نویسنده: شهرام میرزایی
مقدمه
درسالهای اخیر ترجمه آثار ادب کردی ( ازکردی به فارسی ) رونق فراوان یافته است وباتوجه به استقبال قشر کتابخوان از این جریان ، می توان این نتیجه را گرفت که خوانندگان ادبیات فارسی پذیرا وخواهان آشنایی بیشتر با ادبیات کردی بوده و چشم به راه ترجمه های بیشتر از آثار کردی هستند.
اما آیا ترجمه های موجود دارای کیفیت وسطح مناسبی از ترجمه هستند؟آیا این جریان روال علمی خود را می پیماید؟ آیا ادبیات کردی آنگونه که هست معرفی شده است؟ آیا مترجمانی که در این عرصه دست به قلم هستند نسبت به زبان مبدا ومقصد آشنایی کامل دارند؟ اینها سوالاتی هستند که نیاز به پژوهش کامل وگسترده داشته و همت اهل قلم و ادبیات را دراین خطه خواهان است. در این راستا دست به مطالعه و تطبیق یکی از رمان های کردی با ترجمه آن در بازار ادبیات فارسی زده ام. در واقع هدف ازاین مقاله ، بررسی ترجمه رمان " آخرین انار دنیا " اثر بختیاری علی است که توسط آرش سنجابی ترجمه و در سال 1388 توسط نشر افراز منتشر شده است . در این رمان بختیار علی تاریخ سیاسی - اجتماعی جامعه کرد و واکنش های انسان های آن جامعه را در یک برهه زمانی مشخص ، باقلمی هنرمندانه به تصویرمی کشد.در واقع ما با یکی از شاهکارهای ادبیات جهان روبه رو هستیم ، شاهکاری که در آن انسان و زندگی او به بهترین شکل و با دیدی نو و تازه در نقطه ای فراموش شده از جهان به تصویرکشیده شده است.
آرش سنجابی (متولد1359) : مترجم جوانی است که درهمین ابتدای راه به سراغ شاهکارهای ادب کردی رفته است. آثار چاپ شده یا در زیرچاپ این مترجم به قرار زیر است :
1) ترجمه رمان 120 صفحه ای ازمنصور یاقوتی باعنوان " گلخاس " از فارسی به کردی. 2) ترجمه " آبی ترین تهی " مجموعه شعری از یونس رضایی ( کردی به فارسی ) . 3) ترجمه داستان هایی ازنویسندگان کرد : فرهاد پیربال ، شیرزاد حسن و... ( کردی به فارسی ). 4) مجموعه " عاشقانه های شعرکردی " که توسط نشر ثالث منتشر شده است ( کردی به فارسی ) . 5) ترجمه رمان آخرین انار دنیا اثر بختیار علی که توسط نشر افراز منتشر شده است.6) ترجمه مجموعه شعر " و من عاشقانه انبوه می شوم " اثر یونس رضایی ، نشر افراز ( کردی به فارسی )  
با توجه به تمرکز آقای سنجابی بر روی زبان کردی ، به این نتیجه منطقی می رسیم که حتما ایشان به زبان کردی تسلط کامل و نسبت به فرهنگ کردی آشنا می باشد. صدق این مطلب را در طول این مقاله مورد بررسی قرار می دهیم.
در این مقاله سعی شده است که به سوالات زیر تا حد امکان جوابی متناسب داده شود:
1) آیا مفهوم متن اصلی درترجمه منتقل شده است؟ 2) آیا لحن نویسنده حفظ شده است؟ 3) آیا مترجم زبان خاص و متناسب متن را یافته است؟ 4)آیا واژگان درست و دقیق انتخاب شده است؟ 5) آیا تطابق دستور زبانی بعمل آمده است؟
ترجمه آخرین انار دنیا ، در سه حوزه مورد نقد و بررسی قرارمی گیرد: 1) اشتباهات معنایی و ساختاری. 2) بررسی انتقال معنا و مفهوم در ترجمه اثر. 3) حفظ سبک نویسندگی ، نویسنده .
