جلیل روشندل
بزودی سوریه وارد ششمین سال از بحرانی می شود که تخمین زده می شود ۴۵۰۰۰۰ کشته ( که دست کم ده درصد آنان کودکان خردسال بوده اند)، و چهار میلیون و هشتصد هزار پناهنده بجا گذاشته است. علاوه برآن شش میلیون و سیصد نفر بیخانمان و یا مجبور به جابجایی درداخل کشور شده اند. به عبارت دیگر جمعا یازده میلیون نفر از جمعیت ۲۲ میلیون نفری (قبل از جنگ) سوریه دیگر در خانه و کاشانه خود زندگی نمی کنند.
این بحران در ماه مارس سال ۲۰۱۱ صرفا بخاطر امتناع بشار اسد به وجود آمد که حاضر نبود وجود مخالفین سیاسی خود را بپذیرد و به خواستهای که در آن زمان چیزی غیر از شناسایی موجودیت و احترام به حقوق شهروندی و مشارکت سیاسی نبود تن بدهد. در آن زمان هنوز هیچ نشانهای از به اصطلاح "دولت اسلامی عراق و شام (داعش) و یا جبهه النصره نبود. هنوز عربستان سعودی، قطر، یا ترکیه مداخلهای نداشتند وهنوزهویت طلبان کوبانی خواهان خودمختاری برای کردهای سوریه یا تشکیل یک واحد مستقل سیاسی در شمال سوریه نبودند. مخالفین سیاسی بشار اسد فقط صداهایی بودند که سوریه را با جهان مقایسه میکردند و این تصور را داشتند که باید صدایشان را آنقدر بلند کنند که بشار اسد هم آنرا بشنود و به آنان امکان مشارکت سیاسی بدهد. آنها مسلح نبودند. از سیاستهای این پسر جوان و کم تجربه ی حافظ اسد دلسرد شده و به آن ایراد و اعتراض داشتند و میخواستند در یک فرآیند سیاسی راه او را اصلاح و ملت سوریه را توانمند کنند.
اما سازمان امنیت نظامی سوریه حرکت هر شهروند معترضی را تحت کنترل داشت و باور کرده بود می تواند آن صداها را در حلقوم خفه کند. چنین محاسبهای شاید در دهههای هشتاد یا نود در سوریه موثر بود ولی بشار اسد نمی دانست که پس از پیروزیهای مردم در بهار عربی دیگر نمی توان امنیت را از طریق ارعاب و سرکوب بر قرار کرد. با اشتباه بشار اسد و اولین سرکوبها صداهای معترض به زیرزمینها رفت و بجای آن دستهایی با اسلحه بیرون آمد. جنگ خونباری که پنج سال طول کشید و دست کم تا ۱۸ ماه پیش که سازمان ملل متحد قادر بود اطلاعات محدودی را از حوادث سوریه جمع آوری کند، تعداد کشته شدگانش از ۲۵۰ هزار نفر فراتر رفته بود.
به علت عدم دسترسی سازمانهای مستقل به بسیاری از نقاط سوریه، از ۱۸ماه پیش به اینطرف آمار قابل اعتمادی ارائه نمی شد. اما در آخرین روزهای سال ۲۰۱۶ روزنامه گاردین به نقل از مرکز گفتگوها و سیاستگذاری سوریه، آماری را منتشر کرد که هم تکان دهنده و هم بیسابقه است. ب
رمبنای این آمار جدید تعداد کشته شدگان جنگ پنج ساله چیزی حدود دوبرابر یعنی ۴۷۰ هزار نفر است. این پژوهشگاه غیر دولتی در بیروت مستقر است و علاوه بر آمار کشته شدگان و زخمیها و یا آنان که ناخواسته به ترک خانه و زندگی خود مجبور شده اند به موضوع مهمی دیگری نیز می پردازد. بر اساس این آمارها میزان زاد و ولد جمعیت سوریه تا سال ۲۰۱۵ به حد ۲۵% کاهش یافته است. رقم پناهندگان سوری در خارج از کشور بیش از چهار میلیون نفر است و طبیعی است بسیاری از آن پناهندگان ممکن است به سوریه برنگردند و این عامل دیگری در کاهش جمعیت در سالهای آینده خواهد بود. ابعاد فاجعه انگیز این جنگ تنها پس از پایان مخاصمه قابل بررسی خواهد بود.
