آرام ابراهیم خاص
مقدمه: قبل از پخش مصاحبه آش از تیشک تی وی با امیدی وافر منتظر بودم که آقای هجری در راستای اتحاد و ایجاد روابط حسنه در میان احزاب کردستانی به ویژه هر دو حزب دمکرات(حدک - حدکا) گامی بلند بردارد و مسئولانه و چاره اندیشانه سخن بگوید و گره کور عدم اتحاد احزاب کردستانی را از پیش رو بردارد و این مهم سرآغازی باشد برای آنچه که دغدغه ی اصلی مردم کردستان محسوب می شود که همانا ایجاد یک پلاتفرم سیاسی مشترک در میان احزاب کردستانی است. اما متاسفانه باز هم داستان همان داستان تکراری تغییر نام و پرداختن به تنش های گذشته و ...بود که یک جنگ رسانه ای دیگر را دامن زد،تا در شرایطی که طوفان تغییر خاورمیانه را درنوردیده و جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگری خطر را آحساس میکند،ریشه دارترین حزب مخالف این رژیم و شخص اول این حزب با بی تفاوتی به نسبت این مسائل،خصمیت با همسنگران پیشین را در راس امور قرار دهند و رهبری حدک وسیاستهای اتحادطلبانه ی رهبریت این حزب را به استدلالهای جمهوری اسلامی تشبیه کنند.
در شرایط کنونی باید در وهله ی نخست کارکرد مناسب برای برقرار ساختن روابط حسنه و ایجاد همبستگی ملی در میان احزاب کردستانی را یافت تا بتوان به داستان تلخ اما عبرت آموز تنش های سیاسی ناشی از انشعاب ها و انشقاق های سالیان اخیر یکبار برای همیشه پایان داد.درک این واقعیت زمانی تسهیل میگردد که بدانیم جمعیت ملت کرد 10%کل جمعیت ایران است و در چنین شرایطی که نوعی دوری و گسست و حتی سردی و تنش و اختلاف در روابط احزاب کردستانی مشاهده میشود، بیم آن می رود که بار دیگر یک فرصت تاریخی را از کف دهیم.در شرایطی که جامعه ی جهانی بیش از هر زمان دیگری دشمن دیرینه ی ملت کرد و همه ی مردم ایران را به چالش طلبیده و مشروعیت کل سیستم را در برابرعلامت سوالی بزرگ قرار داده است،ملت کرد نمی خواهد با ندانم کاری ها و زیاده خواهی های برخی افراد غیر سیاسی و نامسئول،دور تسلسل باطل گذشته را پرگاروار بپیماید و این همه قربانی و هزینه و خون فرزندان برومندش بدون دستاورد باقی بماند.تحزب کردی و پلورالیسم ناخواسته ی کنونی که به جای تکثرگرایی با گفتمانی تولرانس،نوعی تکبرگرایی با گفتمان "خود- محوربینی" را با خود به همراه آورده است در حقیقت برخاسته از منشایی سیاسی نیست،بلکه بیشتر حول محور مشکلات داخلی و تشکیلاتی احزاب و همچنین قدرت طلبی و انحصارطلبی برخی از رهبران احزاب عمده ی کردستانی خود را نمایان میسازد.
در این برهه گفتمان واحد سیاسی و موضع مشترک در میان احزاب،امری ضروری و اجتناب ناپذیر قلمداد می شود ولی سخنان برخی از رهبران احزاب کردستانی به ویژه سخنان اخیر آقای هجری مبنی بر عدم قبول تعامل سیاسی با جریانی دیگر یا ابرام و پای فشاری برموضوع تغییر نام حزبی دیگر که دارای تشکیلاتی منسجم و مجزاست و در راستای تامین منافع و تحقق آرمانهای مشترک این جنبش در حال مبارزه و فعالیت است،تداعی کننده ی یک طنز تلخ سیاسی است که در نهایت نیز پایانی "تراژدیک-کمیک"را برای جنبش رقم خواهد زد.باید بر این واقعیت صحه نهاد که در کردستان ایران خلاء و فقدان یک جریان سراسری که رهبری جنبش را از شمالی ترین نقاط کردستان تا جنوبی ترین مناطق بر عهده بگیرد، کاملا ملموس است.در واقع تمام احزاب کردستانی بر اساس معیارهای سیاسی و اجتماعی و با مد نظر قرار دادن پایگاه سیاسی و اجتماعی شان در کردستان ایران،احزابی منطقه ای محسوب میشوند و هر کدام از این احزاب در بخشی از کردستان دارای تشکیلات و سازماندهی منسجم و پایگاه مردمی هستند اما در عین حال هیچکدام به تنهایی قادر به رهبری جنبش درسراسر کردستان ایران نیستند و برای این مهم فاقد نفوذ و پتاسیل وتوان یک حزب سراسری می باشند.
در واقع میتوان گفت: حداقل در شرایط کنونی باید دیسکورس "جنبش محوری"را با همه ی اجزای ریز و درشتش جایگزین گفتمان کلاسیک "حزب محور" نمود تا بتوان از این وانفسای پرکشمکش و پیچیده ی سیاسی ایران و منطقه و از موزائیک متکثر جمعیتی،مذهبی،فرهنگی و سیاسی ایران،حداقل آنچه را که حق مسلم و مشروع ملتی ستمدیده همچون ملت کرد است،محقق ساخت.با مد نظر قرار دادن این واقعیت ها میتوان دریافت که احزاب کردستانی با این ویژگی ها مکمل یکدیگرند و با حذف یا به حاشیه راندن یکی از آنها در جرایان اختلافات و تنش های مابین احزاب این تنها جنبش ملی کردستان و ملت کرد است که دچار خسران خواهد شد.پس آقای هجری لطفا درک کنید،نمی خواهیم بزرگترین سنگر مبارزه برای دمکراسیخواهی و تامین حقوق ملی یعنی کردستان با پیشینه ای مالامال از مبارزه و هزینه و خون،بزرگترین بازنده ی تحولات سیاسی پیش رو در ایران فردا باشد.ما همه با هم معنا می یابیم و به تنهایی هیچیم.