امير مصدق کاتوزيان
وزیران خارجه ایران و کشورهای ۱+۵ این بار در کنفرانس امنیتی مونیخ گرد آمدند تا برای حل مسئله هستهای ایران راهحلی دیپلماتیک پیدا کنند. ایران، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، آلمان و چین و روسیه مهلت ۲۴ مارس برابر با ۴ فروردین را تعیین کردند تا بر سر چارچوبی موافقت کنند که زمینهساز رسیدن به یک توافق نهایی و جامع در ۳۰ ژوئن (نیمه اول تیرماه آینده) شود. همزمان اسرائیل هشدار میدهد که رسیدن به یک توافق (به توصیف این کشور) بد دست ایران را برای تولید سلاح هستهای باز میگذارد و این امر سبب نگرانی اسرائیل است. نمایندگان حزب جمهوریخواه آمریکا که در پی انتخابات اخیر کنگره اکثریت را در سنا و مجلس نمایندگان مردم این کشور کسب کردهاند از بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل دعوت کردند که در اسفندماه در کنگره آمریکا نطق کند. دعوتی که سبب انتقاد باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا و حامیان او در حزب دموکرات این کشور شده است.
تهران اتهامات قدرتهای غربی و متحدان این کشورها را رد میکند که در تلاش برای کسب توانایی تولید سلاح هستهای است. اما همزمان نه برنامه غنیسازی اورانیوم و فعالیتهای حساس هستهای ایران متوقف شده و نه تحریمهای آمریکا، اتحادیه اروپا و شواری امنیت سازمان ملل علیه ایران که تضعیف اقتصاد ایران را هدف گرفته.
بنا به گزارش خبرگزاریهای بینالمللی گرچه اختلاف نظر بر سر تعداد سانتریفیوژهایی که ایران میتواند در چارچوب توافق بلندمدت فعال نگاه دارد، کاهش یافته، اختلاف بر سر رفع یا جدول زمانی کاهش تحریمها باقی است.
سه میهمان این هفته برنامه دیدگاهها همزمان با برگزاری کنفرانس امنیتی مونیخ به بررسی وضعیت پرونده هستهای ایران نشستهاند. رضا تقی زاده استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل در گلاسگو، منصور فرهنگ استاد ارشد روابط بینالملل در نیویورک و رسول نفیسی تحلیلگر مناسبات ایران و آمریکا در واشینگتن.
آقای نفیسی با شما شروع کنیم و ابراز حمایتها و ابراز تردیدها درباره رویکرد دولت اوباما به مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵.
رسول نفیسی: فضا قبل از سخنرانی سالانه رئیس جمهوری آمریکا فضای سنگینی بود که با این سخنرانی به نظرم یک دفعه جو عوض شد و ما دیدیم که حتی خانم هیلاری کلینتون که احتمالاً کاندیدای انتخابات آینده است و معمولاً خودش را از سیاست خارجی پرزیدنت دور نگاه میدارد آمد و از این سیاست برای مذاکراتحمایت کامل کرد.
حتی بعضی از نمایندگان مجلس که قبلاً در یک حالت مخالفت با سیاستهای اوباما بودند و بیشتر طرفدار تندروی بودند مثل کریستین گیلیبرند و یا کوری بوکر، آمدند به حمایت ؛ الان نمیتوانم بگویم فضا صلحآمیز شده، ولی شدت و حدت از بین رفته و حتی گفتند تحریمها را عقب میاندازیم. حتی دیدیم که در بسیاری از روزنامههای بانفوذ حمایت از مذاکرات با ایران افزایش پیدا کرده.