سوریه در سال ۲۰۰۱۶ – در آغازسال حدود شش ماه از ورود روسیه درقالب یک بازیگر جدید و یک دولت قدرتمند به جنگ سوریه می گذشت. درطول سال ایران و روسیه هر دو مستقلاً و مشترکاً درجهت حمایت از بشار اسد در سوریه نقش آفرینی می کردند. ایران که در ابتدا تنها درمورد حضور مستشاران خود به تعداد محدود در سوریه سخن می گفت به تدریج با تشکیل لشگرهای متعدد تحت عنوان مدافعان حرم و لشگر فاطمیون بخشی از عملیات نظامی را بر عهده گرفت به طوری که تا پایان سال دست کم هزار ایرانی در سوریه کشته شدند. گفته می شود برخی از داوطلبان مدافعان حرم و لشگر فاطمیون از میان افغانها و پاکستانیها برگزیده می شوند. فضای مجازی مملو است از مطالب و فیلمهایی که نشان دهنده اصل و نصب این افراد و چگونگی سازماندهی آنان است. مساله صلح و خاتمه جنگ در سوریه پس از سالها به طور کامل از کنترل دولت اسد خارج و تبدیل به موضوعی شد که تنها دو قدرت جهانی روسیه و آمریکا و قدرتهای منطقهای مانند ایران، ترکیه و عربستان سعودی می توانستند بر آن تاثیر گذار باشد.
در روز ۲۶ فوریه ۲۰۱۶ امید برای صلح در سوریه برای زمان بسیار کوتاهی افزایش یافت. آمریکا و روسیه برسر اصل توقف مخاصمات توافق کردند و قرار شد اتش بسی بر قرار شود که شامل نیروهای داعش و جبهه النصره یا "دیگر سازمانهای تروریستی" (به تعیین سازمان ملل) نشود. مجموعاً ۷۹ گروه مسلح با آتش بس موافقت کردند. موضع رسمی دولت اسد تفاوتی نکرده بود و همچنان اوپوزیسیون را تروریست و جنگ با تروریستها را موجه میدانست. تمرکز بر حلب بدون لحظهای توقف ادامه داشت. پوتین رئیس جمهورروسیه در یک برنامه تلویزیونی ظاهر می شود و از فرصت حاصله به عنوان "شانس واقعی برای جلوگیری از خونریزی" سخن می گوید و برای رساندن کمکهای بشر دوستانه ابراز امیدواری می کند.
در همین اوضاع و احوال، جان کری وزیر امور خارجه آمریکا در یک کمیته سنا از ضرورت داشتن یک طرح جایگزین (پلان ب) درصورت ناموفق ماندن طرح صلح سخن می گوید. این اظهارات بلافاصله با واکنش همراه با شگفتی پوتین مواجه شد. اما چند روز بعد که این آتش بس با شکست مواجه شد با از سر گیری آتشباریها مشخص شد که چرا وجود یک طرح جایگزین ضرورت داشت.
سازمان ملل مذاکرات صلح را تا روز ۹ مارس به تاخیر میاندازد تا بتواند زمینههای مذاکرات برای صلح را فراهم کند. اما روز چهاردهم مارس یک تحول جدید در عرصه نظامی، تردیدها و سوالات جدیدی را مطرح می کند. ناگهان روسها اعلام می کنند که ماموریتشان با موفقیت به پایان رسیده و ولادیمیر پوتین شخصاً دستور فراخوان بخشی از نیروهای روسی را از سوریه صادر می کند. متعاقب آن در تاریخ ۱۵ ماه مارس، هواپیماهای روسی پایگاه حمیمیم درلاذقیه، سوریه را ترک می کنند. این تخلیه نیرو توسط روسیه و ایران به عنوان حرکتی در جهت اعتماد سازی تعبیر می شود.
