فریدون خاوند
انتخابات آتی ریاست جمهوری در فرانسه تنها تعیین کننده سیاست یکی از مهمترین قدرتهای جهان در پنج سال آینده نیست. آنچه به این انتخابات بیش از همه اهمیت می بخشد، تاثیر بسیار شدید آن بر آینده اتحادیه اروپا و، در نتیجه، اینده جهان است.
انتخابات استثنایی
بیست و سوم آوریل ۲۰۱۷، فرانسویها برای انتخاب رییس جمهوری آینده خود به مراکز رای گیری میروند و اگر هیچیک از یازده نامزد انتخابات به اکثریت مطلق آراء دست نیابد، هفتم ماه مه در دور دوم به یکی از دو نامزد برخوردار از بیشترین آرای دور نخست، رای خواهند داد. مرد یا زن پیروز در این انتخابات، به عنوان هشتمین رییس جمهوری در تاریخ جمهوری پنجم فرانسه، برای مدت پنج سال مهمان کاخ الیزه خواهد بود. در تاریخ جمهوری پنجم فرانسه، ، که پنجاه و هشت سال پیش به ابتکار ژنرال شارل دوگل پایه گذاری شد، انتخابات امسال را به دلاایل گوناگون می توان استثنایی توصیف کرد:
یک) برای نخستین بار یک رییس جمهوری در پایان دور اول زمامداریاش به ابتکار خود از انتخاب دوباره صرفنظر کرده و جای او در جمع یازده نامزد ریاست جمهوری خالی است. در واقع فرانسوا اولاند، رییس جمهوری کنونی از حزب سوسیالیست، با توجه به موقعیت بسیار ضعیفش در نظر سنجی ها، ترجیح داد به پیشواز شکست حتمی در انتخابات نرود و خود را کنار بکشد.
دو) برخلاف دورههای پیشین، دو تشکل حکومتی فرانسه - جمهوریخواهان از یک سو و حزب سوسیالیست از سوی دیگر -، که طی مدتی نزدیک به شصت دهه زیر عناوین گوناگون دو جناح «راست» و «چپ» این کشور را نمایندگی میکردند، از موقعیت مسلط و حتمی در میان نامزدها برای دستیابی به دور دوم برخوردار نیستند و این احتمال وجود دارد که برای نخستین بار در تاریخ جمهوری پنجم، سکان دستگاه رهبری فرانسه از کنترل هر دوی انها خارج بشود.
سه) اگر نظر سنجیها را ملاک قرار دهیم، رهبران دو تشکل سیاسی غیر متعارف فرانسه در راس قرار دارند. اولی مارین لوپن رهبر «جبهه ملی» است که مهمترین حزب راست افراطی در اروپا به شمار میرود.
خانم لوپن از سختگیری شدید در پذیرش مهاجران پیروی میکند، مدافع تقویت حضور دولت در عرصه اقتصادی است، خواستار خروج از اتحادیه اروپا و منطقه «یورو» و سازمان «ناتو» است و خود را به ولادیمیر پوتین نزدیک احساس میکند.
دومی امانوئل ماکرون سی و هشت ساله است که چند ماه پیش تشکلی را زیر عنوان «به پیش» به وجود اورد. در این تشکل چهرههای راست و چپ فرانسه شرکت دارند و از برنامهای دفاع میکنند که هم بر اقتصاد آزاد تکیه دارد و هم به دلمشغولیهای چپ در عرصه اجتماعی علاقه نشان میدهد. آقای ماکرون به شدت هوادار بقا و تقویت اتحادیه اروپا و سازمان «ناتو» است. بر پایه نظر سنجی ها، هر یک از این دو شخصیت در حال حاضر از آرای حدود بیست و سه در صد رای دهندگان فرانسوی برخوردارند.