به نظرم آن ثنویتی که آقای پرزیدنت در سخنرانی عنوان کرد یعنی اینکه یا مذاکرات یا جنگ و بعد اضافه کرد که ما جنگ را دیگر نمیتوانیم به عنوان یک گزینه در نظر داشته باشیم . البته این را آشکار نگفت ولیدر صحبت او مضمر بود. به نظرم این ثنویتی که ایجاد کرد و این مسئلهای که عنوان کرد بسیار موثر بود و الان به طور قطع آن چهار تا سناتور دموکراتی که لازم است که (با همکاری آنان) بتوانند این لایحه را تصویب کنند، قطعاً دیگر در دسترس جمهوریخواهان نخواهد بود و آینده این مذاکرات بسیار روشنتر از چند ماه قبل است.
آقای فرهنگ نظر شما چیست؟ پشتیبانیهایی که از رویکرد دولت اوباما به مذاکرات میشود وزنه بیشتری دارد یا چالشهایی که همین دولت در چارچوب سیاست داخلی آمریکا با آن روبهرو است؟
منصور فرهنگ: من به طور کلی با خوشبینی آقای نفیسی موافقم. دلیلش این است که میدانم منافع دولت آمریکا و حتی میخواهم بگویم منافع سیستم حاکمیت یا رژیم آمریکا و منافع رژیم ایران این ضرورت را ایجاد کرده که راهحلی برای این معضل پیدا کنند که برای طرفین قابل تحمل باشد.
ایران انگیزههایش بیشتر اقتصادی است. فروش نفت ایران به یک پنجم سال ۲۰۱۱ رسیده و از نظر اقتصادی ایران گرفتار بنبستی شده و در ایران اجماع وجود دارد که حل مسائل اقتصادی کشور در گرو پیدا کردن راهحلی برای مسئله هستهای است.
در آمریکا به طور کلی خصوصاً با نفوذ اسرائیل برنامه هستهای ایران دو راه میتواند داشته باشد که نگرانیهای دنیای غرب را رفع کند. یکی اینکه این برنامه از جهت کمی و کیفی غنیسازی اورانیوم و ذخیره اورانیوم در حدی بماند و آن حد زیر نظر بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی باشد که حتی اگر ایران تصمیم بگیرد که موضعش را عوض کند و در جهت کسب توانایی برای ساخت سلاح هستهای پیش برود، نیاز به وقت داشته باشد؛ حداقل یک سال.
اگر این راه یعنی راه دیپلماتیک نتواند نگرانی را رفع کند، یعنی برنامه هستهای ایران را حداقل مهار کند برای مدت معینی پنج سال یا ده سال که در قرارداد خواهد بود، آن موقع گزینه دیگر در آمریکا میتواند گزینه جنگ باشد.
وقتی به گزینه جنگ میرسیم بیش از ۷۳ درصد از مردم آمریکا از گزینه دیپلماسی حمایت میکنند و با استفاده از گزینه نظامی در حال حاضر مخالفند. وقتی میرسیم به تحلیلگران سیاست خارجی آمریکا عده قلیلی تحت تاثیر اسرائیل گزینه جنگ را میپذیرند؛ یعنی میخواهند زیربنای برنامه هستهای ایران را منهدم کنند و اصلاً چنین امکانی در ایران به طور بالقوه باقی نگذارند که ایران بتواند در جهت کسب توانایی برای غنیسازی اورانیوم یا ساختن سلاح هستهای حتی در آینده پیش برود.
بنابراین من فکر میکنم دخالتهای آمریکا در افغانستان و عراق و به طور کلی حتی در لیبی و یمن و مانند اینها نظر کسانی را که همیشه میخواهند با استفاده از گزینه نظامی مسایل را حل کنند، در موضع دفاعی قرار دارند و به هیچ وجه افکار عمومی از آنها حمایت نمیکند.
بنابراین واقعیات در دو طرف باعث شده که طرفین در جهت پیدا کردن راهحلی پیش بروند و من معتقدم که هم سخنرانی اوباما و هم حرفهایی که در ایران زده میشود و به طور کلی ادامه این مذاکرات این امید را میدهد که این مسئله از طریق مسالمتجویانه و دیپلماتیک حل شود و کار به خشونت کشيده نشود. من هم مثل آقای نفیسی نسبتاً خوشبینم.