البته مسکو به هیچ وجه قصد نداشت محور استراتژیک طرطوس (پایگاه دریایی) و لاذقیه ( پایگاه هوایی) را تخلیه کند و این فراخوان کاملا انتخابی و با هدف جایگزینی با نیروهای تازه نفس صورت گرفت. روسیه در این محور مهم ژئو استراتژیک روی همکاری ایران، حزب الله لبننان، و نیروهای دولتی بشار اسد و تا حدودی هم عراق محاسبه می کرد، هرچند همکاری عراق هیچوقت به نوعی همکاری عملیاتی تبدیل نشد ولی رهبران سیاسی عراق از اینکه بخشی از محور اتحاد روسیه و منطقه برای جنگ با داعش نامیده شوند استقبال کردند. با توجه به اینکه بخش قابل ملاحظهای از تروریستهای داعشی از مردم آسیای مرکزی و کشورهای سابق عضو اتحاد جماهیر شوروی هستند می توان انگیزه و منافع روسیه را از این لشگرکشی منطقهای درک کرد. از طرف دیگر طبیعی به نظر می رسد که روسها دو پایگاه مهم طرطوس و لاذقیه را نه تنها برای اهداف کوتاه مدت خود در جنگ سوریه بلکه برای مقاصد دراز مدت خود برای رویارویی با ناتو و شرق اروپا از دست نخواهند داد.
بار دیگر پالمیرا – از رویدادهای مهم در ۲۴ ماه مارس ۲۰۱۶ باز پس گرفتن شهرتاریخی پالمیرا از دست نیروهای داعش است. سوریها موفق شدند در این عملیات با پشتیبانی نیروی هوایی روسیه شهر پالمیرا را از اشغال نیروهای داعش آزاد کنند. پالمیرا از ماه مه ۲۰۱۵ در اشغال داعش قرار داشت و بسیاری از آثار منحصر به فرد و باستانی آن توسط داعش نابود شده بود. مسکو و دمشق آزاد سازی پالمیرا را نشانه موفقیت و نماد همکاری روسها در جنگ سوریه معرفی کرده بودند. متاسفانه کمتر از ۹ ماه بعد بار دیگر در آستانه کنترل شهر حلب (۱۲ دسامبر) و با استفاده از هرج و مرجی که پیش آمد نیروهای داعش موفق شدند برای بار دوم شهر پالمیرا را به کنترل خود درآورند.
کنترل مجدد پالمیرا خود نشانه پیچیدگی معمای جنگ سوریه است بخصوص اینکه این اشغال مجدد در شرایطی رخ می دهد که داعش از زمین و هوا مورد تهاجم نیروهای روسیه و ارتش سوریه قرار دارد و بخصوص به علت حملات مکرر در شمال رقه آسیبهای زیادی دیده است. منابع روسی اطلاع داده بودند که حملات هوایی آنان بیش از ۳۰۰ نفر از نیروهای داعشی را در یکشب کشته است. با اینهمه داعشیها توانستند با بیش از ۴۰۰۰ نفر نیرو حمله مجددی را سازمان دهی کرده و پالمیرا را به اشغال درآورند. بر اساس اخبار منتشر شده از رادیوی دولتی سوریه شهر پالمیرا بدون درگیری قابل ملاحظهای دست به دست شده. نیروهای سوری جایگاه خود را در داخل پالمیرا تخلیه و به سوی حاشیه شهر جابجا شدند و سپس شهر به اشغال داعش درآمده است.
بازگشت نیروهای روسی – مدت کوتاهی پس از فراخوان نیروهای روسی، اولین تحول قابل ذکر در تئاتر عملیات سوریه مشاهده شد. در روز ۱۶ اوت است، (دو روزقبل از۲۸ مرداد) حضور هواپیماهای جنگنده روسی در پایگاه نوژه همدان و پرواز از نوژه به سمت اهدافی در سوریه گزارش شد.
انتشار این خبر بلافاصله موجب بازتابهای منفی زیادی در مطبوعات ایران که شدیداً تحت کنترل و محاق دولتی هستند پیدا کرد و بسیاری آنرا مخالف اصول قانون اساسی ایران دانستند. و البته برخی نیز به توجیه آن در جهت حمایت از سوریه و جنگ علیه تروریسم پرداختند. بعدها مقامات نظامی آمریکا افشا کردند که روسها به ائتلاف ضد داعش اطلاع داده بودند که هواپیماه روسی ممکن است از مسیری نزدیک به نیروهای ائتلاف عبور کنند.
از اواسط سپتامبر بار دیگر باز گشت نیروهای روسی به لاذقیه آغاز شد. ابتدا هواپیماهای باری اقدام به تخلیه تجهیزات و محموله های نظامی در پایگاه نظامی حمیمیم کرده و سپس خود در حمایت جنگندههای روسی از آنجا خارج می شدند. ناظران گزارشهای مختلفی ازحمل و نقل این کالاها می دادند و گویا بخشی از آن نیز تحویل ارتش سوریه می شد. حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان از اولین کسانی بود که این نقل و انتقال را مثبت و تاثیر گذار درسرنوشت سوریه نامید.
