شهیر شهیدثالث
ایران در سال ۲۰۱۴ بدون شک یکی از کشورهایی بود که بیشترین عناوین خبری رسانه های جهان را به خود اختصاص داد. موضوع مذاکرات هسته ای و به خصوص مذاکرات مستقیم و علنی با آمریکا، که برای اولین بار پس از انقلاب صورت می گرفت، در مرکز این اخبار قرار داشت. دو تحول عمده باعث شد که پس از ۱۲ سال راه برای گفتگوهای "معنادار" هسته ای گشوده شود:
نخست، تغییر موضع رهبر ایران در خصوص مذاکره مستقیم با آمریکا که ظرف ۲۵ سال گذشته به قوت خود باقی مانده بود. طرح مفهوم "نرمش قهرمانانه" توسط آیت الله خامنه ای چرخشی بی سابقه را در سیاست خارجی ایران سبب گردید. گفتگوی تلفنی حسن روحانی با باراک اوباما در سپتامبر ۲۰۱۳ اولین بارقه این تغییر سیاست بود.
تحول دیگر دست برداشتن آمریکا از خواسته "غنی سازی صفر" در خاک ایران بود. یک سال پیش، یعنی در دسامبر ۲۰۱۳، اوباما طی سخنانی در موسسه بروکینگز، برای اولین بار به غیر واقع بینانه بودن درخواست "غنی سازی صفر" در خاک ایران اشاره کرده و آن را مانعی در راه رسیدن به یک توافق هسته ای با ایران دانست.
در حال حاضر کشمکش بر سر توافق هسته ای با ایران بین دولت آمریکا و بخشی از کنگره آن کشور در جریان است، اما در لابلای خطوط می توان چهار دلیل اصلی را تشخیص داد که دولت اوباما و شخص رئیس جمهور را مصمم کرده که پرونده هسته ای ایران را ببندند.
اول:
در ایران، میانه روها، با انگیزه بسیار بالا برای حل مسئله هسته ای، قدرت اجرایی را به دست گرفته اند. تصمیم گیرنده نهایی در سیاست خارجی رهبر ایران است، اما سیاست های خارجی متفاوت در دوران سه رئیس جمهور قبلی، یعنی هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، و محمود احمدی نژاد، در حالی که در تمامی دوره ها رهبری بر عهده آیت الله خامنه ای بود، نشانگر این امر است که رئیس جمهور نقش عمده ای در شکل دادن به سیاست خارجی ایران بازی می کند. محمد خاتمی اصلاح طلب، سیاست های آشتی جویانه، هم در سطح کلی و هم در ارتباط با مسئله هسته ای در پیش گرفت در حالی که محمود احمدی نژاد از یک سیاست تقابلی و پر از درگیری پیروی می کرد.
روحانی ۱۶ سال دبیری شورایعالی امنیت ملی و درگیری مستقیم با مسئله هسته ای، ۸ سال ریاست کمیسیون سیاست خارجی مجلس و ۲۳ سال نمایندگی آیت الله خامنه ای را در شورای عالی امنیت ملی تا انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ در کارنامه خود دارد. این سوابق روحانی را در موقعیتی منحصر به فرد قرار می دهد که می تواند همزمان با مذاکره و چانه زنی دولتش با گروه ۱+۵، در داخل نیز با رهبر ایران و نخبگان امنیتی-نظامی که بخشی از اعضای شورای امنیت ملی را تشکیل می دهند، مسیر مشابهی را طی کند. به عبارت دیگر، اگر روحانی نتواند نظرات دو طرف را به یکدیگر نزدیک کند، در حال حاضر، هیچ فرد دیگری نه آشنایی روحانی را به ریزه کاری های امنیتی دارد و نه از نزدیکی و اعتماد رهبر ایران برخوردار است.
دوم:
با توجه به ترکیب جدید کنگره آمریکا و تسلط جمهوریخواهان، شکست مذاکرات می تواند برای دولت اوباما دردسر جدی بیافریند. شکست قطعی مذاکرات به معنای قطع دیالوگ بین آمریکا و ایران خواهد بود. در پی این رویداد کنگره دست به تشدید تحریم ها خواهد زد در حالی که اوباما هم دلیل قانع کننده ای برای وتوی تصمیمات کنگره نخواهد داشت. در این صورت، واکنش ایران نیز مانند سال های گذشته، گسترش برنامه ای هسته ای خود، احتمالا با شتابی بیشتر خواهد بود. دور تسلسلی که افق روشنی بر آن متصور نیست.
تاریخ روابط بین الملل گواه آن است که وقتی دولت ها نتوانند از طریق مذاکره به حل اختلافاتی چنین جدی میان خود نائل شوند، تنها گزینه باقی مانده جنگ است. با توجه به شرایط پرآشوب خاورمیانه، جنگ با ایران آخرین چیزی است که دولت اوباما می خواهد.
