آزاد ولدبیگی
این روزها تب استقلال طلبی، اقلیم کردستان عراق را بیش از پیش فراگرفتە است و هولیر شاهد ترافیک دیپلماسی سنگینی در این زمینە میباشد. مبارزات مردم کردستان عراق بە منظور احقاق حقوق ملی خود نزدیک بە یک سدە است کە ادامە دارد. پس از سقوط دولت عثمانی و اشغال ولایت موصل (کە بخش اعظم کردستان کنونی عراق را در بر میگرفت) از سوی استعمارگران انگلیسی، شیخ محمود برزنجی در سال ١٩١٩ علم استقلال خواهی را برافراشت و با انگلیسیها بە مبارزە برخاست. در آغاز ظهور مشکل موصل، انگلیسیها وعدە دادند ولایت موصل را بە یک کشور مستقل تبدیل نمایند. با شکست این طرح، قرار بر این شد کە ولایت موصل با کشور عراق بصورت کنفدرالیسم ادارە شود. اما بعدها با اعمال نفوذ ملک فیصل و پیشنهاد ایشان، مقرر شد ولایت موصل بە عراق الحاق گشتە وبصورت فدرالیسم ادارە شود. اما این وعدە نیز هیچگاە تحقق نیافت و، عراق شروط اعمال شدە از سوی جامعە ملل آن زمان را در مورد متعهد بودن بە حقوق کردها در چهارچوب دولت جدید عراق، برای پذیرش این کشور در جامعە ملل را عملی نکرد و، تنها بە صدور قانون زبانهای محلی در سال ١٩٣٦ اکتفا نمود.
پس از شکست جنبش شیخ محمود و، الحاق ولایت موصل بە عراق در سال ١٩٢٥(٤ سال پس از تشکیل دولت نوپای عراق) کردها از پای ننشستە و مبارزات سیاسی، فرهنگی و بعضا نظامی خود را ادامە دادند. تشکیل حزب هیوا در سال ١٩٣٨ بە رهبری رفیق حلمی و، حزب دموکرات کردستان عراق در سال ١٩٤٦ بە رهبری ملا مصطفی بارزانی بیش از پیش رنگ و بوی سیاسی بە ناسیونالیسم نوپای کردی بخشید. بعد از آن، در سال ١٩٦١ جنبش سیاسی – نظامی ایلول بە رهبری ملا مصطفی شکل گرفت و علیرغم فراز و فرودهای بسیار، جنبش کردستان هرگز از پای نیفتاد.
از اواسط دهە هفتاد میلادی، بار دیگر جنبشهای نوینی در کردستان عراق بە رهبری مسعود بارزانی و جلال طالبانی شکل گرفتند، کە بە خیزش مردمی سال ١٩٩١ و سپس کوچ دستەجمعی مردم کردستان عراق و، صدور قطعنامە ٦٨٨ شورای امنیت و منطقە پرواز ممنوع منجر گشت. بعد از آن با تشکیل حکومت اقلیم کردستان عراق در سال ١٩٩٢ نوعی از ثبات بە کردستان عراق بازگشت، کە علیرغم فراز و فرودهای گوناگون تا بحال ادامە دارد.
تب استقلال طلبی در هولیر
سالهاست کە روابط دولت عراق و اقلیم کردستان بە بن بست رسیدە است. اختلافات عدیدەای از نخستین سالهای سقوط رژیم بعث این روابط را تهدید می کند. بە حاشیە راندن کردها از مراکز تصمیم گیری و مدیریت کلان کشور، عدم پایبندی دولت عراق در اجرای مادە ١٤٠ قانون اساسی، وضعیت نیروهای نظامی اقلیم موصوف بە پیشمرگ، استخراج و صادرات نفت کردستان، قطع بودجە اقلیم کردستان از سوی بغداد و غیرە، بە مرور زمان روابط فیمابین طرفین را تیرەتر ساخت.
