جلیل روشندل
میلیونها نفر منتظر بودند که معامله اتمی بین ایران و ۱+۵ تا قبل از ساعت شش بامداد روز دهم ژوئیه (۱۹ تیر) به یک قرارداد تبدیل و توسط رئیس جمهوری ایالات متحده به کنگره تسلیم شود تا در فرصت یک ماههای که بین رئیس جمهور و کنگره توافق شده بود بررسی و برای اجرا به دولت اعاده شود. این معامله در زمان مورد انتظار خاتمه نیافت. صدها کارشناس و ناظر بینالمللی، صدها خبرگزاری و شبکههای عمده خبری دنیا با تیمهای خبری خود و لشگری از خبرنگاران در اطراف هتل محل اقامت سران در اتریش تقریباً به همه زبانهای زنده دنیا نویسندگان خود را آماده کرده بودند که چنین توافقنامهای را تفسیر و به اطلاع خوانندگان، شنوندگان، و بینندگان خود برسانند؛ ولی این اتفاق نیافتاد. توافقی اعلام نشد؛ برخلاف دفعات گذشته تمدید هم نشد؛ ولی آسمان هم به زمین نیامد. جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا گفت: «برای رسیدن به یک توافق جامع هستهای در اینجا گرد آمدهایم... "عجله نخواهیم کرد ولی تا ابد هم در اینجا نخواهیم ماند... هدف ما رسیدن به توافق خوب است.»
در حالی که توئیت محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران حاکی از آن است که طرفهای غربی مواضع خود را در لحظات آخر تغییر دادهاند. وقتی این کلام را با اظهار نظر علی اکبر ولایتی، وزیر خارجه اسبق ایران و مشاور مستقیم رهبر در امور بینالمللی، تلفیق میکنیم متوجه میشویم ضمن اینکه سخن ظریف واقعیتی را نشان میدهد، اما این تغییر مواضع در حدی نیست که ایران را از سر میز مذاکره براند. ولایتی در یک برنامه تلویزیونی به نقل از رهبری برای بینندگان ایرانی میگوید: «اگر در ضرب الاجل توافق نشد میتوانند تمدید کنند... ایران میز مذاکره را ترک نمیکند.» بنابراین شرایط توافق ناامید کننده نیست.
آنچه از مجموع اظهارات طرفین میتوان نتیجه گرفت این است که پیشنویسی وجود دارد ولی وقتی دوبارهخوانی شده نقاط بحثانگیزی را در بر داشته که دستکم برای آمریکا و شاید هم یکی دو عضو دیگر ۱+۵ دودلی و تردید آفریده است. اما در عین حال به نظر نمیرسد این نقاط اختلاف رابطه مستقیمی با قضیه تمایل ایران به ساخت و تولید بمب اتمی داشته باشد
روسها با بیان اینکه «همپیمانان غربی ما، که از پیشنویس قطعنامهای که کاملاً از سوی دیگران پذیرفته شده بود، حمایت نکردند مقصر هستند، نه ایران»، بعد دیگری از قضیه را برملا میکنند و در حقیقت برخی از اعضای ۱+۵ را متهم و مقصر میدانند.
نگاهی به خواستههای ۱+۵ نشان میدهد ایران در چه زمینههایی هنوز توافق کامل نکرده و خواستههای غرب چیست. برخی از این مسایل کلان و برخی دیگر از اجزای همان اقلام محسوب میشوند.
