دانشگاه پنسیلوانیا هفته گذشته اعلام کرد که سال آینده واحدی درسی تحت عنوان «اتلاف وقت در اینترنت» ارائه خواهد داد. دورهای که قرار است تأثیر واقعی وبگردیهای بیهدف ما را بر روی زندگیمان مورد بررسی قرار دهد. به نوشته روزنامه «گاردین»، این پرسش که بالاخره ساعتهای طولانی وبگردی بشر امروز، برای خلاقیت وی مفید بوده یا مضر و یا بیتأثیر، آنقدر جدید است که هنوز پاسخ دقیق و مدونی برای آن نیافتهایم. به ظاهر به همین دلیل دانشگاه پنسیلوانیا در برنامه آموزشی خود واحدی را گنجانده که در آن از دانشجویان خواسته میشود بر روی «تفنن وبگردی بیهدف و مرور حجم زیادی از کارهای ادبی» تمرکز کنند. این دانشگاه در تعریف «وبگردی بیهدف» توضیح داده که دانشجویان میبایست از «اتاقهای چت، روباتهای اینترنتی، سایتهای شبکه اجتماعی و فهرستهای ایمیلی» در این واحد جدید درسی استفاده کنند.
مسئول درس وبگردی مردی به نام «کِنِت گلداسمیت»، شاعر و هنرمند مفهومی، است - که تلاش وی در گذشته برای «چاپ کُل اینترنت» خبرساز شده بود.
به نوشته گاردین، امروز میدانیم که برپایه برخی پژوهشها، مدتی دوریگزینی از اینترنت برای بازشدن کلافِ ذهنی بسته مفید است. آلفرد تنیسون، شاعر بریتانیایی پرآوازه قرن نوزدهم، وقتی در ادامه یکی از شعرهایش به بنبست میرسید، به پیادهرویهای طولانیمدت میرفت.
اما در روزگار حاضر شاید هیچ تفننِ آرامی مانند نشستن پشت میز کار و گذر در صفحات فیسبوک نباشد، که چه بسا در یکی از همین بیهدفیهای محض آن بیخودیِ بکر ذهنی حاصل شود و جریان آفرینش ذهنی جاری.
شبکه «سیانان» نیز در گزارشی درباره واحد درسی «وقت تلفکنی در اینترنت» به نقل از «آلیسا برزناک»، ستوننویس سایت یاهو توضیح داد که این کلاس به شکل سمینار تعریف شده و به برنامه آموزشی دانشجویان رشتههای «نویسندگی خلاقانه» و چند رشته مرتبط دیگر افزوده خواهد شد.
برزناک در ادامه مینویسد: «در عمل، این واحد درسی به این شکل ارائه خواهد شد: دانشجویان زمان زیادی را صرف چت کردن با دوستانشان خواهند کرد، تماشای فیلمهای سایت یوتیوب، گشت و گذار در فیسبوک، پرسه در رِدیت و البته جستوجو در بخش اخبار سایت دانشگاه پنسیلوانیا دیگر فعالیتهای دانشجویان را تشکیل خواهد داد.»
وی میافزاید: «اگرچه در نهایت این دانشجویان میبایست نتایج حاصل از زمان تلف شده، مطالب شبکههای اجتماعی، عکسها، تاریخچه مرورگر رایانه یا نسخه تجویز مُسکن برای عارضه مجرای مُچ دستشان را بازیافت کنند و آن را به شکل کار ادبی تحویل دهند.»
به نوشته گاردین، گلداسمیت، استاد این درس، تصریح کرده که میخواهد حواس دانشجویانش پرت شود و وقتشان بین ابزارهای مختلف از تلفنهای هوشمند تا تبلت و رایانه تقسیم شود: «خسته شدیم از بس که هر هفته با خواندن روزنامه نیویورک تایمز بابت وقتی که در اینترنت تلف میکنیم عذاب وجدان بگیریم. به باور من اینکه اینترنت باعث کودنی ما شده حرف مزخرفی است. فکر میکنم که برعکس اینترنت ما را موجودات باهوشتری کرده. در عصر دیجیتال نوعی اخلاقیات جدید پیرامون گناه و خجالت ساخته شدهاست.»
اینترنت و جامعه مدنی
در روزگار ما اينترنت امکانات بيشتری را - چه به صورت فردی برای اعضای جامعه و چه به صورت جمعی برای جامعه مدنی - فراهم کرده است.(
http://www.komarixwaz.com/fa/index.php/2011-10-20-08-15-58/3050-qq
امروزه شهروندان میتوانند بيش از پيش با يکديگر در ارتباط بوده، در کارهای گروهی شرکت کرده، و در عمل آزادی بيان را تجربه کنند.
رابرت هريس و ربکا هيکاک اين موقعيت جديد را «خلق سرمايه اجتماعی اينترنتی» ناميدهاند. قطعاً برای يک کاربر اينترنت در سال ۲۰۱۴ دانستن اينکه خود رأساً محتوای آنلاين را برای خودش دستچين میکند حس آزادی مطبوعی را به دنبال دارد. چنان که من امروز انتخاب میکنم که چه کسی را به دوستی برگزينم، چه چيزی را روی فيسبوک دوست داشته باشم و دست خودم است که چه کسی را در توئيتر دنبال کنم. اما چطور بايد اين همه محتوای اينترنتی را برای يافتن آنچه دنبالش هستيم شخم بزنيم؟
4/11/2014