نباید از اهمیت اقدام دولت ایران برای نجات نظامی و تسلیحاتی کردها کاست؛ کردهایی که ناگهان خود را در برابر خطری پیش بینی نشده یافتند؛ خطری به نام «داعش». پیش از تحلیل مواضع و انگیزه های ایران در این خصوص، باید حوادث پس از سقوط شهر عراقی موصل را باز خوانی کرد؛ رویدادی که زنگ خطر را همه جا به صدا در آورد و برای همگان روشن شد که این خطر «داعش» نام دارد. از سویی بی اساس بودن ادعای بعثی ها و یارانشان مبنی بر این که آن ها بودند که نیروهای مالکی را شکست دادند، ثابت شد. در حالی که بغداد پایتخت عراق در حال ساخت خطوط دفاعی خود به منظور آمادگی برای جنگ بود، ناگهان شبه نظامیان این گروه تروریستی، به سمت شمال یعنی به سوی اقلیم کردستان عراق حرکت کردند! شگفتی دوم شکست نیروهای پیشمرگه بود؛ نیروهایی که از بهترین شبه نظامیان و نیرومندترین آن ها به شمار می آمدند. روشن شد که 10 سال پس از سرنگونی نظام صدام حسین و آغاز دوره رفاه کردی، نیروهای پیشمرگه، دیگر توان سابق خود را ندارند. چنانچه دخالت سریع هوایی آمریکا نبود، چه بسا تروریست ها شهرهای اصلی کرد را نیز تصرف کرده بودند. خبرهایی از خشم کردها از عرب ها و دولت های عربی پشت سر هم منتشر می شد؛ آن ها عرب ها را به خاطر «داعش» ملامت می کردند. اگر این اخبار صحت داشته باشد، نشان از بی اطلاعی کردها نسبت به روابط منطقه ای «داعش» دارد. اما اقدام ایران برای نجات کردهای سنی عراق نشان از استراتژی سه گانه ایران در روابط با عراق، سوریه و ترکیه دارد. عرب ها طرح هایی برای هیمنه یا نفوذ در عراق و سوریه ندارند و از نگران کردن ترکیه دوری می کنند. اما ایران به رعایت قواعد توازن امنیتی منطقه ای توجه نمی کند و به هر بهایی می خواهد با مطرح کردن خود به عنوان حامی کردهای سنی و عرب های شیعی، بر عراق چیره شود. من هنوز توجیه هایی را که برای تغییر مسیر داعش به سمت شمال (کردستان) و دوری کردنش از بغداد مطرح می شود، باور ندارم؛ از جمله این توجیه ها، چیزی است که وفیق السامرائی در روزنامه «الشرق الاوسط» نوشت. از آن جایی که او بیش از ما در این زمینه تجربه دارد، بار دیگر این سوال را مطرح می کنیم که: چگونه سازمانی که بدون هیچ تردیدی آماده مرگ است، به منطقه ای دور تغییر مسیر می دهد در حالی که بغداد از شهر فلوجه که تحت تصرفش قرار دارد، تنها 80 کیلومتر فاصله دارد. چرا پایتخت عراق را رها می کند؟ به هر حال «داعش» تنها نقطه عطف تاریخی کوتاهی در زمانی بلند از تنش های منطقه است. چند سال بعد، دیگر کسی «داعش» را به یاد نخواهد آورد. اما ایران می خواهد برای دهه های آینده، بر عراق چیره شود و این یک بازی منطقه ای در رقابت بر سر زمین و نفوذ است. با کمال تاسف، توجه کشورهای عربی به کردستان عراق محدود است و به اندازه توجه ایالات متحده و ایران نیست. این در حالی است که این اقلیم از زمان اشغال کویت توسط نظام صدام حسین، به «تراسی» تبدیل شد که از آن قدرت های مختلف بر بغداد اشراف دارد؛ همچنین نقشی مهم در بازی تعادل در پارلمان عراق ایفا می کند. هیمنه ایران بر عراق به طور حتم در آینده به معنی هدف قرار دادن منطقه عربی خلیج است چرا که این منطقه محور تنش های منطقه ای و بین المللی و مرکز انرژی جهانی، پول و تاثیر گذاری سیاسی است. اما درباره کردها، آن ها بدون این که توجهی به اهداف ایران داشته باشند، از این کشور سپاسگذارند؛ به ویژه این که دولت های عربی حتی برای اعلام همبستگی شفاهی در مقابله خطر «داعش» با آن ها ارتباط برقرار نکردند؛ این چیزی است که یکی از مسئولان کرد به من گفت. حقیقت این است که رهبران کردستان در گله کردن مبالغه آمیز خود اشتباه می کنند. دولت های عربی همانند ایران اهدافی برای توسعه نفوذ خود ندارند و در پی دروزاه هایی برای ورود نیستند. دوم این که «داعش» مشکلی عمومی است و تنها ویژه کردستان نیست. کردهایی هم هستند که به گروه «داعش» پیوسته اند و همه آن ها عرب نیستند. سوم این که «داعش» بدترین اعمال را علیه عرب های سنی عراق مرتکب شد، خون بسیاری از سوری ها را نوشید. صدها تن از عشیره الشعیطات سوریه را کشت که همه آن ها از عرب های سنی هستند. دست آخر این که؛ کردها باید به یاد بیاورند نوری مالکی نخست وزیر سابق عراق علیه آن ها چه اقدام هایی کرد. همه آن اقدام ها با توافق و تفاهم با ایران صورت گرفت. از همین رو گمان نکنید کمک فوری ایرانی ها به کردستان، برای رضای خدا بوده است.
03/09/2014