حسین علیزاده
سفر یک روزه حسن روحانی (۲۷ بهمن ۹۵) به عمان و کویت ناگفتههای بسیاری با خود دارد. این سفر در فاصله ۲۱ روز پس از سفر کوتاه و غیرمترقبه وزیر خارجه کویت به ایران (۶ بهمن) صورت گرفته است، ولی نمیتوان آن را پاسخ سفر وزیر خارجه کویت دانست چرا که از نظر پروتکل تشریفاتی پاسخ سفر وزیرخارجه را وزیر خارجه میدهد نه رییس جمهور.
بنابر این، دیدار روحانی بازپس دادن دیدار وزیرخارجه کویت نبود بلکه بازپس دادن نقطه نظراتی بود که وزیرخارجه کویت به نمایندگی از شورای همکاری خلیج فارس حامل آن برای ایران بود. به بیان دیگر، مقامات ایران به این ارزیابی دست یافتند که در زمان کوتاه و در عالی ترین سطح نظرات تهران را به شورای همکاری منعکس کنند و نظر به اهمیت زایدالوصف «موضوعات فاش نشده» تصمیم بر این شد که شخص رییس جمهور ایران خود حامل پیام تهران باشد.
گو اینکه پاسخ تهران باید به کویت (رییس دوره ای شورای همکاری) منعکس میشد ولی خطاب آن تمامیاعضای شورای همکاری است. از این رو، روحانی ترجیح داد سفر را از مبدأ عمان آغاز کند تا با استفاده از حُسن روابط سنتی ایران با سلطنت عمان که بی تنش ترین مناسبات را با جمهوری اسلامی دارد، عمان حامی نظرات تهران در شورای همکاری باشد. افزون بر روابط خوب ایران- عمان، سلطان قابوس در سالهای پس از انقلاب همیشه در نقش یک واسط معتمد در روابط ملتهب تهران با دیگر کشورها از جمله آمریکا عمل کرده است. بنا به اظهارات متقن، کلید مذاکرات محرمانه هسته ای بین ایران و آمریکا در دوره اوباما با میانجیگری مسقط، اما، به صورت محرمانه صورت گرفت. به همین دلیل روحانی ترجیح داد با استفاده از پتانسیل مسقط نقطه نظرات تهران را نخست به سلطان قابوس بازتاب دهد تا با کمک او نظر شورای همکاری از جمله عربستان را جلب کند.
از همینجا میتوان گمان داشت پاسخ تهران به شورای همکاری موضوع یا موضوعات حساسی بود که تاکنون دو طرف نسبت به مفاد آن جانب سکوت را مراعات کرده اند. اما، موضوعات فاش نشده چه میتواند باشد؟ وزیرخارجه کویت حامل چه پیامیبرای تهران بود؟
پیام شورای همکاری و زمینههای آن
الف) زمینهها
یکم: ابرهای تیره اینک نه صرفاً بر مناسبات تهران- ریاض سایه افکنده اند تا آنجا که این دو سنگین وزن منطقه در قهر سیاسی و جنگ نیابتی با هم هستند. این ابرهای تیره همچنین بر کل مناسبات ایران با شورای همکاری و از آن فراتر بر مجموعه کشورهای عرب سایه افکنده است. از یاد نباید برد که اینکه جمهوری اسلامی با پنج کشور عربی (مصر، عربستان، بحرین، سودان و جیبوتی) در قطع رابطه سیاسی به سر میبرد. افزون بر اینکه روابط دیپلماتیک تهران با پاره ای دیگر از کشورهای عربی از جمله امارات متحده به سطح کاردار تنزل یافته است.
دوم: پیام شورای همکاری به تهران توسط وزیر خارجه پس از آن منتقل شد که دولتی در آمریکا به قدرت رسیده که در یک ماه اول، پاره ای تحریمها بر ایران تحمیل کرده و در رایزنی با اسرائیل و عربستان نسبت به مقابله با تهدیدهای جمهوری اسلامی به آنان اطمینان داده است. نظر غالب بلکه نظر همه ناظران بر این است که دوران خوش تهران با اوباما به سر آمده و ترامپ اقدامات سرسختانه ای علیه تهران اتخاذ خواهد کرد. این اقدامات از برنامه تغییر رژیم در ایران تا مهار آن متغییر میتواند باشد.( مراجعه شود به مقاله: برنامه دولت ترامپ در مقابله با جمهوری اسلامی: تغییر رژیم یا مهار آن؟)
سوم: دیدار وزیر خارجه کویت به ایران یک روز پس از آن صورت گرفت که در اقدامی بسیار مهم اولین دفتر فرماندهی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در کویت افتتاح شد. به این ترتیب، کویت و کشورهای منطقه افزون بر حمایت کشورهای بزرگ اینک رسماً در قلمرو نظارتی ناتو قرار گرفته اند که این خود دلگرمی بسیاری به شورای همکاری میدهد.