۱-مسئله تحریم تسلیحاتی و ابعاد موشکهای بالستیکی ایران؛ در خلال سالهایی که ایران به اتهام فعالیتهای هستهای تحت تحریم اقتصادی قرار میگرفت برخی تحریمها هم اعمال شد که در ظاهر تأثیر اقتصادی داشته ولی در اصل چند منظوره بوده و علاوه بر توان دفاعی قراردادی ایران امکانات تهاجمی و یا صدور تسلیحاتی و گسترش قدرت سیاسی ایران را در منطقه از طریق تحریم تسلیحات (خواه برای تجارت، خواه برای ایجاد پایگاههای نفوذ) محدود میکرده است. یکی از این تحریمها تحریم تسلیحات قراردادی (غیرهستهای و فاقد قدرت کشتار وسیع) بوده است. این تحریم بخاطر اینکه موشکهای ایرانی فاقد کلاهکهای اتمی بوده تاکنون جایگاهی در مذاکرات اتمی نداشته است. با اصرار ایران در مورد برداشته شدن تحریم تسلیحاتی خود به خود این سؤال پیش آمده (و یحتمل اسرائیل نیز در این مورد احساس خطر کرده است) که اگر تحریم تسلیحاتی برداشته شود ایران تا چه حد میخواهد روی اینگونه موشکهای متوسط بُرد سرمایهگذاری کند یا تا چه حد ممکن است به بُرد و توان آنها افزوده و در نتیجه هم توان دفاعی وهم قدرت تهاجمی خود را افزایش دهد؟
این نگرانی موجب شده غرب در مورد رفع این تحریم محاسبات مجددی به عمل آورد در حالی که ایران اصرار به حذف آن دارد. اما اینکه ایران چنین اصراری داشته باشد خود نشانه واقعیت دیگری است و آن اینکه ایران در موقعیت چانهزنی بهتری قرار گرفته و در این مقطع میتواند چنین خواستهای را مطرح کند. در همین راستا است که وزیر خارجه ایران در حساب کاربری توئیتر خود میگوید: «نمیتوان اسبها را در وسط بازی عوض کرد» که حاکی از آنست که غرب در صدد است شرایط جدیدی را تحمیل کند و موضوعی را که جزو مذاکرات اتمی نبوده وارد آن کند.
برداشته شدن تحریم تسلیحاتی نه تنها به نفع ایران بلکه به منفعت یکی از طرفهای مذاکره یعنی روسیه هم هست که میخواهد بازار تسلیحاتی منطقه و ایران را در دست داشته باشد.
۲- بازدید از مراکز نظامی؛ مسئله بازدید از مراکز نظامی ایران یکی از حساسترین مباحث مذاکرات اخیر بوده ولی به احتمال بسیار زیاد در همین هفته گذشته به راه حل قابل قبولی رسیده است. این احتمال پس از بازدید یوکیو آمانو و متعاقب وی هیئت دومی از معاونین وی از تهران بدست آمده است. ناظرین تصور میکنند در خلال بازدید آمانو ایران وعدهها و اطلاعات مفیدی را در مورد حل موضوع مزمن «احتمال فعالیتهای نظامی اتمی در گذشته» به آمانو داده و متعاقب آن نیز امکان سریع و ثانویه بازدید گروه دوم آژانس را فراهم کرده که باعث شده قضیه تا حد زیادی خاتمه یافته تلقی شود.
در حال حاضر صحبت از این است که تحولات اتمی ایران به مدت ۱۰ سال تحت کنترل قرار خواهد داشت تا ایران نتواند سطح و توانایی خود را افزایش دهد. حقیقت این است یکی دو سال کمتر یا بیشتر برای کشوری که قصد سیاسی تولید بمب اتم نداشته باشد فاقد ارزش است. اما ممانعت در زمینه تحقیقات تکنولوژی میتواند یک کشور را برای دراز مدت از دستیابی به پیشرفتهای علمی غیرنظامی در زمینه هستهای محروم سازد.
در چنین سناریویی بازدید از مراکز نظامی معنی پیدا نمیکند مگر اینکه در آینده علایم و نشانههایی دال بر فعل و انفعال جدیدی پیش بیاید که طی مقررات پروتکل الحاقی به هر حال ایران مجبور به باز کردن آن اماکن برای بازرسی خواهد بود. در چنان صورتی ایران طبق مقررات آژانس ناچار خواهد بود امکان بازرسی از اماکن مشکوک را فراهم کند. بنابراین قضیه اماکن نظامی از یک عامل منفی به یک عامل مثبت در چانه زنی تبدیل شده است و همین امر ایران را در موقعیت چانه زنی بهتری قرار داده است.