آقای تقی زاده، شما چشمانداز را چگونه میبینید؟
رضا تقی زاده: من متاسفانه نمیتوانم خودم را با خوشبینیهای جناب نفیسی و جناب فرهنگ شریک ببینم و اعتقاد ندارم که فضای حاکم بر مذاکرات به خصوص بعد از سخنرانی سالانه آقای اوباما تغییری پیدا کرده.
یک نگاه گذرا به رسانههای جمعی مرتبط با حاکمیت جمهوری اسلامی به خصوص طی دو هفته گذشته نشان میدهد که این جو بسیار سنگینتر از پیش شده و من اعتقادم بر این است که هرچه این مذاکرات طولانیتر شود بخت رسیدن به توافق مابین طرفین کمتر خواهد شد.
مذاکرات الان محدود شده به گفتوگوهایی که ایران با آمریکا انجام میدهد و الان حتی راهپیمایی کردن ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی با وزیر خارجه آمریکا مورد انتقاد کسانی است که مخالف رسیدن به توافق اتمی در ایران هستند.
روی صحنه کمترین تغییری در طول هفتههای اخیر صورت نگرفته و به خصوص بعد از به قدرت رسیدن کنگره تازه آمریکا آنچنان پشتیبانیای برای مطرح کردن دو لایحه که مطرح کردند و آنها تحریمهای بالقوهای را در صورت به توافق نرسیدن مذاکرات و جدول زمانبندی برایش تنظیم کردند که حتی اگر مثلاً به تصویب برسد محصولات نفتی ایران در ماه اوت تحریم خواهد شد و در ماه نوامبر تحریم شامل مقامات حکومت ایران میشود و در طول ماه بعد منابع مالی ایران و مناسبات خارجی ایران تحت تحریم قرار میگیرند و غیره.
لایحه دیگری که همچنان مطرح است و ممکن است به صحن سنا راه پیدا کند و به رای گذاشته شود مربوط به رئیس کمیسیون مناسبات خارجی آمریکا باب کوکر هست که او میخواهد هر توافقی با ایران به تایید مجلس سنا برسد و تایید مجلس نمایندگان.
من نمیدانم کدام تحول در صحنه صورت گرفته که باید ناظران نسبت به آینده مذاکرات خوشبین تر باشند. آنچه که به نظر میرسد سنگینتر شدن جو مذاکرات است در حالی که ما اراده خاصی برای عبور سیاسی از موانع نمیبینیم.
اگر این اراده نزد طرفین وجود داشت میتوانست حتی در زمان توافق موقت زمینه اصلی رسیدن به یک توافق جامع فراهم باشد. این شرایط نسبت به گذشته تغییری نکرده و اگر تغییری کرده در جهت منفی بوده.
آقای نفیسی، آقایی تقیزاده مسایل را جور دیگری میبینند. اما اضافه بر استدلالهای دیگر که ممکن است داشته باشید این سئوال را هم من از شما دارم که کشمکشهای رگه غربستیز جناح اصولگرا با دولت روحانی اثری بر روی مذاکرات میتواند داشته باشد یا نه؟
اجازه بفرمایید که در مورد فرمایشات جناب تقیزاده عرض کنم که وضعیتی که ایشان توصیف کردند البته درست است، این وضعیت حاکم است. من و دکتر فرهنگ هم فکر نمیکنیم اختلافی داشته باشیم درباره اینکه وضعیت حاکم بعد از انتخابات میان دورهای که صورت گرفت و جمهوریخواهان مجلسین را گرفتند بسیار بسیار تیره و تار بود. این را بنده عرض کردم.