برخلاف دورههای پیشین، دو تشکل حکومتی فرانسه - جمهوریخواهان از یک سو و حزب سوسیالیست از سوی دیگر -، که طی مدتی نزدیک به شصت دهه زیر عناوین گوناگون دو جناح «راست» و «چپ» این کشور را نمایندگی میکردند، از موقعیت مسلط و حتمی در میان نامزدها برای دستیابی به دور دوم برخوردار نیستند و این احتمال وجود دارد که برای نخستین بار در تاریخ جمهوری پنجم، سکان دستگاه رهبری فرانسه از کنترل هر دوی انها خارج بشود.
چهار) بلافاصله بعد از خانم لوپن و اقای ماکرون، دو شخصیت قدیمی فرانسه در نظر سنجیها جای بالایی دارند. فرانسوآ فیون، نخست وزیر پیشین فرانسه و نماینده تشکل راست سنتی موسوم به «جمهوریخواهان»،
تا اواخر سال گذشته از یک شانس حتمی برای دستیابی به کاخ الیزه برخوردار بود، ولی بعد از افشای رفتارهای بسیار قابل سرزنش او در زمینههای مالی، شمار طرفدارانش به گونهای جدی ریزش کرد. او که طرفدار انجام اصلاحات بنیادی اقتصادی است و به «مادام تاچر فرانسه» شهرت دارد، ضمن دفاع از ماندن فرانسه در اتحادیه اروپا، با ولادیمیر پوتین هم میانه خوبی دارد. شخصیت دوم ژان لوک ملانشون نام دارد که یک تشکل چپ افراطی را زیر عنوان «فرانسه رام نشده» رهبری میکند. برنامه اقتصادی او به احزاب کمونیست اروپا در سالهای دهه شصت و هفتاد قرن گذشته میلادی شباهت دارد.
او مخالف سرسخت یورو و اتحادیه اروپا است و در سیاست جهانی نیز به شدت ضد آمریکایی است و از سیاستهای ملهم از هوگو چاوز و فیدل کاسترو پیروی میکند. بر پایه اخرین نظر سنجی ها، آرای بالقوه هر یک از این شخصیت ( فیون و ملانشون) پیرامون بیست در صد نوسان میکند.
پنج) با توجه به حاشیه اشتباه در نظر سنجی ها، می توان گفت که مارین لوپن، امانوئل ماکرون، فرانسوآ فیون و ژان لوک ملانشون تقریبا هم وزن هستند و شانس آنرا دارند که به دور دوم انتخابات فرانسه راه پیدا کنند.
هفت نامزد دیگر، باز هم بر پایه نظر سنجی ها، در چنان سطح پایینی قرار دارند که به نظر میرسد تنها با یک معجزه بتوانند خود را تا سطح چهار نامزد اصلی بالا بکشانند. در میان این نامزدهای حاشیه ای، بنوآ هامون جای دارد که حزب سوسیالیست فرانسه را به صورت رسمی نمایندگی میکند و سطح آرای او، بر پایه نظر سنجی ها، از حدود هفت تا هشت در صد بیشتر نخواهد بود. اگر پیش بینیها تحقق بپذیرد، یکی از قدیمیترین احزاب سیاسی فرانسه که طی چندین دهه در صحنه سیاست فرانسه جایگاه استواری داشته، با خطر اضمحلال روبرو است.
نگرانی ها
می بینیم که ابهامی بزرگ بر انتخابات آینده ریاست جمهوری فرانسه سنگینی میکند. آنچه در این دوره پیش از انتخابات بیش از همه جلب توجه میکند، شکاف بزرگی است که چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بین المللی میان تشکلها و گرایشهای سیاسی گوناگون در فرانسه وجود دارد. این پراکندگی می تواند در ترکیب انتخابات آتی مجلس ملی فرانسه، که بلافاصله بعد از انتخابات ریاست جمهوری برگزار خواهد شد، منعکس شود. اگر این سناریو تحقق بپذیرد، امکان این که دستگاه مجریه و دستگاه مقننه فرانسه همسو نباشند، می تواند مشکلات زیادی را برای مدیریت سیاسی این کشور به وجود بیآورد.
