نریمان محمدی
روح یک مرگ نمی میرد، همانطور که روح مقاومت همیشه زنده است. مرگ آنان، تنها فضایی است برای بازگشت دوباره به عرصه مرگ و مقاومت. تنها مجال مرگ برای آنان، لحظه به انجام رساندن رسالتشان است، زمانی که کار تمام نشده را تمام می کنند، رسالتی که هیچگاه به پایان نمی رسد! بازگشت جاودانه مرگ و مقاومت به عرصه نمادین، آغاز مبارزه ای ابدی برای نابودی است و این نابودی هیچگاه به اتمام نمی رسد. همیشه ته مانده ای از میل به زنده ماندن و به انجام رساندن رسالت، خمیرمایه انفجاری نوین برای نابودی «دیگری» است. «مرگ» و «مقاومت/زایش» دو ابردال عرصه نمادین زیست جهان سوژه ها شده اند و حتی تصور نابودی آنان هم نوعی وهم محض است. آنان یکدیگر را به عرصه نابودی می کشانند، اما هیچگاه نمی میرند. یکی نماد خیر می شود و دیگری نماد شر و هر آنچه در این میان است خیالی است از این دو و ژست های گهگاهی نظری توهم آمیز، تنها گونه ای ژست هستند و بس. روح «مرگ» و «مقاومت» در فضایی بی زمان و حتی لامکان، گهگاهی به خواب می روند، اما بازگشتشان هولناک تر است: نبرد خونین دوباره آغاز می شود، مکان برایشان تنها میعادگاه به هم رسیدن و جولانگاه نبرد نابودی است؛ زمان بازیچه ای است برای بازگشت دوباره.
شاید داعش همان «روح مرگ» باشد که بازگشته است و کوبانی هم «روح مقاومت/زایش». توهم محض است اگر خیال کنیم داعش، روح مرگ برخاسته از ویرانه های مدرنیته است، مدرنیته تنها، این روح را از خواب بیدار کرده است و بالغ شدنش را به نظاره نشسته است. داعش، محصول تفکری دیرین است، بازمانده ای از یک «شر» محض که از قضا به شدت تاریخی است. ظهور داعش تنها احضار فرمی نوین و البته خطرناک تر از روح مرگ است. از طرف دیگر، «کوبانی» هم، فرمی به شدت نوین از مقاومت است که همزمان هم با نماد «شر» و هم با ژست های خیرنمای در واقع شر، مبارزه می کند. کوبانی شاید اندک مجال باقیمانده برای «مقاومت» در زمان حال باشد. نبرد روح «مرگ» و «مقاومت» به اوج رسیده است، روح مرگ، در حال سیطره بر حاشیه های بی تکلیف جهان نمادین است، بر آنان که هنوز نمی دانند به کدامین سوی تعلق دارند. مقاومت کوبانی، گروهی از همین حاشیه ها را جذب کرده است، اما حاشیه هایی که قدرت نمادینشان بر خلاف قدرت خیالشان بسیار ضعیف است. داعش از قضا، متکی به حاشیه هایی است که بر جهان نمادین سلطه تمام عیار دارند، از بازارهای مالی گرفته تا امپراتوری های رسانه ای، همه در حال تبدیل شدن به ستایشگران ناآگاه از وضعیت ستایشگری هستند. بخشی از ستایشگران مقاومت کوبانی هم البته تنها ژست مقاومت می گیرند و «مقاومت» را ابزاری ایدئولوژیک برای برساخت و حتی احضار هویت فراموش شده و البته در تضاد با نفس مقاومت کوبانی، فرض می کنند و اما وانمود می کنند که هدفشان ستایش مقاومت است! «کوبانی» حتی اگر هم سقوط کند، نمی میرد، بلکه یادگاری از فرمی نوین از مقاومت را بر پیشانی جهان نمادین تاریخی می نویسد. «کوبانی» حتی در صورت سقوط، دوباره بازخواهد گشت، و البته با قدرتی بیشتر. مرگ داعش هم به معنای نابودی آن نیست، بلکه تنها می تواند به معنای به خواب رفتن آن باشد، روح مرگ در موقعیت داعش، کالبد جهان نمادین بسیاری را تسخیر کرده است و این سیال شدن آن در فضای ذهن، مانع نابودی آن می شود. «کوبانی» هم دیگر تبدیل به معنایی نوین از مقاومت شده است که هیچ مرگی برای آن مفروض نیست. باید رویای نابودی را فراموش کرد...........
14/10/2014