ولی به نظر میرسد که از بعد از سخنرانی اوباما آن تحولاتی که عرض کردم به خصوص مثلاً حمایت هیلاری کلینتون یا اینکه اصلاً طرح تحریم عقب افتاد به کلی لحن روزنامههایی مثل وال استریت جورنال و اینها هم عوض شده. در قسمت ایران که فرمودند که جو سنگینتر شده فرضی را مطرح کردند که بسیار مهم است، که هرچه طول میکشد به ضرر توافق است.
این فرض را باید بررسی کرد. من چندان موافق نیستم با این فرض بسیار مهم جناب تقیزاده. به لحاظ اینکه در ایران لازم است که این موضوع جا بیافتد. یعنی هرچه بیشتر طول بکشد گوش و چشم تندروها بیشتر عادت میکند که ایرانیها و آمریکا را در کنار هم ببینند. بحث آشتی باشد، بحث صلح باشد. ببینند که وزرای خارجه با هم راه میروند.
اینها همه از لحاظ روانی بر جو حاکم بر ایران بسیار اثرگذار خواهد بود. نهایتاً اینکه حرف اول را آقای خامنهای نمیزند. ولی همیشه حرف آخر را خامنهای میزند. گاهی وقتها هم البته حرف اول را میزند. ولی علیالاصول صبر میکند و حرف آخر را میزند.
ایشان با این مدارایی که این دفعه نشان داد، با اینکه مسخره کرد در سخنرانی خودش دو هفته پیش، که بله بگذارید مذاکره کنند، آقای خامنهای در مقابل سپاه پاسداران و در مقابل تندروهایی که مخالف هرنوع توافقی هستند، این روش را پیش گرفته است... که کم کم یک موضوع را جابیاندازد.
اگر شما فرض کنید که آقای خامنهای مخالف این مذاکرات بود مذاکرات اصلاً هیچوقت صورت نمیگرفت. اشاره کردند جناب دکتر فرهنگ به مشکلات بسیار وسیع اقتصادی. شرایط وضعی نیست که بشود در ایران دیگر تندرو و کندرو داشت. شرایط نهایتاً القا میکند به طرفین که باید این موضوع را یک جوری سرش را به هم آورد و در آینده تقلب کرد و چیزها را به هم زد و اینها.
به همین دلیل من فکر میکنم مهمترین قسمت توافق ۱+۵ با ایران باید روی پروتکل الحاقی باشد. این بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی و کسانی که فرستاده میشوند به طور مستقیم و بدون اطلاع قبلی از سازمانها و تاسیسات ایران بازرسی کنند و این مشکلترین قسمت توافق خواهد بود. به لحاظ اینکه مقامات ایرانی معتقدند که اینها جاسوساند و میخواهند جاهای نظامی ایران را پیدا کنند و غیرذلک.
اگر در این نقطه کلیدی طرفین به توافق برسند من فکر میکنم توافق انجام شده. آن چهار پنج مورد دیگر مهم نیست. مهمترین قسمتش این است که ایران نتواند در آینده تقلبهایی بکند و خاطر کشورهای دیگر را آسوده کند که به دنبال بمب اتم نیست.
وگرنه در مورد این مبارزه که در ایران وجود دارد بین جناح اصلاحطلب و جناح محافظهکار، من فکر میکنم که جناح محافظهکار این بازی را باخته. و الان رئیس جمهور و وزیر خارجه هستند که دست بالا را دارند. البته این نظر بنده است و دوستان قطعاً ممکن است نظرات دیگری داشته باشند.
آقای فرهنگ، حضور بنیامین نتانیاهو در کنگره آمریکا اگر صورت بگیرد میتواند به صورت مانعی در شکلگیری توافق میان ایران و۱ +۵ عمل کند؟ یا چندان تاثیرگذار نیست؟
اولاً راجع به ایران این بستگی به این دارد که ما چه نظری راجع به ماهیت رژیم ایران داریم. رژیم ایران از آغاز پیدایش آن یک جنبه پوپولیستی ایدئولوژیک بلند پروازی و ادعاهای امام حسینی و امام حسنی و عاشورا تاسوعایی داشته. برای پایه اجتماعیاش لازم بوده و این ادعاها ادامه پیدا میکند.