جو ملتهب موجود و ظهور داعش در عراق، بیش از پیش روابط بغداد-هولیر را بە چالش کشید. در زمان جنگ داعش و تهدید جدی آنان برعلیە اقلیم کردستان، این احساس در کردها تقویت شد کە دولت عراق در این جنگ نە تنها آنان را همراهی نمی کند، بلکە حتی الامکان بە کارشکنی نیز مبادرت می ورزد. در چنین وضعیتی، کردها با یادآوری تمام ستم و جنایتهای کە از بدو تأسیس دولت عراق بر آنان رفتە بود و بالاخص فجایع دهە هشتاد میلادی (عملیات انفال، بمباران شیمیایی، تخریب شهرها و روستاهای کردستان، تعریب و تهجیر کردها) رنج بی دولتی را بیش از پیش احساس کردند. وضعیت پیش آمدە آنان را مصمم ساخت تا شعار استقلال کردستان را سر بدهند، آرمانی تاریخی کە بزعم آنان، حداقل بە بخشی از تاریخ پر رنج و مرارت آنان پایان خواهد داد.
سرانجام در نشستی کە در ٧ ژوئن ٢٠١٧ در هولیر برگزار شد، ١٧ حزب و گروە کرد، ترکمن و مسیحی تصمیم گرفتند کە رفراندوم استقلال کردستان عراق را در ٢٥ سپتامبر سال جاری برگزار نمایند. اقدامی تاریخی و هنجارشکنانە، کە بزودی واکنش دولت عراق و دولتهای همسایە و آمریکا و اتحادیە اروپا را بە دنبال داشت. هیچکدام از رفراندوم کردستان استقبال نکردند و هر یک بە فراخور منافع خود موضع گرفتند، اما همگی این مخالفتها تاکنون رهبری اقلیم کردستان عراق را از تصمیم خود منصرف نساختە است. در آخرین موضعگیری، مسعود بارزانی در ٣٠ اگوست بر اجرای رفراندوم در ٢٥ سپتامبر پای فشرد و این تصمیم را غیرقابل تغییر دانست.
علل و پیشینەهای استقلال طلبی در کردستان عراق
استقلال طلبی کردستان عراق را نمیتوان رویدادی آنی و بدون پیش زمینە تلقی کرد، بلکە این خواست از عوامل و زمینەهای متعدد تاریخی، حقوقی و مردمی نشأت می گیرد کە ذیلا بە آن اشارە خواهد شد:
١) عدم شکل گیری هویت عراقی: برغم تأسیس دولت عراق در سال ١٩٢١، اما تاکنون هویتی یکپارچە بنام هویت عراقی در این کشور شکل نگرفتە است. این موضوع سبب شدە است کە ساکنان عراق، حول محورهای قومی یا طائفی گوناگون گرد آمدە و خود را در چهارچوب این هویتها تعریف نمایند. در ابتدای تأسیس عراق، انگلیسیها حتی پادشاهی وارداتی را بە عراق تحمیل کردند و ملک فیصل بن حسین را کە از خانوادە هاشمی عربستان بود، در ابتدا بعنوان پادشاە سوریە منصوب کردند، اما بعد از چندی او را بە عراق انتقال دادە و بە پادشاهی عراق منصوب نمودند. دولت عراق از آغاز تحت حاکمیت طایفە اعراب سنی قرار گرفت و کردها و شیعیان در طول ٨٤ سال حکمرانی سنیان، همیشە در حاشیە یا خارج از گردونە قدرت بودەاند. بعد از سال ٢٠٠٣ وضعیت برعکس شد، اینبار شیعیان بە قدرت رسیدند و کردها و اهل سنت را کم کم بە حاشیە قدرت راندند. تلاشهای دولت عراق برای تحقق دولت – ملت عراق هرگز بە واقعیت نپیوست و بە شکست انجامید. اکثر احزاب و جریانات سیاسی عراق حول محور خردە هویتهای شیعی، سنی، کردی، ترکمنی، آشوری و غیرە شکل گرفتەاند و رۆیای ملت سازی در عراق هرگز جامە عمل نپوشید.
