نوری فخری
کوردها به عنوان بزرگترین گروه ملی بدون کشور تعریف شده اند! اگر کردها به عنوان اصطلاح حقوقی ”ملت” شناخته شوند، آنها حق تعیین سرنوشت دارند، در غیر اینصورت، تنها داری حقوق اقلیتها خواهند بود. در حقیقت، ماهیت "اقلیتها" و "ملت" یکی است و مهمترین عنصر هر دو، زبان و فرهنگ است. تنها اختلاف آن دو اینست که اقلیتها از لحاظ تعداد کمتر از اکثریت حاکم می باشد. بنابراین، با وجود اینکه کوردها از لحاظ تعداد کمتر از گروه های حاکم (عربها، فارسها و ترکها) در کشورهای ایران، ترکیه، سوریه و عراق هستند، اما همه فاکتورهایی که فارس، ترک و عرب در سایە اشان "ملت" خوانده میشوند را دارا میباشند.
به همین لحاظ، جامعه بین المللی حدود سال ١٩١٨ بوسیله قرارداد "سورس" کوردها را به عنوانی "مردمی دارای حق تعیین سرنوشت" به رسمیت شناخت. در این معاهده؛ به کوردها حق تشکیل دولت کردستان، در نواحی جنوب شرقی ترکیه، شمال عراق و شمال غربی سوریه، در عرض یک سال پس از معاهده مذکور داده شده بود و دولت ترکیه متعهد شده بود که به معاهده مذکور عمل نماید. از سوی دیگر، کوردهای ایران نیز دارای همان زبان و فرهنگ هستند و با کوردهای کشورهای سوریه و ترکیه و عراق احساس همبستگی و اتحاد دارند، آنها نیز بر همین اساس و در این مورد می بایستی دارای حق تعیین سرنوشت شناخته شوند. مهم نیست که این معاهده هم اکنون نیز دارای بار حقوقی است یا نه! مهم اینست که جامعه بین المللی در این معاهده به داشتن چنین حقی برای مردم کورد اعتراف نموده است.
از طرف دیگر، اگر بپذیریم که معاهده سورس هم اکنون دارای بار حقوقی نیست و کوردها باید در چهارچوب کشورهای ایران، ترکیه، عراق و سوریه به عنوان اقلیت باقی بمانند، در اینصورت نیز کوردها بر اساس حقوق بین الملل کنونی باید به عنوان "ملت"ی دارای "حق تعیین سرنوشت" شناخته شوند. چنین مسئله ای که به عنوان حق تغییر موقعیت شناخته می شود، در مواقعی ایجاد می شود که اقلیتها متحمل سرکوب شده و حکومت خواهان بهبود شرایط آنها نشود، در این صورت "اقلیت" موقعیت “ملت” به معنای حقوقی را بدست آورده و دارای حق تعیین سرنوشت خواهد شد.
چنین حقی در قطعنامه ٢٦٢٥ (XXV) سازمان ملل، که هم اکنون به عنوان عرف بین الملل شناخته شده، چهارچوبی رسمی به خود گرفته است. بر اساس این قطعنامه "حق تغییر موقعیت"، موقعی ایجاد می شود که قسمتی از جمعیت یک کشور در دولت نماینده ای نداشته باشد. نمونه ایجاد چنین موقعیتی مردم بنگلادش یا جنوب سودان هستند. دادگاه عالی کانادا از این اصل برای تعریف مردم کبک استفاده نمود. یکی از حقوقدانان برجسته دنیا به نام "بوچهیت" در این باره میگوید: بر اساس این تئوری "مردم فاقد نماینده قدرت در حکومت" و تا حدودی، شدت رفتار دولتها نسبت به اقلیتها، باعث بین المللی شدن مسئله می شود.
چنین مسئله ای ممکن است به شکل درخواست جامعه جهانی برای تضمین حقوق اقلیتها، یا ایجاد منطقه خودمختاری برای آنها بیانجامد. در نهایت و به عنوان آخرین راه، شامل درخواست حق تعیین سرنوشت از سوی اقلیت ستمدیده برای استقلال شود. دادگاه عالی بین المللی عدالت با اشاره به قطعنامه پذیرفته شده در مورد کوزوو، که به طرز شدیدی بوسیله صربها سرکوب می شدند، مقرر داشت که اقلیت کوزوو، “ملت” محسوب شده و در نتیجه دارای حق تعیین سرنوشت هستند. پس اعلام یکجانبه استقلال مردم کوزوو مشروع و قانونی شناخته شد.
این امر روشن است که حقوق اساسی ملت کرد در ایران، ترکیه، سوریه و عراق بطور اساسی و دهها سال است که پایمال می شود. کوردها تحت شدیدترین بی عدالتیها تنها بدلیل "کورد بودن" هستند. تمامی تبعیضات، حقارتها، ظلم و تجاوز و سرکوب و کشتار هزاران نفر از مردم کرد بوسیله کشورهای ایران، ترکیه، سوریه و عراق، به طور واضح و روشنی موقعیت حقوقی ملت کرد را از یک اقلیت به “ملت”ی دارای حق تعیین سرنوشت خارجی و ایجاد کشوری مستقل از ایران، عراق، ترکیه، سوریه و عراق تغییر داده است. در حقیقت مردم کورد پس از تحمل تاریخی از سرکوب و بی عدالتی، کشورهای ترکیه، ایران، عراق و سوریه را کشورهای اشغالگر و متجاوز سرزمین کردستان محسوب می نمایند.
