شاخهوان درخشانی
آزاد شدن چند شهر کردنشین در کردستان سوریه ترسها و امیدهای تازهای را در میان مردم کرد باعث شده است. امید به رسیدن به حقوق حقهء ملت کرد در قسمت دیگری از کردستان که بدون شک در آینده میتواند تاثیرات چشمگیری بر تمام مردم کرد بگذارد، مردم را در شادی و شعفی باور نکردنی فرو برده است و امیدها برای حل همیشگی مسالهء کرد در تمام منطقه دو چندان افزایش یافته است. اما این رویداد همچنین خاطرات تلخی را در اذهان تداعی میکند. ترس از "برادر کشی" که کردهای ایران و عراق آن را تجربه کردهاند هر از گاهی ردپایی از خود در محافل تبلیغاتی که ظاهرا دستهایی نامرئی آن را هدایت میکنند، به جای خوهد گذاشت که این ترس خندهها را میزداید و شادیها را میبلعد.
اما این بدان معنی نخواهد بود که احزاب کرد تمامی تلاش خود را جهت استفادهء بهینه از این فرصت تاریخی بکار نخواهند گرفت. چون نه کردها مردم چند دههء پیش هستند و نه این فرصت فرصتیست که به خاطر مقاصد خودخواهانه از آن چشم پوشید. و این بدان معنی نخواهد بود که دشنمان دست روی دست میگذارند تا احزاب کرد مقاصدشان را با خیال راحت دنبال کنند و یا شوینیسم عرب با ذهنیتی دمکراسی خواهانه وارد عرصهء سیاسی خواهد شد و تمامی خواستهای کردها را خواهد پذیرفت.
با نگاهی گذرا به مخالفین بشار اسد درخواهیم یافت که اگر در شوینیسم از رژیم بشار اسد پیشتر نباشند حداقل عقبتر نیستند. شورای ملی سوریه که در قاهره مواضع خود را نسبت به کردها اعلام داشت و قبل از آن نیز آقای غلیون با واکنشی پرخاشگرانهتر در مورد حقوق کردها موضع گرفته بود. ارتش آزادی هم که همان درجهداران قبلی رژیم بشار اسد هستند در واقع ذهنیت همان ذهنیت است چیزی که ما در سوریه شاهد هستیم جریانی آزادیخواهانه نیست بلکه فقط شکست قدرت است و ظاهرا استراتژی کشورهای غربی هم برپائی نظامی نوین یا سیستمی نوین نیست بلکه قطع رابطهء سوریه و ایران است. اما کردها چه از لحاظ جمعیتی و چه از لحاظ سیاسی از جایگاهی آنچنان بالایی چه در سوریه و جه در منطقه برخوردار هستند که نه جامعهء جهانی و نه سیاسیون سوریه نخواهند توانست که آنها را نادیده بگیرند. اما در کل عامل داخلی در رسیدن کردها به خواستههایشان تعیین کننده خواهد بود نه عامل خارجی.
موضع ترکیه:
با توجه به مقاصد سیاسی و بلند پروازیهای اقتصادی که ترکیه در ذهن میپروراند، همچنین ثروتهای کلانی که از رابطه اقتصادی خود با حکومت اقلیم کردستان به جیب میزند، نیز مقاصد سیاسی و اقتصادی که حکومت اقلیم کردستان در کردستان سوریه پی گیری میکند و با توجه به طویل بودن مرزهای ترکیه با سوریه که تقریبا تمامی این مناطق کردنشین هستند، این فرض محال خواهد بود که ترکیه مستقیما وارد عمل شود و از رسیدن کردها به حقوقشان جلوگیری کند. اما وجود حزب اتحاد دمکراتک (پ.ی.د) مساما مشکلاتی را برای ترکیه به دنبال خواهد داشت. حزبی که از دیدگاهای آقای اوجالان پیروی میکند.
