لقمان قنبری
مفهوم و ماهیت قدرت در دستگاه تئوریک و پراکتیکال امریکا با روی کار آمدن اوباما در معرض تحولی معنایی و کاربردی واقع شده و در قامت استراتژی قدرت هوشمند نمایان گشت. قدرت هوشمند ا به معنای ترکیب هدفمند و خردمندانه قدرت سخت و نرم در مقابله با تهدیدات است. کاربرد قدرت هوشمند در عمل نشان داده است که بهترین انتخاب یک کشور، سیاستی است که ترکیبی از قدرت نرم و قدرت سخت باشد. بنابراین در شرایطی که قدرت سخت افزاری دچار ناکامی¬های مختلفی مانند هزینه بردار بودن و قدرت نرم با محدودیت¬های ناشی از غافلگیری در برابر تهدید¬های غیر قابل پیش بینی مواجه شده است، قدرت هوشمند توانایی ترکیب قدرت سخت و نرم را پیدا می نماید و به جای مقابله با تهدیات جاری، درصدد مدیریت تهدیدهای آینده نیز می باشد به عبارت دیگر آینده¬گرا بون و هوشیاری محیطی، مسیر یابی، سرعت عمل، انعطاف¬پذیری، تناسب بین اهداف و منابع قدرت از فواید قدرت هوشمند است.
قدرت هوشمند، ظرفیتی است که موجب کارآمدن شدن قدرت برای رفع تهدیدات و کسب منابع جدید می شود. نظریه پردازان و سیاستگذاران معتقد به اتخاذ و اعمال قدرت هوشمند، بر این نکته تکید دارند که شرایط جدید بین¬المللی و جهانی شدن تهدیدات نامتقارن امنیتی و ماهیت دائماً در حال تحول مسائل سیاسی و بحران¬ها متناوب در اقتصادی جهانی موجب شده است قدرت¬¬هاي بزرگ دیگر مثل گذشته قادر نباشند به تنهایی مسائل جهانی را مدیریت کند. به عبارتی کشورها برای فائق آمدن بر مشکلات و تهدیدات نوظهو کمتر مثل سابق می توانند از قوه قهره نظامی و سخت افزارانه و سیاست¬های یک جانبه کمک بگیرند. بنابراین آنها در راستای کسب همکاری با سایر بازیگران در چارچوب ائتلاف¬گرای، همکاری با نهادهای بین¬المللی، مشروعیت بخشی به سیاست¬های جهانی از طریق افکار عمومی و اجماع¬گرایی برای غلبه بر مشکلات بین¬المللی در صدد اعمال قدرت در چارچوب قدرت هوشمند هستند. در این راستا قدرت هوشمند پشتوانه تئوریکی بود که اوباما بنای سیاست خارجی خود را در قبال ایران بر آن استوار ساخت.
در واقع در دوره اوباما صورت¬بندی قدرت برای مقابله با ایران تحول نظری، ماهیتی و ابزاری یافت در واقع عقلانیت استراتژیک اعمال قدرت از طرف اوباما در برخورد با ایران دارای یک وجه نظری با بنبادهای نئولیبرالی و هنجاری و یک رویه پراگماتسیتی و توام با تهدید سخت بود. به عبارت دیگر در پرتو قدرت هوشمند، راهبردهای امریکا در دوره اوباما ترکیبی بود از کاربرد تمامي مولفهها و عناصر دو سر طیف نمودار قدرت سخت و نرم نظير استفاده از ظرفیت¬های ديپلماتيک، مذاکره، عناصر نظامي، قدرت فناوريهاي اطلاعاتي وسایبری، قدرت اقتصادي، قدرت فرهنگي، نهادگرایی بین¬المللی، اجماع¬سازی بین¬المللی،افکار عمومی و ایماژ سازی . به طورکلی با قدرت رسیدن باراک اوباما، آمریکا دوران گذاری را سلطهگری سخت افزارگرا (هژمونگرایی یک جانبه نگر) به مدیریت و هدایتگری (موازنهسازی چند جانبه¬گرا) با استفاده از راهبرد قدرت هوشمند تجربه کرد.
باراک اوباما در این دوران متقاعد شد که بهترین راه مقابله با ایران کاربست راهبرد قدرت هوشمند، یعنی استفاده از ظرفیت¬های نهادهای بینالمللی(شورای امنیت)، ائتلاف سازی با قدرت های دیگر، همراهی¬سازی سایر کشورها با خود، کنار گذاشتن نظامیگری و استفاده از دیپلماسی و مذّاکره علیه ایران. بنابراین دراین دروه شاهد بودیم که اوباما در چارچوب قدرت هوشمند از ابزارهای چون تهدید نظامی(تهدید به حمله)، دیپلماتیک(تداوم مذّاکره)، تحریم¬های اقتصادی(تحریم¬ها)، ارتباطات و اطلاعات(راهبرد جنگ سایبری)و جنگ ژئواکونومیک( ممانعت از سرمایه گذاری شرکت¬ها و کشورها در زمینه های نفتی و گازی در ایران)، استفاده از قدرت نهادهای بین المللی، اجماع¬گرایی و ائتلاف¬گرای جهانی، بطور همزمان بر علیه ایران استفاده کرد.
در واقع عدم موفقیت سیاست¬های نومحافظه کارانه بوش در مقابل ایران بعلاوه مغدوش شدن چهره امریکا در افکار عمومی و بحران¬های اقتصادی داخلی در خود امریکا در نهایت باعث شد که امریکا سیاست خارجی خود را در قبال ایران بر اساس اصول جدیدی بنام قدرت هوشمند استوار سازد. اوباما بر این باور بود که هویت خاص ژئوپلتیک ایران، ماهیت قومی و مذهبی جامعه ایران، اهمیت جایگاه نفت در اقتصاد سیاسی ایران، وجود شکاف در بدنه حاکمیت و مردم و غیره، زمینه را برای کاربرد قدرت هوشمند علیه ایران فراهم خواهد کرد.
از این رو به زعم دولت اوباما امریکا در چارچوب قدرت هوشمند می توانست با تشدید تحریم¬ها و استفاده از رسانه¬ها و شبکه¬های جدید ماهواره¬ای به منظور ایجاد شکاف بین مردم و حاکمیت و هم زمان تاکید بر روش مذاکره برای حل مسئله هسته¬ای و از طرف دیگر مطرح کردن بحث حقوق بشر، در نهایت توانست ایران را بیش از هر دوره دیگری تحت منگنه و فشار قرار بدهد. به طور کلی خطمشی آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی در دروه اوباما تلفیقی از راهبردهای نرمافزارانهی توأم با تهدید سختافزارانه بود. ایالات متحده درصدد تشکیل یک شبکه از فشارهای سیاسی و امنیتی و اقتصادی جدید، به منظور منزوی و تضعیف ایران بود بنابراین اعمال تحریم و فشارهای سیاسی و اقتصادی، بهویژه در زمینهی انرژی هستهای در همین راستا دنبال می شد.
این کشور در کنار استفاده از شیوههای سختافزاری، درصدد بهرهگیری از ابزارهای نوین در مقابل ایران بود و در همین راستا بود که مباحثی چون دیپلماسی عمومی، دیپلماسی اجبار، بهرهگیری از رسانهها و شبکههای اجتماعی در دستور کار قرار گرفت. به طور کلی اوباما درصدد برآمد تا در چارچوب قدرت هوشمند ، «فرایند تهدید - مهار - تحریم - ترغیب» را در چارچوب قدرت هوشمند علیه ایران بکار بگیرد.
لقمان قنبری دانشجوی دکتری علوم سیاسی
16/12/2016