ولی از روز اولی که آقای خمینی در پاریس بود تا آمد ایران، رژیم ایران یک بعد بسیار مهم ماکیاولیستی هم داشته. که ایدئولوژی در خدمت قدرت. دقیقاً اتفاقی که در اتحاد شوروی افتاد. اتفاقی که در چین افتاد. اتفاقی که در کوبا افتاد. اتفاقی که برای انور خوجه افتاد. هرچه زمان میگذرد برای این رژیمهای بلندپروازی که میخواهند انقلاب را صادر کنند جنبه ماکیاولیستی و جنبه منافع رژیم ارجحیت پیدا میکند به ادعاها و بلندپروازیهای ایدئولوژیک.
این موضوع در ایران هم اتفاق افتاده با سرعت بسیار زیاد. به این دلیل که وقتی میگویم منافع رژیم حکم میکند عدهای هستند که چون نمیخواهند گروههای اصلاحطلب مثل روحانی یا رفسنجانی یا خاتمی اعتباری از حل این مسئله کسب کنند، این انتقادات را میکنند ولی آنجا که رسیدند به آن حد وسطی که برای طرفین مورد پذیرش است آنها هم ساکت خواهند شد. همانطور که در رابطه با جنگ ایران و عراق ساکت شدند.
در آمریکا مخالفتهایی که کنگره آمریکا میکند به هیچ وجه انگیزه یگانه ندارد. بخشی از کنگره آمریکا که یک اقلیتاند تحت تاثیر اسرائیل میخواهند به طور کلی تمامیت زیربنای هستهای ایران را نابود کنند. در حالی که در عهدنامه موقتی که گروه ۱+۵ با ایران تایید کردند و دنیا پذیرفت که ایران زیربنای هستهای خودش را داشته باشد و ایران هم پذیرفت که محدودیت درکم و کیف غنیسازی اورانیوم، مقدار ذخیره اورانیوم و بازرسی بدون قید و شرط بینالمللی پروتکل الحاقی را بپذیرد.
در این مذاکرات آن نقطه عطفی بود . بعد هم که دفعه دوم مذاکرات به نتیجه نرسید اما بینتیجه هم نبود. تصمیم گرفتند که باز هم مذاکرات را ادامه دهند و ایران هم ماهیانه ۷۰۰ میلیون دلار از پولهای محدود شده خودش را دریافت کند که آن هم نشانی از توافق طرفین بود.
در کنگره آمریکا یک بخش آن را میخواهد. آن بخش تیپهایی مثل هنری کیسینجر و گروههای دیگر عناصری هستند که با مذاکره مخالفند و میخواهند همان کاری را در ایران بکنند که در عراق و افغانستان کردند. ولی اکثریت قریب به اتفاق تحلیلگران آمریکا میگویند برای منافع ملی آمریکا این کار فاجعهبار است و به هیچ وجه هم تضمینکننده این نیست که بعد از آن ایران نتواند در جهت کسب توانایی برای ساختن سلاح هستهای پیش برود و این امکان را تشدید میکند و افزایش میدهد.
برای اینکه بلافاصله ایران از عهدنامه منع گسترش تسلیحات هستهای میآید بیرون و بازرسان بینالمللی دیگر آنجا نخواهند بود و آمریکا نمیتواند یک میلیون سرباز در ایران برای مدت نامحدود مستقر کند که علم و دانش و این حرفها در ایران بتواند خفه شود.
در کنگره آمریکا عدهای هستند که میگویند چون این تحریمها باعث شده که ایران به پای میز مذاکره بیاید و انعطاف نشان دهد بنابراین ما باید این تحریمها را تشدید کنیم برای اینکه نتیجه دیپلماتیک تضمین شود؛ نه به این دلیل که با راهحل دیپلماتیک مخالف باشند.