در ماه اوت نیروهای ترکیه که خود تازه کودتای نافرجام ماه گذشته را پشت سر نهاده اند با عبور از مرز مشترک با سوریه وارد بخشی از خاک سوریه می شوند. هدف اعلام شده مبارزه با عوامل داعش و همچنین شورشیان کرد است. علیرغم اینکه برخی از گروههای کردی- سوری بخصوص یگانهای کُرد مدافع خلق سوریه (وای. پی. جی) از طرف آمریکا جزو نیروهایی شناخته می شوند که با داعش تفاوت داشته و در حال جنگ با داعش هستند، ترکیه آنها را از تروریستهای داعش جدا نمی داند و درحملاتش آنها را مورد هدف قرار می دهد.
ظاهرا مسایل داخلی ترکیه و مشکلاتی که با کردهای مسلح و جدایی طلب (پ کا کا) دارد باعث می شود ترکیه هرگونه تشکل و اقدام به ایجاد واحد سیاسی را در منطقه و به ویژه در شمال سوریه مغایر با امنیت ملی خود تلقی و لذا آنرا همسو با اهداف پ کا کا می داند و بر علیه آن موضعگیری و اقدام می کند.
اقدامات ترکیه را در قبال سوریه می توان چنین تعبیر کرد که ترکیه معتقد است استقلال واحد کردی در شمال سوریه و یا حتی استقلال اقلیم کردستان می تواند توسط کردهای ترکیه الگوبرداری و تبدیل به تهدیدی برای تمامیت ارضی ترکیه شود. بنابر این تداوم بحران سوریه می تواند این فاجعه را به تاخیر بیاندازد؛ در عین حال یک رهبر مطلوب ( که از دید ترکیه بشار اسد چنان نیست) میتواند مدیریت جامعه را به نحوی پیش ببرد که مانع خیزش هویتهای کوچکتر برای تجزیه شود.
مسأله حلب – آخرین ماه در سال ۲۰۱۶ ماهی تعیین کننده در استراتژی عملیاتی روسیه در سوریه و در بازگرداندن حاکمیت رژیم بشار اسد بر بخش بسیار مهمی از خاک سوریه بود. بزرگترین شهر سوریه، حلب، از سال ۲۰۱۲ در کنترل گروههای متعدد شورشی قرار داشت. حلب که در لیست میراث بزرگ جهانی یونسکو قرار دارد و توسط مجله "تایم" بزرگترین پایتخت تجاری نامگاری شده است، تا قبل از این جنگ صندوقچهای چند فرهنگی بود متشکل از کرد ها، ایرانی ها، ترکمن ها، ارمنیها و سرکیسیها در درون یک بافت تاریخی عربی. حلب که زمانی فقط سیصد هزار نفر جمعیت داشت در سال ۲۰۰۵ با دو میلیون و سیصد هزار نفر جمعیت تبدیل به یک مرکز صنعتی – تجاری عمده شده بود که از هر نظر با دمشق رقابت می کرد. جمعیت امروز حلب ترکیبی ار سنی و شیعه است در حالیکه تعداد زیادی مسیحی از جمله ارامنه و همچنین شیعه علوی را در خود جا داده است.
تظاهرات ضد اسد در حلب یکسال دیرتر از هر جای دیگری آغاز شد. در واقع، یکسال و چهارماه پس از آغاز سرکوبها در سوریه و در تابستان ۲۰۱۲ گروههای متعدد شورشی و ضد بشار اسد به داخل این مجموعه ارزشمند تاریخی نفوذ کردند و رژیم بشار با نا دیده گرفتن تقاضاهای سازمان ملل برای جلوگیری از تعمیق خصومت و توقف سرکوبها موجب شد بحران به سرعت در درون حلب ریشه کند. در خلال سالهای گذشته بسیاری از شورشیان حرفهای و با سابقه لیبیایی، چچنی و حتی فرانسوی به گروههای شورشی درون حلب پیوستند.
