حسین باستانی
جنبه هایی از اعتراض های جاری به ممنوعیت های جدید آمریکا علیه ایران و شش کشور دیگر، احتمالا از زمان جنگ ویتنام تا کنون بی سابقه بوده است. بعد از جنگ ویتنام، البته ایالات متحده تجربیاتی همچون اعتراضات گسترده به جنگ عراق را پشت سر گذاشته است. اما تاکنون مشاهده نشده که یک رئیس جمهور، در ۱۰ روز اول مسئولیت خود، با چنین مجموعه همزمانی از واکنش های کم سابقه یا بعضا بیسابقه مواجه شود.
واکنش هایی در حد: نامه اعتراضی بیش از ۹۰۰ دیپلمات و مسئول در حال خدمت (و نه سابق) وزارت خارجه در اعتراض به تصمیم رئیس جمهور، مقابله سرپرست وزارت دادگستری و برخی قضات ایالتی با دستور رئیس دولت، حمایت رئیس جمهور سابق از اعتراضات خیابانی به دولت آمریکا، و تبدیل فرودگاه های بین المللی به صحنه حمایت از مسافران کشورهای "مجازات" شده. این واکنش ها، در مخالفت با تصمیمی صورت گرفته که علیه شهروندان هفت کشور مختلف بوده است. با این حال در میان این کشورها، وضعیت شهروندان ایران، به دلایلی چون تعداد و سهم آنها در جامعه آمریکا، به گونه ای خاص برجسته شده است.
به عنوان نمونه، در طومار اعضای هیات علمی و دانشمندان طراز اول ایالات متحده در اعتراض به تصمیم دونالد ترامپ، که تاکنون حدود ۱۵ هزار نفر آن را امضا کرده اند، سهم برجسته مهاجران کشورهای مختلف در پیشرفت علمی آمریکا مورد اشاره قرار گرفته است. اما در همین ارتباط، تنها اسم ایران مشخصا ذکر شده؛ به عنوان کشوری که تنها در سه سال گذشته، ۳ هزار نفر از اتباع آن در دانشگاه های ایالات متحده مدرک دکترا گرفته اند.
مجموعه این واکنش ها در دفاع از مردم ایران و نه حکومت آن صورت گرفته است. اما فایده غیرمستقیمی هم برای مسئولان ایرانی داشته که قابل انکار نیست: اینکه اعتراضات، علیه "دولت آمریکا به عنوان قدرتمندترین دشمن جمهوری اسلامی ایران" در جریان هستند.
صورت ساده قضیه از این قرار است که رئیس جمهور آمریکا وعده داده با جمهوری اسلامی ایران سرسختانه تر از گذشته برخورد کند. در نخستین گام هم، فشاری را بر این کشور گذاشته که موضوع آن، مهمترین اتهام واشنگتن علیه تهران یعنی "حمایت از تروریسم" بوده است. اما این فشار، در همان ابتدا با مخالفتی گسترده مواجه شده که در آن، سازمان های مدافع حقوق بشر، انبوهی از شهروندان آمریکا، طیفی از شخصیت ها و مسئولان حکومتی ایالات متحده، معروف ترین کمپانی های صنعت انفورماتیک دنیا و اغلب قدرت های اروپایی همگام هستند.
مجموعه این مخالفت ها نیز، از سوی بزرگترین رسانه های دنیا پوشش داده شده که سابقا در آنها، عمدتا ادعاهای دولت آمریکا علیه تهران خبرساز بوده است - و نه واکنش های صورت گرفته در غرب علیه این ادعاها.
پوشش رسانه ای مخالفت ها علیه تصمیم دونالد ترامپ، در روزهای اخیر به جایی رسیده که حتی شبکه بهشدت راست گرایی چون فاکس نیوز، پرسش هایی در این حد را مطرح می کند که چرا به بهانه جلوگیری ازتکرار وقایعی چون ۱۱ سپتامبر، هیچ یک از چهار کشوری که اتباعشان در آن حمله دست داشته اند تحریم نشده اند.
"کمک" به ترامپ در شرایط بحرانی
وضعیت ایجاد شده در سطح افکار عمومی غرب در ارتباط با دستور اجرایی رئیس جمهور آمریکا، ظاهرا شرایطی بی سابقه را برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرده است.
برای نخستین بار بعد از دهه ها، بر سر پرونده ای جنجالی نام ایران و آمریکا همزمان در رسانه های غربی مطرح شده، اما برخلاف معمول، فضای رسانه ای علیه واشنگتن - و نه تهران- بوده است.
در چنین وضعیتی ممکن است به نظر برسد که تصمیم اجرایی دونالد ترامپ، با وجود هزینه های سنگین آن برای اتباع ایران، موقعیتی طلایی را برای حکومت این کشور فراهم کرده که در ۳۸ سال گذشته، درگیر نبردی "حیثیتی" با ایالات متحده بوده است.
اما آیا این وضعیت، در نهایت به نفع حکومت ایران تمام خواهد شد؟
پاسخ دادن چنین پرسشی، حتما آسان نیست. در عین حال، مثبت دانستن پاسخ این پرسش، به معنی ناچیز تصور کردن نیروهایی در ایران خواهد بود که تاکنون، به کرات با قدرت "خبرسازی" خود، ناظران را غافلگیر کرده اند.
همین دیشب و در حالی که اعتراضات جنجالی به دستور خبرساز رئیس جمهور آمریکا در راس اخبار بین المللی قرار داشت، در فضای رسانه ای بمبی خبری منفجر شد که موضوعش، آزمایش یک موشک بالستیک در ایران بود.
انتشار این خبر، واکنش آنی آمریکا و اسرائیل و توافق فوری اعضای شورای امنیت را برای بررسی موضوع در یک جلسه اضطراری به دنبال داشت.
چنانچه این خبر صحت داشته باشد، یادآور نوشتن شعار "اسرائیل باید محو شود" به زبان عبری بر روی بدنه موشک های بالستیک سپاه پاسداران در اسفند ۱۳۹۴ -چند ماه بعد از اجرایی شدن برجام- است. اقدامی که درست در میانه تلاش های دولت بنیامین نتانیاهو برای اثبات این موضوع صورت گرفت که اسرائیل علی رغم توافق هسته ای، در خطر نابودی از سوی ایران قرار دارد و دنیا باید برای مقابله با این خطر، اقدامات متفاوتی انجام دهد.
برداشت واشنگتن در مورد حد مجاز آزمایش های موشکی ایران طبق برمبنای مصوبات قبلی شورای امنیت - و مشخصا قطعنامه ۲۲۳۱- البته با برداشت تهران متفاوت است و در سطح بین المللی هم منتقدانی جدی دارد.
با وجود این قابل انکار نیست که اگر آزمایش موشکی جدید واقعا صورت گرفته باشد، در میانه اعتراضات داخلی و خارجی به دستور اجرایی اخیر علیه اتباع ایران و کشورهای دیگر، اتفاق بسیار خوبی برای دولت دونالد ترامپ بوده است. به ویژه آنکه اگر خبر رسانه های بین المللی در مورد ناموفق بودن آزمایش موشکی اخیر ایران صحت داشته باشد، این آزمایش حتی از جهت انتقال پیام "بازدارندگی" به قدرت های خارجی نیز، موثر نبوده است.
تجربه اثبات کرده که احتمال وقوع اتفاقاتی بیشتر از این دست، در آینده نیز منتفی نخواهد بود.
01/02/2017