٢) نحوە تشکیل دولت عراق: همانگونە کە در مقدمە ذکر شد، ولایت موصل، ٤ سال بعد از تشکیل دولت عراق در سال ١٩٢٥ بە این کشور ملحق گشت. این نحوە شکل گیری و دولت سازی مقطعی در عراق، سبب شد کە تفکر استقلال طلبی از بدو تأسیس عراق در میان کردها ریشە بگیرد و هرگز بە دست فراموشی سپردە نشود. روشنفکران و سیاسیون کرد هم همیشە بە اشکال متفاوت، حس استقلال طلبی را در اذهان این ملت زندە نگە داشتە و آن را ترویج نمودەاند. این مسألە باعث شد کە حفظ هویت کردی و استقلال، همیشە در سرلوحە کار و تلاشهای سیاسی کردها باشد.
پروسە تشکیل دولت عراق از آغاز بر اساس حاکمیت مرکب شکل گرفتە است. بدین معنا کە از آغاز دو حاکمیت عراق و کردستان وجود داشتە و، علیرغم ٩٦ ساڵ همزیستی اجباری هرگز این دو حاکمیت آنچنان کە باید بهم جوش نخوردند و، همچنان منفصل و جدای از هم باقی ماندند. بر اساس مادە (١) پیمان سایکس-پیکو در سال ١٩١٦ و مواد (٩٤ و ١٣٢) پیمان سور در سال ١٩٢٠ و مادە (٢٢/بند ١) میثاق جامعە ملل، دولت عراق از دو ولایت بغداد و بصرە تشکیل شد. بر اساس مواد (٦٢-٦٤) پیمان سور و توصیات گزارش ولایت موصل بە جامعە ملل قرار بر این بود، کە ولایت موصل (کردستان جنوبی) نیز بە یک دولت مستقل تبدیل شود، حتی وزیر مستعمرات بریتانیا در ١١/٧/١٩٢٢ طی نامەای بە سرپرسی کوکس پیشنهاد برقراری سیستم کنفدرالیسم در میان عراق و کردستان جنوبی را ارائە داد. سرانجام بر اساس توصیات جلسە شمارە ٣٧ جامعە ملل در ١٦/١٢/١٩٢٥، کردستان جنوبی بصورت مشروط و با تعهد دولت عراق مبنی بر حفظ حقوق کردها بە این کشور ملحق شد. علیرغم تعهدات عراق بە جامعە ملل و دولت بریتانیا مبنی بر حفظ حقوق کردها، اما این تعهدات هرگز عملی نشد.
٣) ژنوساید و جنایات ضد انسانی بر علیە کردها از سوی دولت عراق: با ادامە مبارزات سیاسی – نظامی کردها و جنگ در کردستان عراق، رژیمهای متعدد حاکم بر این کشور از انجام هرگونە ژنوساید و جنایات و فجایع ضد انسانی برعلیە کردها ابایی نداشتە و اعمال وحشیانە بسیاری را مرتکب گشتند. جنایات رژیم صدام حسین در دهە هشتاد میلادی همچون بمبارانهای شیمیایی، حملات انفال، تخریب و تعریب شهرها و روستاهای کردستان و...الخ، سبب شد کە حس مرکزگریزی و استقلال طلبی در میان کردها بیش از پیش تقویت شود. این فجایع و جنایات چنان تأثیر منفی بر حافظە تاریخی کردها بر جای گذاشتە است، کە ادامە همزیستی مسالمت آمیز درعراق را برای کردها دشوار نمودە است.