به همین دلیل هم بود که بعد از سخنرانی اوباما و اینکه به طور رسمی گفت من وتو میکنم خودشان به این نتیجه رسیدند که هر نوع تحریمی را به بعد از پایان مهلت آینده مذاکرات موکول کنند . اینجا هم این منافع ملی آمریکاست که حکم میکند که باید به یک نتیجه دیپلماتیک رسید و از جنگ پرهیز کرد.
برای اینکه امروز هم افکار عمومی آمریکا اکثریت بزرگشان مخالف جنگاند. مجموعه اینها در ایران و در آمریکا این امید را بیش از هر زمان دیگری به ما می دهد که اینها میتوانند به نتیجهای برسند که برای طرفین قابل تحمل باشد و در آن طریق هم دارند پیش میروند. نه به این دلیل که ماهیت رژیم عوض شده یا الزاماً این توافق میتواند زمینهساز دوستی بین ایران و آمریکا شود.
این امکان هست که در آینده این چنین زمینهسازی باشد. ولی عهدنامه نهایی و جامع به خودی خود تعیین کننده روابط دوستانه بین دوکشور نیست. بلکه نتیجهاش این است که تحریمهای اقتصادی علیه ایران به تدریج کاسته میشود و آمریکا، اروپا و اسرائیل از نگرانی این که ایران دارد در جهت کسب توانایی برای ساختن سلاح هستهای پیش میرود، کم میشود.
آقای تقی زاده، آقایان نفیسی و فرهنگ توجه میدهند به اینکهوضعیت کنگره آمریکا تفاوت کرده از زمانی که باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا نطق وضعیت سالانه حکومت را ایراد کرد. نظر شما؟
به نظر من باید تفاوت قایل شد بین شرایط مطلوب و شرایط ممکن. نقطه نظرهایی که جناب نفیسی و جناب فرهنگ منعکس میکنند خواستههای شخصی است و انتظار مطلوبی است که من هم خودم در آن شریک میبینم. من هم انتظار دارم که توافقی صورت بگیرد. ولی آیا واقعیتهای صحنه هم چنین چیزی را حمایت میکند و تقویت میکند؟
از دید من هنوز وضعیت موجود وضعیت فراهمی نیست که بشود امیدواری بیشتر نسبت به آینده مذاکرات داشت. سئوالات بسیاری هنوز باقی است که برای بسیاری از آنها پاسخ پیدا نشده. اینکه آیا ظریف در شرایط کنونی سخنگوی مجموع هیئت حاکمه است؟ آیا واقعاً او از یک اقتدار کامل برخوردار است که از جانب حکومت صحبت کند؟ آیا واقعاً در درون حکومت یک همصدایی ایجاد شده؟ آیا واقعاً جمهوری اسلامی در وضعیت کنونی برای رسیدن به یک توافق یک حاکمیت قابل اعتماد است و تقلب نخواهد کرد؟
ما اگر صحبت از یک توافق خوب میکنیم باید پاسخهای روشن برای همه این پرسشها داشته باشیم. ولی از آن سو اگر ببینیم یا بگوییم که آقای اوباما به هر قیمتی چون نمیخواهد طرف جنگ برود و میخواهد یک توافق اتمی با ایران را امضا کند، باید بپرسیم آیا واقعاً جمهوری اسلامی شباهتی به آمریکا دارد یا برعکس آمریکا شباهتی به جمهوری اسلامی دارد یا خیر.
آقای اوباما یا ناگزیر است یک توافق احتمالی را مطابق با آنچه که یک طرح در دست مطرح شدن در کنگره است به کنگره ببرد و تصویب کنگره و مقدمتاً سنا را بخواهد و یا از اختیارات اجرایی خودش استفاده کند و این توافق را با ایران امضا کند.
