حسین آرین (کارشناس نظامی)
سرلشگر پاسدارمحمد باقری، رییس ستاد کل نیروهای مسلح، درآستانه روز نیروی دریایی ارتش، هفتم آذر، خطاب به فرماندهان مناطق این نیرو گفت، علاوه بر ناوگان دریای عمان، بایستی ناوگان ویژهای برای اقیانوس هند داشته باشیم و شاید زمانی لازم باشد درسوریه و یمن پایگاههای دریایی احداث کنیم. او درادامه افزود، داشتن پایگاههای دوردست نه تنها کمتر ازفناوری هستهای نیست که «دهها بار» بیشتر ارزش دارد.
دریادار حبیبالله سیاری، فرمانده نیروی دریایی ارتش، هم در دیدار با وابستگان نظامی کشورهای خارجی مقیم تهران که به مناسبت هفتم آذر برگزار شد، تاکید کرد «... امروز نیروی دریایی با برنامه ریزی بلند مدت از نیروی دریایی آبهای سبز به نیروی دریایی آبهای آبی تبدیل شده است». سه سال پیش، سرتیپ عبدالرحیم موسوی، جانشین وقت فرمانده ارتش وجانشین فعلی سرلشگر محمد باقری، ماموریت ناوگروههای اعزامی به آبهای دور دست را «توسعه دیپلماسی، به نمایش گذاشتن سیاست خارجی جمهوری اسلامی و ایجاد تعامل دو جانبه با کشورهای دنیا» توصیف کرد. در بهمن سال ۱۳۹۱، سرلشگر محمد باقری، درسمت معاون ارکان ستاد کل نیروهای مسلح، با پیش کشیدن یک طرح بلند پروازنه در پایان «همایش توسعه سواحل مکران و اقتدار دریایی جمهوری اسلامی» در چابهار گفت، حضور آتی نیروهای ایران در قطب جنوب است و اینکه «ما از سواحل مکران دسترسی مستقیم به آبهای آزاد و... قطب جنوب داریم و میتوانیم طبق قوانین بینالمللی در بخشی از قطب جنوب هم ادعای حاکمیت بکنیم».
آیتالله علی خامنهای هم در سال ۱۳۸۸ تاکید کرده بود «نیروی دریایی در بسیاری از نقاط عالم و در کشور ما یک نیروی راهبردی است؛ به چشم، یک نیروی راهبردی باید نگریسته شود».
این سخنان و ادعاهای مشابه و مکرّر شماری از فرماندهان نظامی در چند سال گذشته که در راستای راهبردی شدن نیروی دریایی ارتش به زبان آورده شده است، چند سئوال اساسی را به ذهن متبادر میکند:
نیروی دریایی راهبردی چه ویژگیهایی دارد؟ آیا نیروی دریایی ارتش واقعاً راهبردی شده است؟ آیا این نیرو توان لازم را برای اجرای طرحها و تحقق خواستههای فرماندهان بلند پایه نظامی دارد؟
گونههای نیروی دریایی
نیروهای دریایی در یک تقسیم بندی کلاسیک سه گونهاند: نیروی دریایی آبهای قهوهای؛ نیروی دریایی آبهای سبز و نیروی دریایی آبهای آبی (یا نیروی دریایی آبهای آزاد یا راهبردی/استراتژیک). در حالیکه نیروی دریایی آبهای قهوهای یک نیروی رودخانهای و آبهای بسیار نزدیک ساحلی است، نیروی دریایی آبهای سبز یک نیروس دریایی ساحلی است. حوزه عملیاتای نیرو به آبهای سرزمینی (۱۲ مایل دریایی یا ۲۲. ۲ کیلومتر) محدود میشود و در مواردی آبهای «منطقه انحصاری اقتصادی» یعنی تا ۲۰۰ مایل یا ۳۷۰ کیلومتر از ساحل را نیز در برمیگیرد. آبهای فراتر از آن آبهای دریاهای آزاد است ونیروی دریایی راهبردی در گستره این آبها عمل میکند.
ویژگیهای نیروی دریایی راهبردی
ماهیّت ماموریت یک نیروی دریایی راهبردی، بین المللی است. چنین نیرویی که در مقیاس جهانی عمل میکند علاوه بر ارتقا بازدارندگی و دادن عمق دفاعی به کشور مربوطهاش در آبهای آزاد، نگاهبان خطوط مواصلات دریایی است و به تامین امنیت و ثبات جهانی کمک میکند. البته حفاظت از خطوط مواصلاتی و منافع تجاری یک کشور، از جمله ایران، به مراتب پیچیدهتر از آن است که تصور میشود و در زمان جنگ، یک نیروی دریایی راهبردی باید توانایی مقابله با تهدیدات احتمالی درسه بُعد یعنی هوایی، سطحی (از سوی ناوها) و زیر سطحی (از جانب زیر دریاییها) را داشته باشد.