ترجمه عاملی است مهم در ایجاد و گسترش روابط اجتماعی- فرهنگی ملل و راهی است برای انتقال تجارب انسانی به سایر نقاط جهان به همین خاطر جامعه کرد می تواند از این دستاورد انسانی برای معرفی هر چه بیشتر تاریخ و فرهنگ و اجتماع خود بهره برده و ناآگاهی جهانی را در قبال این وضعیت شکسته و از این طریق راهی برای بیان دردها ، آلام وآمال ملی خویش و رساندن آن به گوش جهانیان بیابد چرا که به قول سیدنی الکساندر مترجم بزرگ ایتالیایی " زبان ها صرفا کلماتی در خدمت سمبل ها نیستند بلکه از طرق مختلف نگاه کردن به دنیا می باشند آنها در شکل بخشیدن و بیان خصوصیات ملت ها به کارمی روند" . این امر اهمیت ترجمه دقیق ومتناسب را تا حد خلق اثر اصلی بالا می برد. به همین خاطر مترجم باید فردی پژوهشگر ، زباندان ، دارای وجدان کاری ، با دقت ، با هوش وبا ذوق باشد و به فرهنگ و زبان مبدا و مقصد به خوبی آگاه باشد و از شتابزدگی در کار بپرهیزد .
الف) اشتباهات ساختاری ومعنایی:
ابتدایی ترین و اصلی ترین شرط هر مترجم آشنایی کامل با زبان مبدا و مقصد است در واقع انتظار می رود مترجم به طور کامل با هر دو زبان آشنایی داشته باشد تا حداقل بتواند دست به ترجمه ای ساده و به دور از تکنیک های رایج در ترجمه بزند . این خواسته ایست حداقلی ، چرا که مخاطب انتظار روبرو شدن با یک متن سرتاسر اشتباه را ندارد ، بماند که مترجم موظف است خود دارای سبکی در نویسندگی باشد و بتواند تکنیک های ترجمه را به خوبی به کار ببرد.
متاسفانه باید گفت که آقای آرش سنجابی این اصل ابتدایی و اساسی را رعایت نکرده است ، چرا که به هیچ وجه به صورت تخصصی با اصول ساختاری و معنایی در زبان کردی ، مانوس نیست واشتباهات معنایی را در ترجمه به صورت مکرر و پی در پی تکرار میکند.
مثال:
1) " منیان هێنایه ئهم كۆشكه " ( ص7 ) : به این قصر آمدم ( ص12 ).
در اینجا ساده ترین و رایج ترین فعل در زبان کردی " هێنا " را " آمد " ترجمه کرده است که معنی درست آن " آورد " است.
معنی صحیح : " مرا به این قصر آوردند ".
اشتباه در معنی لغت حتی به مفهوم و معنایی که نویسنده خواهان انتقال آن است لطمه میزند چرا که نویسنده در این قسمت از رمان می خواهد فضایی اجبارگونه که خارج از اختیار قهرمان داستان است را به خواننده القا کند ، اما آقای سنجابی آنرا با ترجمه ای کاملا اشتباه ، به فضا و مفهومی کاملا اختیارگونه تبدیل می کند.
2) " وهك شاردنهوهی قوتویهك زێر " ( ص47 ) : " عین پنهان کردن جواهری در جعبه " ( ص47 )
معنی صحیح:" مانند پنهان کردن صندوقچه طلا "
در این جمله مترجم " قوتویهك زێر " را به " جواهری درجعبه " ترجمه کرده است که در واقع معنای آن " صندوقچه طلا " است.
3) " تۆ زێرێكی دهگمهنی ڕۆژه پاكهكانیت " ( ص47 ) : " توطلای پاک آن روزهای پیشین هستی " ( ص47 )
ترجمه صحیح : " توطلای نایاب روزگاران پاک هستی "
در این جمله آقای سنجابی " پاک " را ( پیشین ) و " دهگمهن " را ( پاک ) ترجمه کرده است که ترجمه صحیح آن به ترتیب " پاک " و " نایاب " است. در واقع کلمه پاک کلمه ایی مشترک مابین زبان کردی و فارسی است که مترجم از ترجمه صحیح آن نیز عاجز بوده است .