اگر چنین توافقی به هر صورت با ایران امضا شود، کنگره این فرصت را برای خودش مغتنم خواهد شمرد که بعد از یک سال یا یک سال و اندی که از دولت آقای اوباما میگذرد مفاد این توافقها را لغو کند و وضعیت برگردد به شرایط کنونی. یا اینکه آقای اوباما این طرح را مطابق خواسته نمایندگان کنگره به سنا میبرد و تصویب آنها را میخواهد. بنابراین در این شرایط نمیتواند هرچیزی که میخواهد در این متن توافق بگذارد.
هنوز سئوالات اصلی در مورد اینکه چندهزار سانتریفیوژ در ایران کار بکنند باقیست. هنوز در مورد اینکه تحریمها علیه ایران چطور برداشته شود و یا به چه مدت برداشته شود باقیست. هنوز اینکه زمان راستیآزمایی چقدر طول خواهد کشيد، ده سال یا پانزده سال، هنوز باقیست.
مسئله اصلی آن چیزی که ما به عنوان «برک اوت»(زمان گریز) از آن یاد میکنیم یعنی حداقل فاصله ایران برای فرار به سمت ظرفیت بالقوه اتمی به مدت یک سال، این هنوز باقیست. این سئوالات فنی میتواند البته برایش راهحلی پیدا شود. اگر اراده سیاسی لازم در این جهت وجود داشت. ولی متاسفانه من حداقل از دید مسئولان ایران نه همصدایی میبینم و نه اراده لازم.
تصور میکنم در طول هفتههای اخیر خواستههای جمهوری اسلامی در قبال مذاکرات بیشتر از پیش شده. این خواستهها را از زمانی که آقای خامنهای سال گذشته مسئله استفاده یا نیاز به ۱۹۰ هزار سو ظرفیت غنیسازی را مطرح کرد، تا به حال ادامه پیدا کرده. همین چند هفته پیش بود که آقای لاریجانی رئیس مجلس قانونگذاری جمهوری اسلامی اعلام کرد که در صورت نرسیدن به توافق غنیسازی به هر میزان را ادامه خواهیم داد. همین حالا هم به دنبال امضا جمع کردن هستند که در صورت نرسیدن به یک توافق با آمریکا در مهلت تعیین شده که کلیاتش باید در ماه مارس به تصویب برسد، مفاد توافق ژنو را کان لم یک خواهند کرد. اینها همه تهدیدهایی است که واقعیت دارد و روی صحنه هست. من متاسفانه نمیبینم گام اصلی و ملموسی برداشته شده را در جهتی که امیدواریها به توافق را افزایش بدهد.
آقای نفیسی، چشمانداز مذاکرات تا موعد بیست و چهارم ماه مارس (چهارم فروردین ماه چگونه است؟
استراتژی اوباما معمولاً این است که یک سیاست اول با قدرت جا میاندازد با تمام مخالفتی که میکنند مثل بهداشت عمومی. و بعد کم کم نظر مردم جلب میشود و دیگر نمیشود آن را رها کرد.
زسول نفیسی
آن فضایی که جناب تقیزاده مطرح میکنند کاملاً درست است. فکر نمیکنم که من یا دکتر فرهنگ تفاوتی داشته باشیم. منتها باز اضافه میکنم: گفتم از زمان نطق آقای اوباما یک مقداری این جو سبکتر شده.
دوم این که ممکن است که اوباما بدون اجازه کنگره توافقهایی را با ایران جا بیاندازد و بعد اگر که کنگره بخواهد این توافقها را لغو کند و کان لم یکن کند نمیتواند. به خاطر اینکه به نظر ملت خواهد رسید که بله یک توافق خوبی کردیم و این توافق خوب را کنگره جمهوریخواهان دارد از بین میبرد و این کار بعید است که انجام شود.