متاسفانه با وجود اینکه کوردها دارای همه عناصر مورد نیاز برای داشتن حق تعیین سرنوشت هستند، اما جامعه بین المللی به آنها اجازه اجرای چنین حقی را نداده است. چنین مسئله ای غیرمعمول نیست. جامعه بین المللی، در چنین مواردی، بسیار با اکراه عمل می کند، اما با وجود همه محدودیتهای ایجاد شده توسط کشورها در جهت اعمال حق تعیین سرنوشت، پیشرفت آن بالاتر از توان کنترل کشورها بوده و به دلیل مقاومت اشخاص اجرا شده است. همانطور که قاضی "آمون" در پرونده نامیبیا اظهار داشته است:
"در واقع، هر کس لازم است که بداند، حق مردم بر تعیین سرنوشت، قبل از اینکه در چارترها و معاهدات بین المللی نوشته شود که اهدا نشده است بلکه در یک مبارزه شدید بدست آمده، ابتدا با درد نوشته شده، با خون مردمان، و در نهایت با وجدان بشریت."
بنابراین، ملت ستمدیده کورد نه تنها دارای حق تعیین سرنوشت است، بلکه این حق را دارد که در مقابل بی عدالتیهای کشورهای حاکم ایستادگی و مقاومت کند، و حتی در این راه نیز به راههای خشونت آمیز توسل جوید. چنین امری می تواند بسیاری از مباحث در زمینه “خشونتهای سیاسی” بوسیله عاملان غیر دولتی را حمایت و پشتیبانی کند. ایده حق مقاومت، همچنین مشروعیت اخلاقی، سیاسی و حقوقی مبارزه مردم مظلوم و ستمدیده را که در جستجوی سرنگونی، یا دفاع از خود در مقابل رژیمهایی که به آنها ظلم می ورزد را تامین می کند.
پس کردها به طور ذاتی، در کشورهای ترکیه، ایران، سوریه و عراق شخصا و یا به طور جمعی دارای حق دفاع در مقابل وحشیگریهای آن کشورها هستند. از طرف دیگر، قطعنامه ٢٦٢٥ سازمان ملل متحد، که با اتفاق آرا پذیرفته شده، مبارزه برای رسیدن به حق تعیین سرنوشت را به رسمیت شناخته است. حزب حیات آزاد کردستان، حزب دموکرات کردستان و کومله در کردستان ایران و حزب کارگران کردستان به عنوان مهمترین حزب سیاسی و نظامی در کردستان ترکیه، به طور عموم بر اساس آنچه که در بالا گفته شد بر اساس حق دفاع مشروع و مبارزه برای حق تعیین سرنوشت عمل می کنند.
به دلیل اینکه جامعه بین المللی در مورد اجرای حق تعیین سرنوشت ملتها بسیار اکراه دارد، موانع زیادی را برای ملت کورد در جهت رسیدن به چنین حقی ایجاد نموده است. پس می توان انتظار داشت که یکی از موانع ایجاد شده این باشد که مبارزه مشروع ملت کورد را تروریستی قلمداد کنند یا به کشورهای ایران و ترکیه و سوریه علیه این مبارزه کمک کنند. به علاوه، عبارت تروریسم مبهم و سیاسی است، و به سادگی مورد سوء استفاده واقع شده است.
اگر مشخصا بخواهیم در مورد مبارزات کردها و سرکوبشان از سوی دولتهای حاکم به بهانه تروریسم مثالی زده باشیم، میتوان به مبارزات "پ. ک. ک" اشاره کرده که عملکردی شبیه به "ANC، کنگره ملی آفریقا" در آفریقای جنوبی را در برنامه خود داشته است. جنبشی که اگر چه توسط کشور آفریقای جنوبی و بسیاری از کشورها تروریستی اعلام شد و کشورها علیه این گروه متحد شدند، اما در واقع ANC مخالف هدف قراردادن غیر نظامیان در مبارزات خود بودند.
با وجود اینکه پ ک ک و ای ان سی مخالف هدف قراردادن غیرنظامیان هستند و مطابق قوانین جنگ عمل می کنند، اما کشورهای زیادی آنها را گروهای تروریستی قلمداد کردند[و میکنند]. در مقابل آنچه بایستی مورد توجه قرار گیرد، در واقع، تروریسم حکومتی و سیتسماتیک، کشورهای سرکوبگر است نه مبارزات مشروع کردها و سعی در رسیدن به حق تعیین سرنوشت.
ملت کورد به مبارزه خود در این راه تا پیروزی ادامه می دهد، تا هنگامی که جامعه بین المللی به این آگاهی دست یابد که حفظ صلح منطقهای و بین المللی بر اساس احترام به اصل تساوی حقوق و تعیین سرنوشت مردم کرد، همانند آنچه در کوزوو و جنوب سودان رویداد، امکان پذیر است. ملت کورد با تجربه ای که از تاریخ بدست آورده است، به این نتیجه رسیده است که برای رسیدن به آزادی دوستی غیر از کوه ها ندارد.
نوری فخری/ دانشجوی دانشگاه لوند در رشته حقوق بشر