از این رو، نیروی راهبردی باید قابلیت آن را داشته باشد که مستقلاً و برای مدت طولانی در آبهای آزاد، دست به عملیات زند و برای این کار درگام اول، دستکم به یک ناوگان ویژه کارآمد نیاز دارد – ناوگانی که عموماً متشکل از ازیکانهای مختلف است، ازجمله ناوهای اقیانوس پیما، ناوهای تدارکاتی، ناوهای آبخاکی، وهمچنین ناو یا ناوهای هواپیمابر، زیر دریاییها وبازوی هوایی (یا هوادریا).
علاوه براین، چنین نیرویی برای حضور مستمر و مقتدرانه در آبهای آزاد نیاز به پایگاههای مناسب دریایی درسواحل خودی و در سواحل کشورهای دوست یا هم پیمان دارد که نیازمندیهای لجستیکی ناوهای در حال ماموریتاش را تامین کنند از جمله سوخت، خواروبار، سلاح و مهمات.
یکی ازمولفههای بسیار مهم برای ایجاد یک نیروی دریایی راهبردی داشتن صنایع دریایی پیشرفته است – صنایعی که بتواند یکانهای سطحی و زیر سطحی بسازد؛ از تکنولوژی پیشرفته برخوردار باشد؛ به آموزش اولویت دهد ونیروی انسانی ماهر داشته باشد؛ بودجه کافی داشته باشد؛ و برای تداوم کار و پیشرفتاش سرمایه گذاری کند. داشتن چنین نیرویی پرهزینه خواهد بود و نیاز به زمان و برنامه ریزی و تلاش بسیار گسترده دارد.
در حال حاضر نیرویهای دریایی کشورهای آمریکا، فرانسه، بریتانیا، روسیه، چین و هند نیروهای راهبردی یا آبهای آبی محسوب میشوند، گو اینکه کارشناسان در مورد اطلاق صفت راهبردی به نیروهای روسیه، و چین و هند اتفاق نظر ندارند.
ناوهای قدیمی، توان ناکافی
نیروی دریایی ارتش در چند سال گذشته تلاشهایی را برای بهینهسازی و نوسازی تجهیزات قدیمی، تعمیرات اساسی و نوبهای یکانهای شناور و زیردریاییها، و همچنین ساخت تجهیزات جدید بخرج داده است.
صنایع نظامی و نیروی دریایی در زمینه تولید قایقهای تندرو، مین، موشکهای ضد کشتی، موشکهای سطح به هوا، زیر دریاییهای میدجت، اژدرها و پهپادهای مختلف، موتورهای کوچک دریایی و انواع قطعات پیشرفت داشته است. با اینهمه پیشرفت نیروی دریایی از نظر ساختن ناوهای بزرگ اقیانوسپیما که ازیکی ازملزومات اساسی یک نیروی دریایی راهبردی است، کند بوده. در عرض سه دهه گذشته، این نیرو یک ناو جدید را به نام جماران در جنوب و ناو دیگری از همین گونه را به نام دماوند در دریای خزر عملیاتی کرد. جدا از این، نیروی دریایی یک ناو آموزشی (به نام خلیج فارس)، یک ناو شکن کلاسِ موج (سهند)، یک زیردریایی نیمه سنگین به تناژ حدود ۶۰۰ تن را که ویژه آبهای ساحلی خواهد بود، در دست ساخت دارد.
در حال حاضر نیروی دریایی چهار ناو شکن دارد یعنی ناو جماران به اضافه سه فروند دیگر به نامهای الوند، البرز و سبلان که نزدیک به ۴۵ سال پیش در بریتانیا ساخته شدند. دیگر ناوهای ایران با قابلیت رزمی و دریانوردی در آبهای آزاد که ناوهای گشتی (کُوروِت) محسوب میشوند، بایندر و نقدی نام دارند که بیش از ۵۰ سال از عمر آنها گذشته است و در آمریکا ساخته شدند. افزون براین، نیروی یاد شده سه زیر دریائی روسی کلاسِ کیلو دارد که میتواند در آبهای فراساحلی و آزاد حضور داشته باشند.
ازآنجائیکه همواره یک سوم این یکانها تحت تعمیرات نوبهای و اساسیاند و در واقع عملیاتی نیستند، نیروی دریایی ارتش در بهترین شرایط چهار ناو سطحی و دو زیر دریایی آماده به رزم در آبهای ساحلی و دریاهای آزاد دارد. درعمل نیروی دریایی هربار یک ناوگروه متشکل از یک ناو شکن (یا کٌوروِت) و یک ناو تدارکاتی را به ماموریتهایی که غالباً به حضور در آبهای سواحل سومالی و خلیج عدن برای مبارزه با دزدی دریایی محدود میشود، اعزام میکند.