سوم:
رقابت ایران با عربستان از یکسو و با ترکیه از سوی دیگر منجر به جنگ فاجعه آفرین سوریه و نهایتا ظهور و اوج گیری نیروهای جهادی و تشکیل حکومت و ایجاد سر زمین توسط آنان شده است. بدتر از همه مسئله جذب ستیزه جویان غربی از اقصی نقاط جهان به این جریان است که دولت های غربی هراس دارد در بازگشت دست به عملیات تروریستی در خاک آنها بزنند. چندین مقام آمریکایی گروه های جهادی از جمله گروه موسوم به دولت اسلامی را بزرگترین خطر علیه امنیت ملی آمریکا بر شمرده اند. با کاهش تشنج با ایران، امید همکاری برای حل بحران های موجود افزایش خواهد یافت.
چهارم:
حل بحران هسته ای ایران، که یکی از برجسته ترین مناقشات بین المللی بعد از فروپاشی شوروی است، می تواند به عنوان میراثی بیاد ماندنی از پرزیدنت اوباما و دولت وی، که موفقیت چندانی در زمینه سیاست خارجی نداشته اند، باقی بماند.
از دید ایران نیز رسیدن به یک توافق هسته ای اهمیت حیاتی دارد. تحریم ها، به خصوص حالا که با کاهش شدید قیمت نفت همراه شده، اقتصاد ایران را به طور جدی شکننده کرده است. تا سال ۲۰۱۱ ایران با توجه به قیمت بالای نفت از تاثیر تحریم ها می کاست. درآمد نفت ایران در سال ۲۰۱۱ بیش از ۹۵ میلیارد دلار بود که این میزان با توجه به قیمت های جاری و میزان تولید (کمتر از نصف ۲۰۱۱) در سال آینده به حدود ۲۰ میلیارد دلار کاهش خواهد یافت.
اما مسئله فقط این نیست، ایران بر این امر واقف است که شکست نهایی مذاکرات معادل است با تحریم های بیشتر و بغرنج تر شدن وضعیت اقتصادی کشور.
به لحاظ سیاسی سرنوشت روحانی و تیم او به سرنوشت مذاکرات گره خورده است. شکست مذاکرات به منزله بازگشت سیاست های رادیکال گذشته، به حاشیه رانده شدن روحانی، احتمالا کنار رفتن محمد جواد ظریف از سمت وزارت امور خارجه و در بدترین شرایط حتی سقوط دولت روحانی خواهد بود.
اما در صورت موفقیت مذاکرات، نیرو های میانه رو به رهبری روحانی موقعیت خود را تثبیت خواهند کرد و زمینه پیروزی این جریان در انتخابات آینده مجلس و حتی مجلس خبرگان و متعاقب آن انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ فراهم خواهد شد.
در حالی که سال ۲۰۱۵ میلادی میتواند برای میانهروها در ایران سال سرنوشت باشد و زمینه برای حل بحران هستهای فراهم است، سئوال بزرگ این است که آیا روحانی میتواند آیتالله خامنهای را به نرمش برای حصول یک توافق هستهای متقاعد کند
اینک مذاکرات تا دهم تیر ماه سال آینده تمدید شده است. علیرغم وجود نشانه هایی که دال بر عزم اوباما و دولت وی برای خاتمه دادن به این بحران است، نگرانی هایی وجود دارد که کنگره جدید آمریکا، که در سال پیش رو میلادی شروع به کار خواهد کرد، با تصویب لوایحی، یا اختیارات داده شده قبلی به اوباما را در خصوص تعلیق تحریمها از وی سلب کند و یا یک رشته تحریمهای جدید را به تصویب برساند.
کارشناسان تقریبا به اتفاق آراء معتقدند که در صورت بروز چنین وضعیتی، آقای اوباما با استفاده از اختیارات رئیس جمهور چنین لوایحی را وتو خواهد کرد. در این صورت کنگره آمریکا میتواند با دو سوم آراء، وتوی آقای اوباما را ملغی کند. در شرایط فعلی احتمال چنین اقدامی اندک است؛ لذا به احتمال قریب به یقین پیروز چنین جنگی آقای اوباما خواهد بود ( بیشتر بخوانید).
از سوی ایران با توجه به اینکه اکثر کارشناسان معتقدند که تا آینده قابل پیش بینی قیمت نفت افزایش نخواهد یافت، ایران نیاز دارد که با برداشته شدن تحریم ها یا کاهش معنادار آن ها، به تولید خود بیفزاید و در عین حال به ۱۰۰ میلیارد دلار دارایی های توقیف شده خود دسترسی پیدا کند. بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت ایران، گفته است که قیمت ها در هر سطحی که باشد ایران به تولید خود خواهد افزود.
روحانی پیشتر در این زمینه موفق بوده است. در مذاکرات هسته ای سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵، بین ایران و سه کشور اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان)، در حالی که روحانی در مقام دبیر شورای امنیت ملی تیم مذاکره کننده ایران را رهبری می کرد، ایران به طور داوطلبانه برنامه غنی سازی اورانیوم را به حال تعلیق درآورد، در حالی که ظاهرا آیت الله خامنه ای موافق آن رویکرد نبود و با توضیحات و دلایل ارائه شده توسط مذاکره کنندگان تعلیق را پذیرفت.