استراتژی اوباما معمولاً این است که یک سیاست اول با قدرت جا میاندازد با تمام مخالفتی که میکنند مثل بهداشت عمومی. و بعد کم کم نظر مردم جلب میشود و دیگر نمیشود آن را رها کرد.
آقای فرهنگ شما چه فکر میکنید چشم انداز مذاکرات تا موعد بیست و چهار مارس (چهارم فروردین ماه)؟
اگر گروه ۱+۵ و ایران به توافق جامع و نهایی برسند و بعد بازرسان آژانس در طی ماههای آینده و یا حداقل یک سال بعد گزارش بدهند که ایران به همه تعهدات خودش عمل کرده. و ایران هم بپذیرد که آمریکا به تعهداتش در لغو تدریجی تحریمها عمل کرده، یعنی دقیقاً گزارشهایی که تاکنون هم ایران از رفتار آمریکا در یک سال و خردهای گذشته در رابطه با عهدنامه موقت راضی است و هم آمریکا از عملکرد ایران به تعهدات خودش.
اگر گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی تایید کننده تعهد ایران به توافقنامه آینده باشد در آن موقع هیچ مخالفت قابل توجهی از طرف کنگره آمریکا نخواهد شد. میتواند افکار عمومی آمریکا را در حمایت از این قرارداد حتی تشدید کند و بالاتر از آن تمام متحدین اروپایی آمریکا.
وقتی میگوییم گروه ۱+۵ چین هست، روسیه هست، بریتانیا هست، فرانسه هست، آلمان هست. تمام این کشورها اگر بپذیرند که ایران به تعهداتش عمل کرده دستراستیهای آمریکا که با این نوع عهدنامه مخالفند هرگز توانایی این را نخواهند داشت که بخواهند جلوی واقعیت بخشیدن به این عهدنامه را بگیرند یا قدمی به سوی بازگشت به گذشته بردارند.
آقای تقیزاده، شما چشمانداز مذاکرات را تا موعد بیست و چهار مارس (چهارم فروردین ماه) را چگونه میبینید؟
به نظر من شکست احتمالی مذاکرات یا به نتیجه نرسیدنش منجر به جنگ علیه ایران نخواهد نشد. این اتفاق حداقل در طول دو سال آینده بسیار بسیار بعید به نظر میرسد.
به نظر من جمهوری اسلامی به خصوص دولت آقای روحانی برای مذاکرات اتمی الگوی غلطی را انتخاب کرده. الگوی چانهزنی و گرفتن امتیاز به جای واگذار کردن بخشهای حساس برنامه اتمی ایران و تحمل نکردن صدها میلیارد دلار زیان اقتصادی در طول سه سال گذشته.
به خصوص بعد از شروع روند نزولی قیمتهای نفت بعد امنیتی پرونده هستهای ایران در ایران در داخل حاکمیت اهمیت بیشتری از بعد اقتصادی آن پیدا کرده. غلبه این بعد بر بعد اقتصادی شانس رسیدن به توافق را کاهش داده.
به علاوه در طول هفتههای آینده ما شاهد مقابله جدیتر دو جناح یا دو قطب حاکمیت در ایران خواهیم بود. به دلیل نزدیک شدن به زمان انتخابات فاصله یک سال آینده گروههای حاکم نمی خواهند به همدیگر امتیاز جدی بدهند. و کسانی که مخالف مذاکرات اتمی هستند به خصوص نمیخواهند ببینند که دولت عملگرای روحانی یا منسوب به عملگرایی پیروزی سیاسی بزرگی به دست بیاورد.
بنابراین آنها به افزودن موانع کنونی ادامه خواهند داد و این از سوی ایران و از سوی آمریکا رقابتهای انتخاباتی در داخل آمریکا و سختتر شدن مواضع دولت اوباما و کاهش قدرت او شانسهای رسیدن به توافق احتمالی را در طول ماههای آینده یا حداقل زمان تعیین شده کاهش خواهد داد.
9/2/2015