در همین راستا رمضان شریف، سخنگوی سپاه پاسداران، روز پنجشنبه ۱۸ تیردر یک مصاحبه تأکید میکند که مقامات جمهوری اسلامی به هیچ وجه اجازه بازدید ازاماکن نظامی را به آژانس نخواهند داد و کمتر از یک روز پس از آن یک مقام مسئول در روابط عمومی سپاه این اظهارات را تکذیب و به کلی منکر میشود. وی میگوید رمضان شریف اصولاً هیچگونه اظهار نظری در این مورد نداشته است.
اما مجدداً پس از یاس ناشی از خاتمه نیافتن مذاکرات در روز پنجشنبه مسعود جزایری، سخنگوی نیروهای مسلح ایران در روز جمعه به نقل از رهبری تأکید میکند که ممنوعیت بازرسی و «هر گونه» دسترسی به اماکن نظامی ایران «قطعی است و خارجیها هرگز به این خواسته نخواهند رسید.»
این اظهارات ضد و نقیض نظریه استفاده از قضیه بازرسیها از اماکن نظامی را به صورت یک اهرم فشار بیشتر اثبات میکند؛ در عین حال کاربرد فرعی آن به صورت حربه نظامیان در برابر وزارت خارجه و چالش با سیاست گشایش به سمت و سوی غرب و دوران "پسا تحریم" است که به نظر میرسد رئیس جمهور ایران خواهان آن باشد.
۳- مدت کنترل تحولات تکنولوژی هستهای چقدراست و بالاخره سرنوشت تحقیق و توسعه اتمی در ایران چه خواهد بود؟ هر دو مقوله بالا از مسایلی بوده که برای مدتی طولانی مورد مذاکره قرار داشته و گهگاه گوشههایی از آن به خارج از اتاقهای مذاکره نشت کرده است. به نظر نمیرسد قضیه با چانهزنی بیشتر تغییرات عمدهای را شاهد باشد. در حال حاضر صحبت از این است که تحولات اتمی ایران به مدت ۱۰ سال تحت کنترل قرار خواهد داشت تا ایران نتواند سطح و توانایی خود را افزایش دهد. حقیقت این است یکی دو سال کمتر یا بیشتر برای کشوری که قصد سیاسی تولید بمب اتم نداشته باشد فاقد ارزش است.
اما ممانعت در زمینه تحقیقات تکنولوژی میتواند یک کشور را برای دراز مدت از دستیابی به پیشرفتهای علمی غیرنظامی در زمینه هستهای محروم سازد و حتی موجب خسارتهای جبران ناپذیر در علوم و بخصوص در علم پزشکی شود. به این دلیل احتمال زیادی دارد که ایران در این زمینه به چانه زنی ادامه دهد چرا که تکنولوژی هستهای در ایران تا حد زیادی درونزا بوده و یک دستاورد ملی تلقی میشود. در دوران احمدی نژاد با دستکاری احساسات مردم و «حق مسلم» دانستن تکنولوژی و انرژی هستهای انتظارات مردم بالا رفته، شرایط مذاکره و چانه زنی در این مورد محدودتر شده است. در عین حال باید توجه داشت که پایین و بالا شدن محدوده توافق در مورد این شرط نیز نمیتواند کل مذاکره را متوقف کند.