4- " ههموو قسهیهك له سهر وهفا و بێوهفایی بێمانایه" ص22 : " صحبت کردن از وفا و بی وفایی خنده داراست " ( ص24 )
آقای سنجابی " بێمانایه " را ( خنده دار ) ترجمه کرده است که معنای اصلی آن " بی معنا " می باشد. در اینجا باز هم کلمه - بی معنا- کلمه ایست که در هر دو زبان کردی و فارسی به کار می رود و برای ترجمه آن نیاز به هیچ تخصصی بجز اشنایی ابتدای با هر دو زبان نیست که متاسفانه اقای سنجابی دوباره در اینجا دچار اشتباه معنایی می شود .
5- " مڕۆڤ له دوو دۆخدا پێویستی به هیج پاسهوانێك نییه " ( ص45 ) : احساس بشری در دو نقطه به هیچ پاسداری احتیاج ندارد .( 45 )
معنی صحیح جمله :" انسان در دو حالت به هیچ نگهبانی نیاز ندارد. "
در این ترجمه مترجم " مڕۆڤ " را به ( احساس بشری ) و " دۆخ " را به( نقطه ) معنی کرده است که معنای صحیح آن ها به ترتیب " انسان " و " حالت و وضعیت " است.
6) " له ناكاو بهیانییهك له خهو ههلدهستیت و ههموو شتێك لێتێكچووه " ( ص5 ) : " یک روزصبح بیدار شدم و دیدم همه چیز در وجودم فرور یخته است " (ص11 )
ترجمه صحیح : به ناگاه سحرگاهی ازخواب بیدار می شوی وهمه چیز را آشفته می بینی "
درمتن اصلی ، قهرمان داستان افرادی راکه بر روی عرشه قراردارند ، مخاطب قرار می دهد درحالی که آقایی سنجابی در ترجمه ، افعال را به شخص اول تبدیل می کند.
7) " تێگهیشت مڕۆڤ بۆ ئهوهی بڕوا به برای مڕۆڤی بكات پێویستی به كۆمهلێك عههد و پهیمانی نوسراوه ههیه " ( ص100 ) : " او می دانست که برای ایمان آوردن به برادری دست کم سه ، چهار پیمان لازم است " ( ص98 )
معنی صحیح : " او فهمید که انسان برای ایمان آوردن به برادری ، نیاز به مجموعه ای از پیمان های نوشته شده (قراردادی)دارد "
مترجم " تێگهیشت " را ( می دانست ) ترجمه کرده است که در اصل به معنای " فهمید " می باشد و همچنین مترجم در آخر جمله اعداد " سه وچهار " را نیز به جمله افزوده است که این عمل افزودن ها و نیز حذف کردن های کلمه و حتی جمله را در سرتاسر کتاب می توان مشاهده کرد که خود این حذفیات و اضافات بی دلیل و غیر علمی ، نیاز به مقاله ای جدا گانه دارد .
8) از شاهکارهای آقای سنجابی در سبک مترجمی اش عوض کردن معنای رایج یک کلمه و ایجاد یک معنای تازه و جدید برای آن است . مثلا " بی باک " را ( آزاد) ترجمه کرده است که در واقع همان " بی باک و نترس" در جمله معنا میدهد.
مثال:" چاوی ئهو دوو خوشكه له چاوی دوو باڵهندهی بێباك دهچێت" ( ص56 ) : " آن دو خواهر به دو پرنده ی آزاد می مانند " ( ص56 ) . اشتباه مترجم به همین جا ختم نمی شودچرا که نویسنده ، چشمان دو خواهر را به پرنده ای بی باک تشبیه کرده است نه خود آنان را . به راستی حرص و ولع برای نان و نام کاری می کند که مترجم ، ترجمه را باشتاب فراوان و بدون آشنایی با زبان کردی به بازار عرضه کند بی آنکه متن اصلی را چند بار بخواند و ترجمه آنرا مکررا مورد بازبینی قرار دهد . این یعنی خیانت درادبیات ، یعنی عدم وجود وجدان کاری.