از ژوئن تا دسامبر ۲۰۱۶ – از ماه ژوئن ارتش سوریه حملات خود را به سوی شمال غرب حلب آغاز کردند. گزارشها از مشارکت ایرانیها در عملیات ارتش سوریه حکایت داشت و از همین مقطع بود که رقم کشتار ایرانیها در جنگ سوریه افزایش یافت. در پایان ماه اول از تهاجم، نیروهای دولتی توانستند راههای ارتباطاتی را که عمدتاً از شمال می آمدند کنترل و شهر حلب را به محاصره در آورند. اما همین موفقیتهای موقتی دامنه درگیری با شورشیان را تشدید و زندگی در حلب را روز بروز مشکل تر کرد. پس از بمباران حلب توسط مسکو در اواخر تابستان و اوایل پائیز وضعیت رو به وخامت نهاد. مسکو وعده داده بود که فقط نیروهای داعش را هدف بگیرد و با گروههای اوپوزیسیون مورد حمایت غرب کاری نداشته باشد ولی از همان آغاز معلوم بود که بین حرف و عمل تفاوت زیادی وجود دارد.
در ۲۲ سپتامبر حمله بسیار وسیع نیروهای دولتی آغاز شد. گزارشها حاکی ازبمبارانهای بیسابقه بر علیه پناهگاه های شورشیان بود. این بمبارانها حوالی اواسط ماه اکتبر به صورت یک طرفه متوقف شد. توقف بمباران برای ایجاد امکان برای خروج مردم عادی وشورشیان از بخش شرقی حلب بود. از پانزدهم نوامبر حملات هوایی مجدداً آغاز و همچنین نیروهای دولتی به یک حمله بزرگ زمینی دست زدند. تا پایان ماه چندین محله حلب هدف حملاتی قرار گرفته بود که بین غیر نظامیان و نظامیان تفکیکی قایل نبود و فرار هزاران نفر از خانه و کاشانهشان را موجب شد. کاربرد گسترده بمبهای خوشهای و مواد آتش زا (بمبهای بشکه ای) برای به زانو در آوردن شورشیان گزارش شد. در بسیاری موارد بیمارستانها و مدارس نیز از بمبارانها بینصیب نماندند.
شمال شهر حلب محل رویارویی شورشیان ضد بشار اسد و نیروهای دولتی بود. در ماههای نوامبر و دسامبر این حملات به شدیدترین وضع خود ادامه داشت. به موازات آن شایعاتی شنیده شد مبنی بر اینکه صدها نفر در حال فرار توسط نیروهای دولتی دستگیر و متعاقب آن ناپدید شده اند. این احتمال داده می شود که تعدادی از این افراد در زندانهای اسد باشند.
بالاخره در روز پانزدهم دسامبر، طرفین جنگ در مورد شرایط یک آتش بس توافق کردند و پس از آن بود که دولت اعلام کرد کنترل کامل حلب را به دنبال چندین روز تخلیه منطقه در اختیار دارد. تا پایان سال جزئیات فاجعه انسانی حلب هنوز منتشر نشده و شاید هنوز باید برای دانستن واقعیتها صبر کرد.
تحولات پس از تخلیه حلب – بلافاصله پس از تخلیه حلب روسها به اقدامات تبلیغاتی وسیعی دست زدند تا باز پس گیری حلب را به عنوان نماد مبارزه با تروریسم ارئه کنند. اما در فاصله کوتاهی پس از تخلیه حلب آندری کارلوف سفیر روسیه در آنکارا درحال سخنرانی در یک نمایشگاه هنری توسط یک پلیس مسلح ترکیه کشته شد. ضارب پس از شلیک گلوله به سمت سفیر روسیه، شعارهایی در حمایت از سوریه و حلب سر داده بود.
این حادثه در روابط روسیه و ترکیه تاثیر منفی نداشت و در روز ۲۱ دسامبر به دعوت روسیه نشست سه جانبهای وزرای خارجه ایران، روسیه، و ترکیه در مسکو انجام شد. در پایان این نشست طرفین بر عزم خود برای مبارزه با تروریسم تاکید کرده و ادامه همکاریها را برای حل بحران سوریه لازم دانستند. این در حالی بود که هر دو کشور ایران و روسیه به دست داشتن در کشتن مردم عادی و بیگناه حلب به بهانه مبارزه با تروریسم متهم شدند
به دنبال نشست مسکو و در روزهای آخرسال ۲۰۱۶مراودات و تماسهای متعددی بین روسیه، ایران، سوریه و ترکیه انجام شد.
