اپوزیسیون تبدیل میشوند؟
محمود احمدینژاد، درست سيزده سال پيش رئیسجمهوری شد و دورهای پر فراز و نشیب را در سیاست ایران آغاز کرد. مرتضی آقاتهرانی، دبیرکل جبهه پایداری، فراز و نشیب او را از نگاه اصولگرایان این گونه توصیف کرده است: "روز اول خوب بود، روز دوم لق زد و روز سوم افتاد" او از فرمانداری ماكو بعد از استانداری و شهرداری به پست رياست جمهوری رسيد!
اما در بیش از پنج سالی که از پایان دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد میگذرد، آنچه بیش از هر چیز درباره او در رسانهها تکرار شده، بحث "فسادهای مالی" و "سیاست پرهزینه" او میباشد.
در این مدت مسئولان دولت روحانی به کرات از فسادهای مالی گسترده در دولت محمود احمدینژاد سخن گفتهاند. در همین ارتباط، محمدرضا رحیمی معاون اول او بازداشت و حمید بقایی معاون اجرایی احمدی نژاد حکم محکومیتش را قطعی دریافت کرده است.
كسی كه نظرش به نظر آيتالله خامنهای طبق گفته خود آيتالله نزدیک بود هم اكنون ديگر نزدیک نيست! و روز به روز ارزش خود را از دست میدهد.
و اینک دار و دسته احمدینژاد و نزدیکان او که مدعيان ارتباط با امام زمان هستند کارشان به جایی رسيده است كه پناهنده شاه عبدالعظيم میشوند.
محمود احمدینژاد و همپالکیهایش حمید بقایی، علیاکبر جوانفکر، حبیبالله جزءخراسانی، رحيم مشائی چهار نفری هستند كه در اعتراض به قوه قضاییه در آرامگاه شاه عبدالعظیم در جنوب تهران بست نشسته و تحصن کردند.
موضع محمود احمدینژاد در برابر قوه قضاییه چیست؟
رئیسجمهوری پیشین ایران، در روز اول بستنشینی با حضور در جمع معترضان، از روسای قوه مقننه و قضاییه با عنوان "خانواده لاریجانی" به شدت انتقاد کرد و گفت: "ما با خانواده لاریجانی مخالف هستیم و قبول نداریم مملکت دست اینها بیفتد و به مردم ظلم بکنند."
آقای احمدینژاد گفت که چون دولت او "مچ دزدها را گرفته"، اکنون با اتهام دزدی و فساد از سوی قوه قضاییه رو به رو شده است.
او خطاب به مخالفانش گفت: "مردم ایران آدمهای صد برابر گندهتر از شما را پایین کشیدهاند."
حال سوال اين است كه چرا آقای احمدی نژاد در طول ٨ سال رياستجمهوریاش در برابر دستگاه قضایی سكوت كرد و آقای احمدینژاد چرا در برابر اعدامها و به زندان انداختن وکلا و روزنامهنگاران و دستگيریهای سال ٨٨، شما شخصی مثل سعيد مرتضویی یعنی قاتل كهريزک را حتی نگذاشتيد یک روز هم زندان برود و تا جایی كه او را مسول تامين اجتماعی کردید؟
به نظر میرسد مردی که خود "معجزه هزاره سو" و دولتش نیز دولت "امام زمان" توصیف میشد، اکنون مورد انتقاد اصولگرایان یعنی متحدان و حامیان دیروز خود قرار گرفته و عملکردش به عنوان یکی از دلایل شکست آنها در انتخابات ریاست جمهوری ١٣٩٦ مطرح میشود، احمدینژاد ديگر رنگ و اثری در عرصه سياسی كشور از ديدگاه كار بدستان حكومتی ندارد.
حال بايد ديد كه در گرماگرم جنگ قدرت بين سران رژیم چه افشاگریهای ديگری صورت خواهد گرفت و پرده فساد و نقض قانون و ستم به مردمان ایران چگونه به کنار زده خواهد شد.
6/12/2017