حسام دست پیش
ترکیە از جملە کشورهای خاورمیانە است کە بیشترین میزان جمعیت و وسعت سرزمینی مناطق کردنشین را در حوزە جغرافیای سیاسی خود دارد. اما این میزان از جمعیت و وسعت سرزمینی، هرگز بە عنوان منابع قدرت تعریف نشد، بلکە کاملا برعکس، کردها از همان روزهای تشکیل ترکیە مدرن بعنوان تهدید امنیتی قلمداد شدەاند. ترس ترکیە از کردها دوره های متفاوتی را سپری کردە است. دورانی کە سال ١٩٢٤ شروع شدە و بە امروز ختم میشود کە در آن مقامات ترک روابط نزدیکی با کردهای عراق دارند و بخشی از آنها را بعنوان متحد خود تعریف میکنند. اما آنچە ترکها را نگران میکند آیا حکومت اقلیم کردستان است یا ناسیونالیزم کرد؟
قبل از آنکە سراغ پاسخ بە این سوال برویم باید بە این نکتە اشارە شود کە آنچە ما از آن بە عنوان حکومت اقلیم نام بردیم در حقیقت حوزە جغرافیایی و سیاسی رادر بر میگیرد کە شامل کردستان عراق میشود و در مقابل، آنچە از ناسیونالیزم کرد میتوان استنباط کرد، جنبشی است فراگیر کە میتواند کردها را در مجموعەای واحد تعریف کند.
فرض ابتدائی کە میتوان مطرح کرد این است کە ترکها حاضر بە حمایت از کردهای عراق تا سر حد استقلال هستند؛ بە این شرط کە عمق نفوذ استراتژیک آنها بە همین منطقە خلاصە شود. اما آنها بە هیچ وجە حاضر بە تحمل محوری نخواهند شد کە پهنایی بە وسعت مناطق کردنشین تمام کشورهای منطقە داشته باشد.
دوران انکار کردها
سیاستی کە ترکها از زمان تاسیس جمهوری جوان خود در پیش گرفتند، انکار هویت مستقل کردها در ترکیە و در همان حال همکاری با کشورهای همسایە در جهت سرکوب کردها بود. در این دورە ترکیە تمام تلاش خود را صرف ایجاد جامعە ای یکدست کرد کە در آن، هویتی غیر از هویت ترکی ممنوع بود.
ترکها کە سیاستهای خود را موفقیت آمیز میدانستند، تنها زمانی از خواب بیدار شدند کە پ.ک.ک خود را کاملا سامان دادە بود و آمادە میشد کە مبارزە مسلحانە با ترکیە را شروع کند. البته، پ.ک.ک تا دو دهە بعد از این سازماندهی نتوانست بە تهدید جدی برای ترکیە تبدیل شود. حملە صدام بە کویت و بوجود آمدن حکومت منطقەای در شمال عراق، ترکیه را ناچار کرد بە بخشی از وجود کردها اعتراف کند، ولی آنکارا کماکان آمادە نبود کە کردهای ترکیە را بە رسمیت بشناسد.
تبدیل تهدید بە فرصت
با تاسیس حکومت اقلیم کردستان، ترکیه فضا را کاملا مهیا دید کە از فرصتی کە برای کردها بوجود آمدە استفادە کرده و آن را تبدیل بە تهدیدی برای ناسیونالیزم کرد کند. نخستین گامی کە دولت ترکیه در این مسیر برداشت، ناچار کردن دو حزب عمدە کردستان عراق یعنی اتحادیە میهنی و حزب دمکرات بە جنگ با پ.ک.ک بود. جنگ کردها با یکدیگر کە سابقە بسیاری دارد، برای نزدیک بە یک دهە کردهای عراق و ترکیە را جان همدیگر انداخت.
از طرف دیگر کردهای عراق نیز وارد جنگی داخلی شدند کە خود کردها از آن بعنوان خودکشی نام میبرند. جنگ داخلی کردستان عراق کە نزدیک بە چهار سال ادامە داشت، تمام انرژی و توان کردها را از بین برد تا توان اندیشیدن در بارە کردهای دیگر و منافع استراتژیک را نداشتە باشند.