چهارم: همچنین دیدار وزیرخارجه کویت به تهران پس از آن صورت میگیرد که چندی پیش خانم ترزا می، نخست وزیر بریتانیا و یک سال پیشتر رییس جمهور فرانسه برای اولین بار در اجلاس سران شورای همکاری حضور یافتند. خانم می طی سخنان دلگرم کننده به نفع شورا در مقابله با آنچه وی تهدید جمهوری اسلامی نامید گفت: من از خطری که ایران متوجه خاورمیانه و منطقه میکند کاملا آگاهم. بریتانیا کاملا به همکاری استراتژیک با شورای همکاری برای برخورد با تهدید ایران متعهد است...ما باید باهمکاری شما اقدامات تهاجمیایران در عراق، یمن و سوریه و کشورهای خلیج فارس را دفع کنیم. او تا آنجا پیش رفت که گفت «امنیت کشورهای خلیج [فارس] امنیت ماست.»
پنجم: در اقدامیکم نظیر اخیراً اجلاسی بین وزیران خارجه ترکیه و شورای همکاری در ۲۲ مهر ۱۳۹۵ برقرار شد که هدف اصلی آن تدارک سفر اردوغان به کشورهای عرب خلیج فارس اعلام شد. در بیانیه ای که در پی این دیدار صادر شد شرکت کنندگان خواستار انتقال قدرت سیاسی در سوریه (یعنی کنارهگیری اسد از قدرت) شدند. همچنان که خواستار اقدام فوری شورای امنیت و جامعه جهانی برای نجات سوریه شدند. همچنین وزیر خارجه ترکیه در حضور همتای سعودی اش از ایران خواست با دست شستن از «طائفه گرایی» نقش ایجابی در منطقه ایفا کند و در امور دیگر کشورها دخالت نورزد.
ب) پیام شورای همکاری
به این ترتیب، مشاهده میشود که پیام شورای همکاری پس از آن به تهران منتقل شده که شورا اینک مناسبات جدیدی را با ناتو، فرانسه، بریتانیا، ترکیه و تا حدودی دولت جدید آمریکا درافکنده است. اما، اصل پیام چه میتوانند باشد؟
از مفاد پیامی که شورای همکاری منتقل ساخته و پاسخی که روحانی داده چیزی درز نکرده است. اما، میتوان گمان داشت که پیام حاوی بیم و امیدهاست. بیم ازاینکه روابط ایران و کشورهای منطقه میتواند بدتر از آنچه هست گردد و امید به آنکه تجدید نظری کلی در مناسبات دو سوی خلیج فارس صورت گیرد. شرط ریاض این است که تهران از حمایت حوثیها دست بشوید و شرط ایران این است که عربستان از برکناری اسد منصرف شود.
شورای همکاری اینک خود را در موقعیتی میبیند که بتواند روابط نزدیکی با کاخ سفید به منظور اعمال فشار بر تهران برقرار کند. این چنین اقدامی میتواند اقتصاد نحیف ایران را به وضعیت پیش از برجام باز گرداند. ائتلاف عربی که اینک به رهبری عربستان علیه حوثیها شکل گرفته میتواند در گذر زمان به ائتلاف با آمریکا بپیوندد.
سفر یک روزه روحانی به عمان و کویت، سفری پر اهمیت تلقی میشود. در فضای پس از برجام که ترامپ قصد برهم زدن آن را دارد ای بسا شورای همکاری بر این باور است که میتواند امتیاز خوبی از تهران بگیرد تا از آنچه آنان اعمال هژمونی شیعه توسط ایران میداند جلوگیری به عمل آورند.
روحانی نیز از آغاز شعار «تعامل سازنده» را سرلوحه سیاست خارجی خود برگزیده بود. بنابر این، در این آغازین ماههای دولت ترامپ اعضای شورا دست به سنجش انعطاف پذیری تهران زده اند که این هدف با سفر وزیر خارجه کویت آغاز شد و با سفر روحانی پاسخ داده شد. گرچه از مفاد مذاکراتی چیزی درز نکرده ولی هرچه پیش آید روشن است که این دو سفر میتوانند نطفه شکل گیری تحولات آتی منطقه تلقی گردند.
19/2/2017