بعد از قتل و عام تامیلها در سریلانکا، حکومت ترکیه جدا به راه حلی چون حکومت سریلانکا می اندیشید و این موضوع را به کرات از مسئولین پ.ک.ک شنیدهایم. به همین جهت چند هزار فعال سیاسی و فرهنگی کرد تحت لوای عضویت در ک.ج.ک در سراسر ترکیه دستگیر و راهی زندان شدند. در واقع حکومت ترکیه فکر میکرد که با این کار رابطهء پ.ک.ک و جامعه قطع خواهد شد و با یک حملهء همه جانبه به قندیل، میتوانند گریلاها را قتل و عام کنند اما پ.ک.ک با زیرکی خاصی دست آنها را خواند و مدبرانه تمهیداتی اندیشید و بعد از چندین جنگ خونین و مخصوصا جنگ اخیر که در قندیل اتفاق افتاد و حال نیز در جریان است نقشهء آنها را نقش بر آب کرد. با وجود این جنگها و بر خلاف گذشته امروزه یک نوع انعطاف کم سابقهای را در ادبیات سیاسی سیاستمداران ترکیه شاهد هستیم. به نظر میرسد که حکومت ترکیه سرخورده شده است و اطمینان حاصل کرده است که نقشهء از بین بردن پ.ک.ک منتفی است. هنوز معلوم نیست که ترکیه چه برنامهای را برای حل مسالهء کرد در ترکیه در نظر دارد چون تمامی مواضع ترکیه در قبال کردها بر پایهء حل مسالهء کرد در ترکیه استوار خواهد بود.
اگر ترکیه پ.ی.د. را در همسایگی خود بپذیرد بدین معنی خواهد بود که ترکیه به شدت در پی یافتن راه حلی مسالمت آمیز برای حل مسالهء کردها در ترکیه میباشد و میخواهد از نزدیک رفتارهای سیاسی پ.ی.د را مطالعه کند تا در آینده تصمیمات دقیقی را در خصوص پ.ک.ک اتخاذ کند. با توجه به اتفاقاتی که در جریان است بعید است که ترکیه به راحتی پ.ی.د را در همسایگی خود بپذیرد که البته این بدان معنی نخواهد بود که ترکیه ریسک رویارویی با پ.ی.د را میپذیرد. از آنجا که پ.ی.د بزرگترین حزب کردستان سوریه میباشد و قدرت سرسام آور سازماندهی پ.ی.د که در مدت کوتاهی میتواند چندین هزار نیروی نظامی را به خود جذب کند و مخصوصا اینکه بعضی از شهرهای کردنشین تنها چند صد متر با مرز ترکیه فاصله دارد، این فرض چندان منطقی نخواهد بود که بپذیریم ترکیه تمامی مرزهایش را به جهنمی برای خود تبدیل خواهد کرد.
بدون شک ترکیه آرام نخواهد نشست و برای این منظور تمهیداتی اندیشیده است. استدلال من این است که ترکیه میخواهد اولا تا جایی که میتواند کردها را از طریق شورای ملی سوریه در حاشیه نگه دارد و بعد از فرو پاشی رژیم بشار اسد از طریق ارتش آزادی سوریه فشارهایش را بر کردها بیشتر کند تا جایی که حتی به برخورد نظامی بینجامد. چون در این صورت کسی ترکیه را مقصر نخواهد دانست و بسیاری از کشورهای دیگر نیز این موضوع را یک موضوع داخلی سوریه خواهند دانست و مثل همیشه در مقابل کشار کردها سکوت خواهند کرد. اما از آنجائی که کردستان سوریه از موقعیت استراتژیک و ژئوپولتیک ویژیی برای حکومت اقلیم کردستان برخوردار است، بدون شک حکومت اقلیم نیز سکوت نخواهد کرد.
راه دیگری که ترکیه در پی آن است ، کنترل کردن کردستان سوریه از سوی حکومت اقلیم کردستان است که در این صورت حکومت اقلیم حداقل، امنیت ترکیه را ضمانت خواهد کرد که مرزهایش تبدیل به پناهگاه امنی برای نیروهای پ.ک.ک نشود. اگرچه پ.ک.ک موقعیت حساس کردها را در سوریه به خوبی احساس میکند و به هیچ وجه نمیخواهد که خللی در مبارزات و توافقات کردها در سوریه ایجاد کند به همین جهت به شدت از عرصهء سیاسی کردستان سوریه دوری میکند تا به کشورهایی همچون ترکیه بهانهای نداده باشد. منتها این موضوع هچنان بهانهای بوده که ترکها از آن بهرهبرداری سیاسی کردهاند. و این بدان معنی خواهد بود که ترکیه میخواهد پ.ی.د کمترین سهم را در رهبریت و پستهای کلیدی داشته باشد.