معنی صحیح : " چشمان آن دو خواهر به مانندچشم های دو پرنده بی باک است"
9) " جوانترین جلی سپی خۆیان لهبهر كرد " (ص58) : " جامه های بلند سپید شان راپوشیدند " ( ص58 )
در زبان کردی "جوانترین " به معنی " زیباترین " است، که آقای سنجابی آنرا " بلند " معنی کرده است.
معنی صحیح : " زیباترین لباس سپیدشان راپوشیدند "
10) " زهوی وهك مردوویهكی توڕه له ناوهو ڕایوهشێنێت دهلهرییهوه " ( ص73 ) : " زمین چونان مردی مست از درون می غرید" ( ص73 )
 
در اینجا با یکی از عجایب ترجمه از طرف آقای سنجابی روبه رو می شویم چرا که " مردوویهكی توڕه " را ( مردی مست ) ترجمه می کند ، در حالی که ترجمه صحیح آن " مرده ای خشمگین " است. بعلاوه کل جمله را نیز اشتباه ترجمه کرده است .
معنی صحیح : " زمین چنان می لرزید که انگار مرده ایی خشمگین ، از درون انرا تکان می دهد "
11) درصفحه 74 آقای سنجابی " سێحراوی " را که در کردی به معنای ( جادوی ) است ( شیطانی ) ترجمه می کند : " وهك ئهوهی سهعاتێكی سێحراوی له ناویاندا بێت " (ص74) : " انگار ساعتی شیطانی داشته باشند" ( ص74 ) هنگامی که مترجم این کلمه را "شیطانی" ترجمه می کند مخاطب مفهومی منفی وابلیس گونه از آن دو دختر در ذهن خود تصور میکند، اما اگر " جادوی " که اصل جمله است ترجمه می شد جنبه رمزآلود بودن آن دختران ، که هدف نویسنده بود منتقل می شد.
12)" ئهوهی تۆفان دهیهێنێت تۆفانیش دهیبات " ( ص55 ) : " مردانی که با طوفان می آیند ، طوفانی هم خواهند رفت " ( ص55 )
مترجم" ئهوهی " را (مردانی) و " دهیهێنێت " را (می آیند) و " دهیبات " را (خواهندرفت) ترجمه کرده است ، درحالی که ترجمه صحیح این سه به ترتیب " آنچه را " ، " می آورد " و " خواهد برد " می باشد . براستی ناآشنا بودن مترجم با زبان کردی را در این جمله به وضوح می توان دید.
معنی صحیح : آنچه را که طوفان با خود می آورد طوفان نیز با خود خواهد برد .
ب) عدم انتقال مفهوم و پیام نویسنده در ترجمه :
بختیار علی علاوه بر اینکه یک داستان نویس و شاعر توانایی است یک اندیشمند ومنتقد اجتماعی نیز می باشد که در مقالاتش با طرح پرسش های بنیادی در مورد جامعه ی کردی و دغدغه های موجود در آن باعث ایجاد جریانی انتقادی در درون جامعه روشنفکری کردستان شده است به همین خاطر آثارش ( داستان – رمان وشعر ) از این امر به دور نمی باشند . در واقع او یک اندیشمند جهانی است ، چرا که در درون جامعه خویش و همراه با تمام دردهای آن با مردم جهان سخن می گوید و از انسانیت و کرامت او و تعهدش نسبت به انسان های دیگر و این کره خاکی می نویسد . بنابراین مترجم آثار او باید با فرهنگ و تاریخ سیاسی- اجتماعی جاری در متن هایش آشنا باشد تا بتواند اثری ارزنده و شایسته ، آنگونه که متن اصلی آن است بیافریند.
