نیمه اول قرن بیست و یکم با چالش های اسلامی همراه شد. روبرت اِنگیباریان دانشمند برجسته روس در یکی از آخرین شماره های مجله «زندگی بین الملل» راجع به این چالش ها نوشته است. صحبت از تعاملات امروز اسلام با نمایندگان دیگر ادیان و بیش از همه مسیحیت و یهود است. پتر گانچاروف تحلیل گر رادیو اسپوتنیک توجه شما را به این مقاله جلب می کند. همانطور که نویسنده مقاله گفته، تمدن امروز به سطحی از تعاملات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی رسیده است که توسعه بعدی آن در چارچوب «جامعه سیاره» یعنی یک جامعه متحد در سطح کره زمین امکان پذیر است.
نقطه مقابل این اتحاد، افتراق دنیا به خاطر عواملی همچون دین است که در نتیجه رشد اسلام رادیکال و آشتی ناپذیری آن با دیگر تمدن ها بویژه با تمدن یهود — مسیحیت رخ می دهد. البته معیارهای دیگری هم وجود دارند که تمدن اروپایی را از تمدن اسلامی مجزا می کنند. به عنوان مثال معیار انسانی، شاخص و ظرفیت های رشد فکری مردم که امروزه از معیارهای اصلی برای تعیین موفقیت یک حکومت به شمار می رود. جمعیت نیز در هر کشور اهمیت زیادی دارد، اما کیفیت و البته سطح توسعه یافتگی این جمعیت باعث پیشرفت کشور در سیاست و اقتصاد جهانی می شود.
دنیای اسلام و آفریقا، بویژه بخش اسلامی آن در قطب مخالف فرایند توسعه قرار گرفته است. به قدری از قطب توسعه و کشورهای توسعه یافته عقب افتاده اند که رسیدن به غرب و دیگر تمدن ها حتی در چشم انداز دور نیز امری غیرواقعی به نظر می رسد و این در حالی است که وضعیت کشورهای اسلامی پیوسته بدتر نیز می شود. تنها راه برای پیشگیری از افتادن به این عقب ماندگی جاودان و فقر همیشگی مهاجرت است. نمی توان مهاجرت امروز مسلمانان از کشورهای اسلامی به اروپا را با دلایل پیش پا افتاده ای همچون فقر و نقض حقوق توجیه کرد. در اینجا چند عامل بسیار مهم وجود دارد که یکی از آنها تلاش های ناموفق امریکا و متحدین وی در اروپای غربی برای وارد کردن سیستم «لیبرال» به برخی از کشورهای اسلامی با ساختار حکومتی کاملا متفاوت است که نمونه آن لیبی، عراق، افغانستان و سوریه هستند.
اما دلایل اصلی این حرکت چندین میلیونی از جنوب مسلمان به شمال مسیحی و اروپای ثروتمند، تحمل پذیر و مهمان پذیر چیز دیگری است. دنیای اسلام و بازیگران امروز آن شامل ترکیه، عربستان سعودی و کشورهای نفت خیز حوزه خلیج فارس می شود که هرگز حاضر به تغییر برنامه های استراتژیک خود و یا امتناع از زنده کردن مجدد حکومت یا خلافت اسلامی نیستند. و از آنجا که دنیای اسلام نه تجهیزات نظامی و نه ابزار اقتصادی این کار را دارد، مرحله اول در اجرای «این هدف بزرگ» مهاجرت هدفمند با انگیزه های مشخص و افزایش جمیعت مهاجران در اروپا است. در مرحله اول مهاجرت با کمک های مالی عربستان سعودی و ترکیه و دیگر کشورها مساجدی در کشورهای اروپایی احداث شده و به دنبال آن مدرسه و مکتب ساختند و امامانی را روانه کردند، بعد از آن فعالان نظامی برای مدیریت این پروسه و پیشگیری از تلاش برای تاثیرپذیری از فرهنگ محلی آماده کردند. به عنوان مثال می توان گفت که طبق آمار سال 2015، بیش از 2400 مسجد در سراسر فرانسه و بیش از 1500 مسجد تنها در پاریس احداث شده است که از کل تاسیسات مسیحیان و نمایندگان دیگر ادیان بیشتر است. ظاهرا، مساجدی که برای ساختشان نیاز به مبالغ هنگفت وجود دارد، به دست مهاجران مستمری بگیر از دول اروپایی ساخته نشده است.
مولف مقاله ضمن اظهار تعجب می نویسد که مقامات لیبرال در فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی باید متوجه می بودند که اگر مسجد در خاک کشور اسلامی ساخته نشده، به این معنا است که زمین این ساختمان توسط سربازان الله اشغال شده است. این حقیقت در دنیای اسلام غیرقابل انکار است. این موضوع به ذهن می رسد: پس چرا ترکیه، عربستان سعودی، قطر، پاکستان، ایران و دیگر کشورها برای رفع نیاز پناهندگان از گرسنگی پول ارسال نمی کنند؟ پاسخ روشن است. امروز اسلام رادیکال سعی در ایجاد اختلال ژئوپولتیکی دارد و از عامل جمعیت استفاده می کند. پناهندگان به اروپا در بیشتر موارد هدف مشخصی ندارند و قصد سازگاری با فرهنگ اروپا را نیز ندارند. هدف اصلی دریافت کمک های اجتماعی است و برای رسیدن به این هدف تعداد فرزندانشان را بیشتر می کنند و در ادامه طبق قوانین شریعت با رفاه و آزادی زندگی می کنند. به عبارتی از شرایطی برخوردار می شوند که در کشور خود آن را نداشتند.
متاسفانه مولف این مقاله در پایان می نویسد که دین مسیحیت با بوجود آوردن یک تمدن بزرگ در عصر کنونی، با دست یافتن به فضای کهکشانی، ساختن انرژی اتمی و هیدروژنی برای خدمت به بشر تحت فشار قرار گرفته است و از گوشه و کنار این دنیا پاک می شو. اما اسلام رادیکال سعی دارد دنیا را به وضعیت قرون وسطی برگرداند، چه از نظر شرایط زندیگ و چه نوع تفکر و قضاوت و آشتی ناپذیری، و همانطور که ما مشاهده می کنیم چنین شرایطی را در افغانستان و سوریه حاکم کرده اند. اسلام وهابی نه تنها به جنوب، که حتی به مرزهای دوردست اروپا، آلمان، نروژ و سوییس حمله می کند و بعید است اسلام رادیکال حاضر به موافقت با این حقیقت ساده شود که تمام ادیان و فرهنگ ها برای بشریت و زندگی او آمده اند و نه نابودی آن…
30/8/2016