٤) عدم پایبندی دولت عراق بە قانون اساسی: در مادە (٣) قانون اساسی عراق در سال ٢٠٠٥، عراق بعنوان دولت متکثر قومی و دینی و مذهبی تعریف شدە است. همچنین در دیباچە قانون اساسی آمدە است: کە پایبندی بە این قانون اساسی، اتحاد داوطلبانە ملت و خاک و حاکمیت عراق را تضمین خواهد کرد. معنای عکس این جملە می تواند این باشد، کە در صورت عدم پایبندی دولت عراق بە مواد قانون اساسی، اقوام تشکیل دهندە دولت عراق تعهدی بە حفظ خاک و حاکمیت عراق نخواهند داشت و در نتیجە می توانند از طریق بعد خارجی حق تعیین سرنوشت مسیر دلخواە خود را انتخاب نمایند.
حکومت اقلیم کردستان، دولت عراق را بە کارشکنی در اجرای قانون اساسی متهم می کند و ادعا می کند، کە دولت عراق (٥٥) مادە قانون اساسی را زیرپا گداشتە و متعهد بە اجرای آن نیست. این امر سبب شدە کە کردها از آیندە خود در عراق دچار یأس و نومیدی شدە و، با استناد بە مفاد مقدمە قانون اساسی عراق خواستار حق تعیین سرنوشت شوند.
٥) استناد بە حق تعیین سرنوشت ملل: کردهای عراق همچون یک ملت بر این باورند، کە می توانند از حق تعیین سرنوشت خود مندرج در مادە (١/بند١) پیمان حقوق مدنی و سیاسی و پیمان حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی (کە عراق در سال ١٩٧١ هر دو را تصدیق نمودە) و، همچنین مادە (١/بند ٢) و مادە (٥٥) منشور سازمان ملل متحد (کە عراق بعنوان عضو سازمان ملل متعهد بە اجرای آن است) بهرە گرفتە و با استناد بە این حق، آیندە خود را رقم بزنند. برگزاری رفراندوم استقلال در ٢٥ سپتامبر سال جاری با استناد بە این حق صورت می گیرد.
٦) رویکرد نسلهای جدید در کردستان عراق: پس از خیزش مردمی سال ١٩٩١ و تشکیل حکومت اقلیم کردستان، از آنزمان تاکنون چندین نسل جدید در کردستان در زیر سایە حکومتی کردی و، بدور از سلطە عراق و فرهنگ عربی رشد کردە و زیستەاند. نسلهای جدید کردستان عراق، کە بیش از نیمی از جامعە را تشکیل می دهند، عمدتا بە زبان کردی تحصیل نمودە و با زبان و فرهنگ عربی بیگانە و نامأنوسند. رویکرد این نسل، عمدتا متمایل بە عراق گریزی بودە و آنان خود را عراقی نمی پندارند و آمادە نیستند بە آسانی از هویت کردی خود دست بردارند. این امر باعث شدە است، کە استقلال طلبی در میان نسلهای جدید از زمینە و پایگاە مردمی بسیار قویی برخوردار باشد.
نتیجە
در این مقالە بصورت مختصرعلل و زمینەهای استقلال طلبی در کردستان عراق مورد بحث و ریشەیابی قرار گرفت. با توجە بە استدلالهای ارائە شدە بە این نتیجە دست یافتیم، کە استقلال طلبی در کردستان عراق از علل و زمینەهای گوناگون تاریخی، حقوقی و مردمی برخوردار است. از سوی دیگر، رفتار و عملکردهای خصمانە و بعضا غیرانسانی قدرت سالاران عراقی در طول تاریخ ٩٠ سالە این کشور، حس مرکزگریزی و استقلال طلبی کردها را تشدید نمودە و این امر سبب شدە کە کردها هیچ وقت خود را شهروندان عراقی ندانند و، آن را هویتی تحمیلی بخوانند. با توجە بە وضعیت پیش آمدە، چنین بنظر می رسد در دوران پسا داعش، مسألە استقلال کردستان عراق بە چالشی جدی برای دولت عراق تبدیل شود.
*کارشناسی ارشد حقوق بین الملل عمومی و روزنامەنگار/ هولیر
12/10/2017