در واقع ترسی کە ترکیە و دیگر کشورها از تاسیس حکومت اقلیم داشتند، بیشتر متوجه تاثیراتی بود کە این حکومت نوپای کرد میتوانست بر دیگر کردها داشتە باشد. در نتیجە جنگ کردهای عراق با پ.ک.ک و جنگ داخلی خود کردستان، ناسیونالیزم کرد در هالەای از ابهام فرو رفت . این شرایط، مطلوب ترکها بود و بە نظر میرسد کە بسیار هوشمندانە ناسیونالیزم کرد را زمینگیر کرد.
کردها خوب و کردهای بد
زمانی غرب کمونیستها را بە کمونیستهای خوب و بد تعریف کرد. امروز با گذشت بیشتر از دو دهە از پایان جنگ سرد، ترکها تقسیم بندی مشابهی را در مورد کردها بکار میبرند.
کردهای خوب آنهایی هستند کە با ترکیە همکاری میکنند و کردهای بد آنانی هستند کە در مقابل ملاحظات امنیت ملی ترکیە ایستادگی میکنند. بهرحال امروزە ترکیە وزیر خارجە خود را راهی اربیل میکند کە بە آنها هشدار بدهد کە اعتماد ما را از دست ندهید، چرا کە ما شما را دوست و متحد خود میدانیم. ازطرف دیگر وی نسبت بە نفوذ پ.ک.ک در کردستان سوریە هشدار میدهد.
وقایع کردستان سوریە، در حقیقت آزمونی است برای ترس دیر زمان ترکیە. ترسی کە زمزمه آنرا مسعود بارزانی سر میدهد، بە این معنا کە در صدد است کە کردستان سوریە را بە حوزە نفوذ حکومت اقلیم تبدیل کند. از طرف دیگر، پ.ک.ک هم در تلاش است کە جبهە دیگری را در جنگ با ترکیە تقویت کند.
تناقضات ناسیونالیزم کرد و ترس ترکیە
شاید بتوان گفت کە کمتر ناسیونالیزمی بە اندازە ناسیونالیزم کرد از تناقض برخورداراست. تناقضاتی کە از عواملی چون ایدئولوژی، زبان، مذهب، خردە فرهنگ و قبیلەگری سر چشمە میگیرند. فاکتورهای مذکور باعث شدە کە کردها تا بە امروز نتوانند کە حول استراتژی مشترک گرد هم آیند و در عین حال، حوزهای نفوذ متفاوتی برای احزاب کرد تولید کرده اند.
بە عنوان نمونە پ.ک.ک و حزب دمکرات بە رهبری مسعود بارزانی کە در حال حاضر بیشترین تاثیر را در معادلات کرد در منطقە دارند، بواسطە تناقضات هویتی کە در تعریف کرد و ناسیونالیزم کرد وجود دارد تا بە امروز نتوانستەاند کە جهت ستراتژیک خود را نە در حوزە عملی و نە در حوزە مفهومی تعریف کنند. از طرف دیگر همین تناقضات هویتی باعث شدە کە کشورهایی همچون ترکیە کردها را در جهت مانفع خود تقسیم کنند.
در چنین شرایطی، ترکیە کە از تاریخ طولانی تعامل با کردها برخوردار است، از همین تناقضات استفادە کردە و آنرا در جهت منافع خود در منطقە بکار میگیرد.
در مجموع میتوان گفت آنچە ترکها از آن هراس دارند، عمق نفوذی است کە ناسیونالیزم کرد میتواند در نتیجە تشکیل منطقەای خودمختار در کردستان سوریە برای کردها بە همراە بیاورد. چرا کە ترکیە از دو جهت عمدە در محاصرە کردها قرار خواهد گرفت. این تحول از سویی دسترسی ترکیه بە مرکز ثقل معضل اعراب و اسرائیل را مشکل خواهد کرد و از طرف دیگر امکان دسترسی کردها بە دریای آزاد را هموار خواهد کرد.
حال این منطقە خودمختار تحت نفوذ بارزانی یا پ.ک.ک باشد فرقی نمیکند. چرا کە از لحاظ استراتژیک و بر اساس تعریف کە ترکیه از هویت کرد دارد، این منطقە میتواند در هر صورت حامل تهدید برای ترکیە باشد.
* حسام دست پیش استاد علوم سیاسی دانشگاه صلاح الدین اربیل در شمال عراق است.