۴- تئوری توطئه؛ یک روز بعد ازمکالمه ویدیویی پرزیدنت اوباما با تیم مذاکره وزارت خارجه آمریکا، در روز پنجشنبه شخص جان کری پس از یک روز پرمشغله در شرایطی که دنیا منتظر اعلام توافق بود جلوی دوربینهای خبری ظاهر شد و خیلی خلاصه خبر از این داد که هنوز خبری نیست! این موضوع در خود ایالات متحده واکنشهای مثبت و منفی داشته و از آن به عنوان یک تاکتیک برای ادامه مذاکرات و بهرهبرداری انتخاباتی و حتی بدتر از آن به عنوان توطئه دولت اوباما برای نگهداشتن ایران در وضعیت مذاکرات پایان ناپذیر و خاتمه نیافتنی تعبیر شده است. (نگاه کنید) این برداشت که در حقیقت تفسیری از سخنان جاش ارنست، سخنگوی کاخ سفید است بیشتر به تئوری توطئه شباهت دارد. به دلایل زیر این برداشت درستی نیست چرا که حتی اگر بر مبنای توافق لوزان قضیه به صورت معلق باقی بماند بسیاری از تحریمها توسط سایر اعضای ۱+۵ عملاً لغو و شرایطی ایجاد خواهد شد که حتی قطعنامه سازمان ملل در عمل اعتبار خود را از دست خواهد داد. چنین وضعیتی برای پنج عضو شورای امنیت سازمان ملل یک شکست بزرگ و بی اعتباری در رهبری جهانی به حساب خواهد آمد و ارزش امضای آنان را در حمایت و یا عدم حمایت از پیمانهای بینالمللی تحت الشعاع قرار خواهد داد.
علاوه بر آن چنین طرحی ایران و بسیاری از کشورهای دیگر دنیا و حتی دوستان ایالات متحده را نسبت به توانایی رهبری جهانی و کنترل منازعات بینالمللی ناامید کرده موجب گسستگی شیرازه روابط بینالملل میشود.
ممکن است آمریکا بتواند برای کوتاه مدت چنین کاری را انجام دهد ولی هزینههای آن غیرقابل تصور است. چنین تاکتیکی قبل از پیمان لوزان میتوانست برای مدتی کارگر باشد ولی اکنون که به نظر میرسد ایران عقبنشینیهای لازم و کافی را در زمینههای مورد نظر ۱+۵ به عمل آورده است و یا دستکم دیپلماتهای مذاکره کننده ایرانی چنین تصویری را از ایران در میان بخش عمدهای از ناظرین بینالمللی ایجاد کردهاند، اقدام به تعلیق مذاکرات و یا موکول به نکول کردن آن فقط یک اشتباه تاکتیکی نیست بلکه یک استراتژی غلط است.
در چنین صورتی هر گونه واکنشی از جانب ایران حتی خروج از پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی و آغاز فعالیتهای آشکار و پنهان در زمینه تولید مواد قابل مصرف در یک بمب مشروع به نظر خواهد رسید. در حالی که امضای به یک پیمان قابل راستی آزمایی میتواند به جامعه بینالمللی این توانایی را بدهد که تحولات اتمی را در ایران بخوبی تحت کنترل داشته باشند و در صورت نیاز با مراجعه به ترتیبات امنیت جمعی سازمان ملل با آن مقابله کنند. به یک دولت در حال مذاکره نمیتوان اعلام جنگ کرد.
هنوز فرصت برای رسیدن به توافق پایدار باقی است. تا روز یکشنبه چنین نتیجهای میتواند بدست آید و برخی ناظران معتقدند که شاید حتی رئیس جمهور آمریکا بتواند کنگره را برای کوتاهتر کردن دوره بررسی متقاعد کند. البته این بستگی به محتوای توافقنامه خواهد داشت. برای رسیدن به نقطه پایانی نباید انتظار بیشتری کشید و خوشبختانه این بار «جام» شیرینی در سرانجام ماجرا در انتظار همه طرفهای مذاکره و پروژه «برجام» خواهد بود.
* جلیل روشندل استاد علوم سیاسی و امنیت بینالمللی در دانشگاه ایالتی شرق کارولینای شمالی است.
11/7/2015