اما در ترجمه ای که آقای آرش سنجابی از " آخرین انار دنیا " به دست می دهد نه تنها اینها را نمی بینیم بلکه عدم آشنایی علمی مترجم نسبت به زبان کردی باعث شده است که اقای سنجابی از معنی کردن ساده ترین کلمات و افعال کردی نیز عاجز بماند. این عدم آشنایی مترجم با زبان کردی و نیز عدم آشنایی ایشان با عوامل اجتماعی - تاریخی جاری در رمان ، دست به دست هم می دهند تا ترجمه ای ناشایست وبی معنا که سرتاسر آن را اشتباه در برگرفته است تولید شود.
مثال:
13) " ڕۆژێك بڕیارمدا بڕوم و ههموو شتێك تاقی بكهمهوه " ( ص45 ) : " هرروزکه می خواستم راه فراری بیابم... " ( ص44 )
ترجمه صحیح : " یک روز تصمیم گرفتم بروم و همه چیز را امتحان و تجربه کنم "
14) " من له هیچهوه هاتبووم و بووبوومهوه به هیچ " ( ص6 ) : واین یعنی هیچ (ص12)
معنی صحیح: " من از نیستی آمده بودم و دوباره نیست شدم "
این جمله و جمله قبل کاملا خیانت مترجم درحق نویسنده و متن اصلی و مخاطب رانشان می دهد و تمام بار فلسفی و معنای جمله را نابود می کند.
15) " له ههمان ئهو شوێنه دهستمان پێكردهوه ك دواجار تیا وهستاین " ( ص45 ) : " همان حرف های قبلی را زدیم " ( ص45 )
معنی صحیح : " ازهمان جایی شروع به حرف زدن کردیم که آخرین بار ناتمام مانده بود "
16) " جۆرێك له جورهكان دهیزانی من هیچ شتێك دهربارهی ئهو دونیا تازانه نازانم " ( ص22 ) : " می دانست که از او هیچ نمی دانم " ( ص23 )
مترجم " ئهو دونیا تازانه " را ( او ) ترجمه کرده است که درواقع به معنی " آن دنیاهای تازه " می باشد.
معنی صحیح : " به گونه ایی می دانست که من از ان دنیا های تازه چیزی نمی دانم "
17) " من چاوهڕوانی ئهوه نهبووم سهریاسی سوبحدهم ببینم وام حیساب كردبوو ههتاههتایه له سهحرادا نایهمه دهرێ " (ص44 ) : " من انتظار دیدن سریاس را نداشتم چون هیچ چیزازدنیای بیرون نمی دانستم." (ص44 )
معنی صحیح : " من انتظار نداشتم بتوانم سریاس صبحدم را ببینم ، چون به این نتیجه رسیده بودم که هیچگاه نمی توانم از صحرا بیرون بیایم"
18) " ئهو ئێوارهیه سهریاسی سوبحدهم و خوشكهكان ماوهیهكی كورت پێكهوه ڕۆیشتن " ( ص77 ) : " تا غروب با هم بودن." ( ص76 )
معنی صحیح : " سریاس صبحدم و خواهران در آن غروب برای مدتی کوتاه با هم قدم زدند "
19) " ئهو شهوه جیهان له جاران بچوكتر دههاته پیشچاوهم " ( ص87 ) : " من آن شب کوچکی دنیا را احساس کردم." ( ص86 )
معنی صحیح :" در آن شب جهان را بسیار کوچکتر از گذشته تصور کردم "
20) " دوێنێ شهو ئهو برینهم له خهومدا بینی ، له دهمو چاوی تۆدا نهبوو ، له سهر دهستی ڕاستی خۆم بوو." ( ص97 ) : " دیشب خواب دیدم دست راستت زخمی شده است" ( ص95 )
معنی صحیح " دیشب این زخم را در خواب دیده بودم اما زخم بر روی صورت تو نبود بلکه بر روی دست راست من بود."
