تاسیس اتحادیه اروپا در سال 1993 برای جهانیان رخدادی بسیار امیدبخش بود و چیزی هم که بعدها اتفاق افتاد موید این امیدواری بود. دول اروپایی مرزهای خود را به روی یکدیگر گشودند، در حوزه های مختلف از صنعت گرفته تا تجارت همکاری های خود را از سر گرفتند و در حوزه های حقوق بشری و مردم سالاری به به پیشرفت های چشمگیری دست یافتند. با این وجود، امروز اروپایی ها تفاسیر نادرستی از مفاهیم مردم سالاری، علم و ارکان آزادی دارند. اگرچه این اتحادیه هنوز هم ارزش های خود را حفظ کرده است، اما اخیرا با انتقادات شدیدی بویژه از جانب شهروندان خود مواجه شده است. اوضاع بد اقتصادی، برخوردهای تبعیض آمیز با پناهجویان، تشدید ناآرامی ها و نیز افزایش نگران کننده نژادپرستی وضعیت اسفناکی برای اروپایی ها بوجود آورده است. بخشی از وضعیت کنونی را می توان ناشی از فاصله گرفتن تدریجی اروپایی ها از معنویت دانست.
آمارهای منتشر شده استدلال فوق را تایید می کند. اخیرا کلیساهای زیادی در آلمان، انگلیس و کشورهای اروپای شمالی بسته شده اند و در کمال تاسف برخی از آنها نیز تبدیل به املاک شخصی شده است. بر اساس آمارهای کلیسای پروتستان آلمان، در بین سالهای 1990تا 2011 مجموعا 82 کلیسا در این کشور تخریب شده است. همچنین حدود 200 کلیسای پروتستان به افراد دیگر واگذار شده است که بعدا یا به تملک شخصی در آمده و یا تبدیل به رستوران، باشگاه، و غیره شده است.
علاوه بر این، بیش از 67000 نفر از کلیسای سوئد جدا شده اند و بر اساس برخی گزارش ها این تعداد در پانزده سال گذشته به بیش از یک میلیون نفر رسیده است. کلیسای سنت ژوزف هلند با ظرفیت هزار نفر تبدیل به یک باشگاه ژیمناستیک شده است. مشابه چنین مواردی در انگلیس و دانمارک نیز گزارش شده است. مهم ترین دلیل بسته شدن این کلیساها تمایل گروهی مردم به الحاد و بی دینی است.
نتایج یک مطالعه جدید در انگلیس نشان می دهد که بیش از 48.8 درصد مردم این کشور لامذهب هستند که این میزان بیش از 43.8 درصد جمعیت مسیحیان این کشور است. این در صورتی است که در سال 2014 فقط 25 درصد مردم انگلیس به مذهب خاصی اعتقاد نداشتند و تنها در عرض دو سال این میزان دو برابر شده است.
یافته های این مطالعه همچنین نشان می دهد که از هر ده نفر که در خانواده های پیرو کلیسای انگلیس و کاتولیک بزرگ شده اند چهار نفر به مذهب خاصی اعتقاد ندارند. در گزارشی جداگانه که یک ماه پیش منتشر شد، 52 درصد مردم اسکاتلند از مذهب خاصی پیروی نمی کنند. در سال 1999 این میزان 40 درصد بود. درصد افراد مذهبی در هلند، جمهوری چک و سوئد به ترتیب 26، 23 و 19 است.
در حالیکه نفوذ مذهب در دیگر نقاط جهان رو به افزایش است، دلایل مهمی برای سیر معکوس این روند جهانی در اروپا وجود دارد. اروپا در تعریف ارزش های کلیدی خود یعنی مردم سالاری و سکولاریسم مرتکب چندین اشتباه شد. برابر دانستن سکولاریسم با الحاد و بی دینی یکی از این اشتباهات است. این در حالی است که سکولاریسم به معنی آزادی افراد در اعتقادات خود است. اما اعتقادی که اکنون در جوامع اروپایی گسترش یافته است این است که بین سکولاریسم و الحاد رابطه ای مستقیم برقرار است. مردم سالاری به عنوان نوعی آزادی برای ترویج بی دینی در نظر گرفته می شود. آنهایی که نسبت به تعصب و مقدس مابی که به نام مذهب تبلیغ می شود بغض و کینه به دل دارند به دنبال حل این مشکل از راه معرفی مذهب اصیل نبوده اند. بلکه در عوض از مذاهب و افراد مذهبی تنفر پیدا کرده اند و این یکی از دلایل اصلی انزجار نسبت به نژاد های مختلف و مذاهب است که اکنون در سراسر اروپا گسترش یافته است.
معنی واقعی حقوق بشر و آزادی تا حدود زیادی به فراموشی سپرده شده است. سازمان های تروریستی در زیر لوای مفهوم "آزادی" توانستند در اروپا مامنی برای خود پیدا کنند و همزمان زوال اخلاقی شدید و انحطاط جنسی نیز تحت عنوان "حقوق بشر" در این قاره گسترش پیدا کرد. این سیاهی و تباهی در اروپا باعث شکل گیری محیطی بی عاطفه و بی محبت، تنهایی، الحاد و بی دینی و خودکشی مخصوصا در میان قشر جوان اروپا شده است. نمی توان آمار روزافزون خودکشی در اروپا را با این وضعیت بی ارتباط دانست.
حال پرسش اینجاست که چه چیزی باعث بوجود آمدن وضعیت کنونی شده است؟ برای چرایی این وضعیت باید به فلسفه ماتریالیستی رایج در این قاره بویژه در انگلیس اشاره کرد به این ترتیب که ذهنیت ماتریالیستی در جوامع اروپایی تحت لوای علم نهادینه شده و جوانان نیز بر همین مبنا تربیت می شوند. البته ممکن است اروپا فراموش کرده باشد که چنین ذهنیت ماتریالیستی در نهایت به ضرر خود او تمام شود و جوامع را از ارزش های آنها دور کند. جدایی این جوامع از ارزش های مذهبی ناشی از نوعی فساد ایدئولوژی است که بصورت بالقوه می تواند منجر به عواقب وحشتناکی شود. این جوامع در نهایت با ارزش های اجتماعی، انسانی و اخلاقی بیگانه می شوند. ذهنیت ماتریالیستی که فاقد هرگونه روح انسانی است و هم ردیف دنیای ماده در نظر گرفته می شود همیشه ارتکاب به قتل، خشونت و کشتار دسته جمعی را تسهیل کرده و باعث پذیرش مفاهیمی چون نژادپرستی و بیگانه هراسی می شود. و سرانجام باعث پیدایش نسل هایی می شود که نسبت به خود، خانواده و جامعه متنفرند.
اروپا از اهمیت و ارزش بالایی برخوردار است و بهتر است که سیاهی و تباهی موجود را جدی تلقی کرده و با تدابیر درست، عقلانی و علمی برای تقویت جنبه معنوی جوامع اروپایی گام بردارد. پیامدهای الحاد و بی دینی همین الان هم در اروپا مشخص و بارز است و هر روز تاثیرات مخرب تری را بر این جوامع می گذارد. چنین شرایطی مطلوب نیست. در صورت تقویت معنویت در جوامع اروپایی توسعه و شادابی بیشتری در انتظار آنهاست. اگر اروپا بدنبال شکوفایی و پرچمداری مردم سالاری است، لازم است به این حقیقت توجه داشته باشد.