راه سومی که ترکیه به آن می اندیشد ایجاد شکاف در صفوف کردهاست. سپردن پست رئیس شورای ملی سوریه به آقای عبدالباسط سیدا که اصالتا کرد میباشد فقط و فقط به این دلیل بود که اعتماد کردها را جلب کنند. ترکیه که میدانست پ.ی.د به هیچ وجه در این شورا حضور نخواهد داشت ، فکر میکرد که با جذب دیگر احزاب کرد میتواند پ.ی.د را منزوی کند. در واقع ترکیه میخواست که به وسیلهء کردها به جنگ با کردها برود که خوشبختانه کردها در دام توطئههای ترکیه نیفتادند. اما ترکیه هنوز به ایجاد تفرقه و حتی یک جنگ داخلی در میان کردها به عنوان راه حلی اساسی برای این معضل می اندیشد.
موضع ایران:
اگرچه آزاد شدن کردستان سوریه به خودی خود دردسرهایی برای ایران در پی خواهد داشت اما دل مشغولی اصلی ایران سقوط رژیم بشار اسد است چون در آن صورت عملا رابطهء ایران با حزب الله لبنان قطع خواهد شد در نتیجه حزب الله ضعیفتر ، اسرائیل قویتر و قدرت مانور دادن را از ایران سلب خواهد کرد. پس در درجهء اول ایران به حمایت همه جانبه از بشار اسد و جلوگیری از فروپاشی رژیم بعث، می اندیشد. بدون شک ایران احتمال سقوط بشار اسد را نیز در نظر خواهد داشت.
مخالفان آقای بشار اسد (منظور شورای ملی و ارتش آزادی است و نه همهء مخالفان) از دو جبهه تشکیل شدهاند. اول عدهای در آنکارا مسائل سیاسی و دیپلماسی را پیش میبرند و دوم ارتش آزادی نیز جنگها را هدایت میکند و هر دو از حمایت کامل ترکیه و غرب برخوردارند. از آنجا که ارتش آزادی نیروی اصلی بر علیه بشار اسد میباشد بدون شک در آینده به راحتی سکان قدرت را به دیگران نخواهد سپرد. پس سوریهء آینده کشوری کم و بیش میلیتاریستی خواهد بود و با توجه به اینکه ارتش آزادی تنها قدرت نظامی در میان اعراب میباشد میتواند مخالفان خود را سرکوب کند که خود دلیل خوبی برای تنشهای سیاسی و فرقهای خواهد بود.
علویها که مدت مدیدی از مزایای قدرت بهره بردهاند به راحتی نخواهند پذیرفت که زیر دست سنیها شوند. از سوی دیگر مسیحیها و کردها جمعیت بزرگی را در سوریه تشکیل میدهند، نخواهند توانست به شورای ملی که اکثریت آن را اخوان المسلمین تشکیل میدهد اعتماد کنند پس سوریهء آینده کشوری کماکان بحرانزده خواهد بود. اینجاست که جمهوری اسلامی وارد میدان خواهد شد. بدون شک برنامهء جمهوری اسلامی تکرار سناریوی عراق در سوریه میباشد یعنی حمایت از گروههایی که در سوریهء آینده خرابکاری خواهند کرد.
کردها:
با ابتکار عمل آقای مسعود بارزانی "مجلس خلق" وابسته به پ.ی.د و "شورای ملی کردستان سوریه" توافقنامهء همکاری را در هولیر امضاء کردند که 95 درصد از نیروهای کرد را شامل میشود. که خود نشانگر اهمیت ویژهء کردستان سوریه برای حکومت اقلیم کردستان عراق، است. در صورت وجود یک حکومت خودگردان دیگر در همجواری کردستان عراق به مثابه یک موهبت آسمانی برای حکومت اقلیم کردستان عراق خواهد بود. چون در آن صورت حکومت اقلیم قدرت "نه گفتن" به ترکیه را پیدا خواهد کرد. همچنین راه دیگری غیر از کشورهایی که در طی سالیان دراز کردها را سکوب کردهاند، برای تجارت پیدا خوهد کرد. از سوی دیگر ایران به شدت به حکومت اقلیم کردستان برای بقای خواد نیاز دارد پس قدرت حکومت اقلیم در برابر ایران چند برابر خواهد شد. یافتن یک راه امن دیگری برای تجارت خود امنیت تجاری و بازرگانی کردستان را بالا خواهد برد که در آن صورت سرمایههای خارجی کلانی به سوی کردستان سرازیر خواهد شد.