هرچند به نظر می رسید که ترکیه در برخی از مسایل یا با روسیه کنار آمده و یا تصمیم گرفته در شرایط فعلی سکوت کند؛ و سوریه نیز هرگونه پیشنهاد روسیه را بیمجادله پذیرفته است. در روز سه شنبه ۲۷ دسامبر سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه اعلام کرد که سوریه در حال مذاکره و رایزنی با گروههای مخالف است. قبلا اعلام شده بود که با ایران و ترکیه در مورد برگزاری مذاکرات صلح در اواسط ماه ژانویه در "آستانه" پایتخت قزاقستان توافق به عمل آمده است.
از جانب گروههای مخالف بشار اسد (دست کم تا زمان نگارش این مقاله) اصل مذاکرات صلح مورد تائید قرار نگرفته ولی به نظر میرسد روسیه در پشت پرده مشغول رایزنیهای گستردهای است. وزارت خارجه روسیه میگوید که فرستاده ویژه سازمان ملل در امور سوریه، استفان دی میستورا، وعده داده است که مذاکرات آتش بس بین طرفین و گفتگوهای صلح در "آستانه" را تسهیل کند.
گروههای مسلح مخالف اسد اعلام کرده اند تا دریافت جزئیات پیشنهاد اظهار نظری نخواهند کرد.
ترکیه چه میخواهد – ترکیه در طول پنج سال جنگ سوریه پیوسته خواهان برکناری بشار اسد بوده است. اما طی چند هفته قبل از پایان سال ۲۰۱۶ به نظر می رسد در مواضع خود تغییر داده و یا در این مورد بخصوص سکوت اختیار کرده است. در عین حال در آخرین روزهای سال وزیر خارج ترکیه دولت چاووش اوغلو اعلام کرده است که روسیه و ترکیه در مورد آتش بس سرتاسری در سوریه به توافق رسیده اند.
در عین حال گفته شده که در مواضع ترکیه در مورد مبارزه با داعش و گروههای کردی شمال سوریه تغییر ایجاد نشده است. این قضیه بالقوه رسیدن به راه حل سیاسی را در سوریه مشکل تر می کند زیرا با خواستهای کردهای سوریه و آرمانهای آنان مغایرت دارد. یگانهای کُرد مدافع خلق سوریه (وای. پی. جی) خود را واحدی سیاسی همطراز با اقلیم کردستان می دانند و بخش قابل ملاحظهای از خاک سوریه را تحت کنترل دارن. علاوه بر آن این واحدها به عنوان قوای ضد داعش مورد حمایت ائتلاف غرب هستند که ذاتاً با قدرت نامحدود بشار اسد در تضاد است. بررسی آتش بس سوریه در سازمان ملل می تواند تا حد زیادی تضادهای درونی این آتش بس را علنی کند و باید در نظر داشت که هنوز عربستان سعودی در قبال این قضیه موضعگیری بخصوصی نداشته است.
آمریکا و گروههای مخالف اسد – در آخرین تحولی که حول و حوش این موضوع رخ داده است سخنگوی وزارت خارجه روسیه از اینکه آمریکا ممکن از شورشیان و گروههای مخالف اسد را با موشکهای قابل حمل دوش پرتاپ از نوع منپدس تحویل بدهد به شدت عصبانی است. این موشک نوعی موشک ضد هواپیما مشابه استینگر است که در دهه هشتاد به مجاهدین افغان داده شده بود و روسها آن موشکها را به خوبی بیاد دارند. به نظر مسکو این موشکها نهایتا به دست تروریستها خواهد افتاد.
با امضای قانون بودجه سال ۲۰۱۷ توسط باراک اوباما،رئیس جمهور آمریکا، در حقیقت اجرای این پروژه از نظر پشتوانه مالی مشکلی نخواهد داشت ولی باید منتظر ماند و دید چالشهای موجود بین آمریکا و روسیه در قبال رژیم سوریه چه پایانی خواهد داشت. شاید در سه هفته آینده که قدرت سیاسی در ایالات متحده آمریکا دست به دست خواهد گشت و با روی کار آمدن رئیس جمهور منتخب دونالد ترامپ مسایل منطقه خاورمیانه بطور کل و قضیه سوریه به طور خاص از زوایای دیگری قابل بررسی و تحلیل باشند.
4/1/2017