به راستی عدم بازنگری در متن اصلی و عدم آشنایی به زبان اصلی در متن باعث می شود که مترجم به چنین فضاحتی دست بزند.آقای سنجابی در حد فهم خویش از زبان کردی دست به این ترجمه زده است نه با آشنایی کامل .
21) " به شهو له سهر گورهكان و بهیانیان زوو له سهر شهقامه سارد و خاڵی و بێروحهكاندا دهردهكهوتن " ( ص75 ) : " همیشه تو خیبان های یخ بسته و لابه لای قبر دیده می شدند." ( ص74 )
معنی صحیح :" شب هنگام در گورستان ها و سحرگاهان در خیابان های بی روح و سرد و خلوت نمایان میشدند."
آقای سنجابی " شهقامه سارد " را ( خیابان های یخ بسته ) و " به شهو " را ( همیشه ) ترجمه کرده که در اصل به معنی " خیابان های سرد " و " شب هنگام " می باشد .
21) " خهندهیهكی تاڵ كهوتا سهر لێوی " ( ص46 ) : " با خنده ایی تیز." ( ص46 )
معنی صحیح : لبخندی تلخ بر لبانش جاری شد
در این جمله مترجم " تاڵ " را ( تیز ) ترجمه کرده است که معنی درست آن ( تلخ ) می باشد نه تیز. اما اینکه " خنده ای تیز" چه معنا و مفهومی درمتن دارد سئوالی است که ذهن هر مخاطبی را مشغول می کند . در واقع عدم آشنایی آقای سنجابی تا بدان جاست که خنده ای تلخ را " خنده ای تیز " ترجمه می کند . مگرتنها خودشان معنای آن رادرک نمایند.
22) " گرنگترین شت ئهوهیه كه بیر له زهمهن نهكهیتهوه" ( ص5 ) : "مهم تر از آن چگونه به زمان بیندیشید." ( ص11 )
معنی: " مهم ترین اصل آنست که به گذر زمان نیندیشی "
23)" سهدایهك چین به چین بهرهو ناو تاریكی دهڕویشت و لهوسهروه به كزی و خاموشی دهگرایهوه " ( ص9 ) " صدایی نرم نرم خام و ناآشنامی نمود " ( ص14)
معنی صحیح : صدای آرام آرام به اعماق تاریکی می رفت و انعکاسی آرام وخاموش داشت.
24) " بۆ ساتێك له ساتهكان وا هات به خهیالهمدا كه ئهو دهیهوێت له ئازادی بمپارێزێت... وا هات به خهیالهمدا نایهوێت ئازادی له گهل خویدا بمبات و ونم بكات " (ص25 ) : " احساس می کردم که غصه آزادی مرا میخورد . انگار دلش نمی خواست آزادی ام به خطر بیفتد." ( ص27 )
مترجم " له ئازادی بمپارێزێت " را ( غصه آزادی مرا می خورد) ترجمه کرده است که معنی صحیح آن " از من در مقابل آزادی محافظت بکند " می باشد. در واقع مترجم کل جمله را اشتباهی و بر اساس ذهنیات خود ترجمه کرده است نه متن موردنظر.
معنی صحیح : " برای لحظه ای فکر کردم که می خواهد از من در مقابل آزادی محافظت کند و نگذارد آزادی ، مرا با خود ببرد و گم کند.
به راستی با این ترجمه تمام معنا ومفهوم وبار فلسفی موجود در متن فدای عدم تعهد مترجم نسبت به متن شده است.
25) " كه دلنیا بوویت كهس چاوهڕوانیت ناكات و تۆ له بیر دونیا چوویتهوه ئیدی دهكهویته بیر كردنهوه له خوهت " ( ص5 ) : " اگربدانی که کسی درآن بیرون به انتظارت نمانده است آن وقت راحت ترهستی." ( ص11 )
ترجمه صحیح: (هنگامی که یقین پیدا کردی کسی انتظارت را نمی کشد و ازحافظه دنیا رفته ای ( پاک شده ای ) دیگر می توانی به اندیشیدن در مورد خویشتن بپردازی).