راهی که کردها در کردستان سوریه پیش گرفتهاند بسیار مدبرانه و زیرکانه است. پرهیز از کشت و کشتار که نهایتا به ویرانی کردستان خواهد انجامید امری هوشمندانه است. وجود همکاریهای لازم بین کردها و سازماندهی نیروها خود جای تقدیر دارد. جنگ بسیاری از مناطق سوریه را ویران کرده است اگر جنگ به کردستان سوریه سرایت نکند در آینده از لحاظ سیاسی، علمی و اقتصادی از دیگر نقاط سوریه پیشی خواهند گرفت.اگر به این همکاری و همیاری خللی وارد نشود با همکاری حکومت اقلیم میتوانند اهداف اقتصادی و سیاسی خود را راحتتر دنبال کنند و در آینده با همکاری اعضای پارلمان حکومت اقلیم کردستان عراق و اعضای پارلمان حکومت اقلیم کردستان سوریه(البته اگر موفق به برپائی یک حکومت خودگردان شوند) و اعضای پارلمان کردها در ترکیه میتوانند کارهای بزرگی را جهت احقاق حقوق حقهء کردها انجام دهند.
جنگ:
این احتمال که ارتش آزادی بعد از فرو پاشی رژیم بشار اسد به کردستان سوریه حمله میکند را نباید نادیده گرفت. کردها تا جایی که میتوانند باید مجهز شوند و نیروهای خود را تقویت کنند تا ارتش آزادی هم ریسک رویارویی با کردها را نپذیرد و این تنها چیزیست که آنها را از این کار منع خواهد کرد. کردهای سوریه باید از اتفاقات عراق درس بگیرند. اگر به خاطر نیروی پیشمرگ حکومت اقلیم نبود بدون شک نوری مالکی خیلی وقت پیش به کردستان حملهور میشد. همچنین ترکیه تنها در صورتی ریسک رویارویی مستقیم را نخواهد پذیرفت که احساس کند کردها از لحاظ نظامی قدرتمندند.
اما همیشه این احتمال وجود خواهد داشت که این نیروها تبدیل به یک خنجر در قلب خود کردها شود. یعنی احتمال وقوع جنگ داخلی در میان کردها. تبعات این جنگ میتواند به مراتب بزرگتر و مهلکتر از جنگ داخلی سایر نقاط کردستان باشد. سوای اینکه این جنگ ویرانیهایی را به دنبال خواهد داشت ، باعث خواهد شد که اولا این فرصت تاریخی را از دست بدهیم و ثانیا حکومت اقلیم کردستان همچنان در تلهء کشورهای کرد ستیز باقی بماند. اما اگر از این فرصت استفاده شود :
1- ترکیه مجور خواهد شد مواضع خود را در قبال کردها تغییر دهد و به راه حلی جدی بیاندیشد.
2- حل مسالهء کرد در ترکیه باعث خواهد شد که ترکیه و غرب را با مواضع کردها چه در ایران و چه در منطقه همراه کند.
3- حکومت اقلیم راهها و همپیمانان دیگری را برای تجارت پیدا خواهد کرد که باعث خواهد شد موضع کردها چه در حکومت اقلیم و چه در ترکیه در مقابل ایران قویتر شود. در آنصورت کردهای ایران دیگر نیازی نخواهند داشت که برای حفظ دستاوردهای حکومت اقلیم سکوت را اختیار کنند.(که به نظر من بهانهای بیش نیست).
به دلایلی که در بالا ذکرش رفت همهء کردها باید حامی و پشتیبان کردهای سوریه باشند و مواضع خود را در خصوص جنگ داخلی روشن کنند و جنگ داخلی را خط قرمزی بپندارند که هیچ کس را یارای عبور از این خط نباشد و فعالین سیاسی نیز از هرگونه جنگ تبلیغاتی علیه احزاب کرد خوداری کنند تا فضای سیاسی کردستان فضایی دوستانه و همکارانه باشد. همچنین امیدواریم که همکاری احزاب کرد تا رسیدن به خواستههای ملت کرد ادامه داشته باشد.