در چند سال گذشته، گهگاه برخی ازهمین ناوگروهها به بنادر جیبوتی، سوریه (لاذقیه)، عربستان سعودی (جده، برای زیارت)، سریلانکا (کلمبو)، هند (بمبئی)، چین (ژان ژیانگ) و بالاخره در اوایل آذرماه سال جاری به آفریقای جنوبی (دوربان) سفر کردهاند.
توّهم راهبردی شدن
سفر به بنادر خارجی ازنظرآموزشی و کسب تجربه دریانوردی درآبهای آزاد مفید است و آمد و شد دوستانه محسوب میشود ولی این میزان فعالیتِ دریایی جمهوری اسلامی با توجه به شمار ناوهای اعزامی و آنهم گاه گاه نه دیپلماسی دریایی بشمار میآید و نه قدرتافکنی (نمایش قدرت) است که از منظر روابط بین الملل، به ظرفیت یک کشوربرای گسیل سریع، موثر و ممتد نیرو به فراسوی مرزها به منظور رویارویی با بحرانها، کمک به بازدارندگی و تقویت ثبات منطقهای گفته میشود. از این رو برنامه برای اعزام یک یا دو ناو به طرف قطب جنوب و یا سواحل آمریکا، آنگونه که برخی از فرماندهان نظامی ادعا کردهاند، در صورت تحقق یافتن، صرفاً نمادین خواهد بود و نمیتواند «حضور مقتدرانه» در آبهای آزاد تلقی شود.
ناوهای قدیمی ایران با تلاش پیگیر پرسنل نیروی دریایی و کارخانجات این نیرو تا سرحد امکان بهینه سازی شدهاند و قابلیت دریانوردی خود را حفظ کردهاند. اما توان صنایع کشتیسازی ایران با توجه به بازدهی آن در سه دهه گذشته، برای ساخت ناوهای جدید به منظور جایگزینی ناوهای قدیمی و در عین حال برای تقویت نیروی دریایی ارتش و تبدیل آن به یک نیروی راهبردی ناکافی است، گو اینکه افزودن برشمار ناوها، فقط یک بعد از پروسه راهبردی شدن است.
چنانچه ظرفیت کارخانجات ناوسازی در ایران توسعه چشمگیری پیدا نکند و جمهوری اسلامی تحت لوای خودکفایی از خریدن ناوهای بزرگ با قابلیت دریانوردی در آبهای آزاد از کشورهای خارجی از جمله روسیه و چین دوری جوید، دربهترین شرایط میتواند توان فعلی خود را در دریا حفظ کند.
نیروی دریایی ارتش، بر خلاف ادعاهای مقامهای نظامی جمهوری اسلامی، یک نیروی دریایی راهبردی نیست و توا ن آن با ماموریتاش همخوانی ندارد و اگر درب بر روی همان پاشنه فرصت سوزی و غفلت ستاد کل نیروهای مسلح بچرخد، امکان تبدیل شدن آن به یک نیروی راهبردی درکوتاه مدت ناممکن خواهد بود.
در چنین شرایطی، اظهارات سرلشگر باقری درباره نیاز به ایجاد پایگاههای دریایی در یمن و سوریه به خوش خیالی پهلو میزند. دیگراینکه این دوکشورغرق در جنگهای داخلیاند و معلوم نیست که آینده سیاسی اسد وعلویها در سوریه و حوثیها در یمن در میدانهای نبرد چگونه رقم خواهد خورد.
تعمیرات اساسی و بهنیهسازی یکانهای سطحی و زیر سطحی، اجرای رزمایشهای مختلف درسطوح گوناگون، تقویت سطح آموزش در نیرو، ایجاد و توسعه پایگاهها در طول سواحل مکران، و پیشرفتهای جمهوری اسلامی در زمینه تولید برخی شناورها و تجهیزات، قدمهای موثری برای حفظ و بقا توان نیروی دریایی محسوب میشود که نیروی آبهای سبز (یا ساحلی) است.
درحالی که چرایی راهبردی شدن نیروی دریایی ازمنظراقتصادی گرفته تا امنیتی واستراتژیک درشمال اقیانوس هند و یا به گفته دریادار سیاری در «مثلث طلایی تنگه مالاگا، باب المندب و تنگه هرمز» قابل توجیه است ولی راهبردی شدن به برنامههای دراز مدت با منابع مالی لازم و هدفهای دست یافتنی نیاز دارد که پتانسیل نیروی دریایی ارتش و صنایع کشتی سازی کشور را نیز در برگیرد.
27/12/2016