نگرانی از این خطر بیش از همه در آلمان دیده میشود. آلمانیها به خوبی میدانند که اگر رای دهندگان فرانسوی یک هوادار «فرگزیت» را به کاخ الیزه بفرستد، یک دوران تاریخی در اروپا به پایان خواهد رسید و همه چیز را باید، در سطح این قاره، از نو سازمان داد. چنین پیدا است که رهبران آلمان، چه از حزب دموکرات مسیحی و چه از حزب سوسیال دموکرات، هوادار پیروزی امانوئل ماکرون هستند. ولی طبعا دیگر سناریوها را از نظر دور نمیدارند.
دیگر نکته نگرانی آور در جریان این انتخابات، وزنه سنگین مخالفان اتحادیه اروپا است. از میان چهار نامزد سنگین وزن، دو نفر انها (مارین لوپن و ژان لوک ملانشون) به شدت با اتحادیه اروپا مخالفند و میگویند که در صورت پیروزی، شرایط لازم را برای «فرگزیت» (خروج فرانسه از این اتحادیه) فراهم میآورند. در میان نامزدهای حاشیهای نیز هواداران «فرگزیت» دست بالا را دارند.
با این حال با توجه به نظر سنجیهای موجود و پیش بینیهای مربوط به جا به جایی آرا میان نامزد ها، می توان پیروزی یک نامزد هوادار «فرگزیت» را در شرایط کنونی بسیار بعید و حتی غیر ممکن تلقی کرد. البته خانم لوپن، که هوادار خروج از اتحادیه اروپا است، به احتمال بسیار زیاد به دور دوم راه خواهد یافت. رقیب او، به احتمال فراوان، یا آقای ماکرون خواهد بود یا آقای فیون که هیچکدام با اروپا مشکلی ندارند. در این سناریو چون برای خانم لوپن در دور دوم شانس پیروزی در حد صفر پیش بینی میشود، اروپا با خطر خروج فرانسه روبرو نخواهد شد.
ولی چه پیش خواهد آمد اگر در دور دوم انتخابات، خانم لوپن راست افراطی در برابر آقای ملانشون چپ افراطی قرار بگیرد که هر دو دشمن اتحادیه اروپا هستند؟ این سناریو در شرایط کنونی بسیار بعید به نظر میرسد، ولی با توجه به اشتباهات بزرگی که طی یکسال گذشته در ارزیابیهای مربوط به سنجش آرا دیده شده است، آیا می توان آنرا غیر ممکن تلقی کرد؟ مگر موسسات سنجش آمار در ماجرای «برگزیت» ( خروج انگلستان از اتحادیه اروپا) اشتباه نکردند؟ مگر پیش بینیهای آنها در جریان انتخابات ریاست جمهوری در امریکا درست در آمد؟
با توجه به همین پرسشها و تردید ها، هواداران اتحادیه اروپا به شدت نگران فرجام انتخابات فرانسه هستند. این اتحادیه سال گذشته از رفراندوم بریتانیا به سود «برگزیت» به شدت تکان خورد، ولی فرو نریخت. در عوض با اطمینان می توان گفت که پیروزی مخالفان وحدت اروپا در فرانسه ناقوس مرگ اتحادیه اروپا را به صدا در خواهد اورد.
نگرانی از این خطر بیش از همه در آلمان دیده میشود. آلمانیها به خوبی میدانند که اگر رای دهندگان فرانسوی یک هوادار «فرگزیت» را به کاخ الیزه بفرستد، یک دوران تاریخی در اروپا به پایان خواهد رسید و همه چیز را باید، در سطح این قاره، از نو سازمان داد. چنین پیدا است که رهبران آلمان، چه از حزب دموکرات مسیحی و چه از حزب سوسیال دموکرات، هوادار پیروزی امانوئل ماکرون هستند. ولی طبعا دیگر سناریوها را از نظر دور نمیدارند.
هم فرانسه و هم اروپا، هفتهای بسیار طولانی و انباشته از نگرانی را در پیش دارند.
17/4/2017