مترجم " آن وقت راحت ترهستی " را در کجای متن اصلی دیده است یا با کدام بار معنای و فلسفی رمان تطابق دارد.
26) " ههستم بهو لایهنه بێسنورانهی خۆمدهكرد كه لهو ژورهدا مردبوون " ( ص6 ) : " اجزای وجودم را که در آن اتاق متروک مرده بودند می سنجیدم." ( ص11)
معنی صحیح : " اجزای نامتنهایی خویش را که در آن اتاق مرده بودندحس می کردم."
مترجم " ههستم ... دهكرد " را ( می سنجیدم ) ترجمه کرده است در حالی که این دو هیچ ارتباطی با هم ندارند چرا که معنی صحیح آن " احساس می کردم " می باشد.
پ) بررسی زبان وسبک نویسنده درمتن ترجمه شده :
بختیار علی شاعر نیز می باشد و تا کنون چندین مجموعه شعر به چاپ رسانده است و این عامل باعث شده که رمان هایش از زبانی شعرگونه به دورنباشند.
در رمان آخرین انار دنیا ما با توصیفات شاعرانه ای روبه رو می شویم که همانند یک تابلوی نقاشی بسیار زیبا در جلوی چشمان خواننده نقش می بندد و مخاطب را در فضایی زیباشناسانه غوطه ور می سازد و ذهن او را به وسیله حریری لطیف که تار و پودش را بختیارعلی با کلمات بافته است نوازش می کند، همین امر باعث می شود که خواننده در اوج مواجه سازی با دنیای از واقعیعت های تلخ و ملموس زندگانی انسانی ، لذت را نیز بچشد . به راستی " آخرین اناردنیا " مجموعه ای است از لذت و درد. اما متاسفانه ما در ترجمه با هیچ کدام از تکنیک های زبانی وساختاری وتوصیفی موجود درمتن اصلی مواجه نمی شویم وتنها ترجمه ای آشفته را می بینیم که هیچ نشانی از آنچه در مورد " بختیارعلی " و آثارش خوانده ایم نمی یابیم.
به عنوان مثال : یکی از زیباترین توصیفات رمان را در بخش 2 آن می بینیم : " ئێوارهیهكی بارانه ، پڕ له خهیالاتی سهیر سهیری ههور ، ئهو بێئهوهی بیر له نیازا ههورهكان به هێمنی دهم گورانی گوتنهوه له كوچهكانی باكوورهوه بهرهو باشوور شۆر دهبێتهوه" (ص13 ) : " غروبی دلگیر بود و او با زمزمه ترانه ای دلگیر کوچه های شمالی را به سمت جنوب در پیش گرفت" ( ص17 )
معنی صحیح : " غروبی است بارانی ، پر از اوهامات خیال انگیز ابر او بدون آنکه به نیاز ابرها بیندیشد ، به آرامی و با نجوای ترانه ای برلب ، کوچه های شمالی را به سمت جنوب می پیمود"
درهمین جمله ذکرشده ، دوقسمت اساسی حذف شده است واین خودباعث نابودی معناگردیده. اما مهمتر توصیف زیبا و شاعرانه نویسنده است که مترجم باتمام جسارت خویش آن راضایع می کند وجمله ای خشک و بی معنی و کاملا اشتباه و نیز به دور از سبک نویسندگی نویسنده ارائه می دهد ( ترجمه اینجانب از این جمله تنها برای بیان معنی صحیح آن ارائه گردیده است والا هیچ ادعای در انتقال زیبای شاعرانه جمله ، نداشته و تنها جهت تطابق معنای ، آن را ترجمه کرده ام )
برای اینکه ، این مقاله بیش ازحد به درازا نکشد تنها نمونه دیگر می آورم که متعلق به بخش 4 رمان ( ص30 ) است. دراین قسمت ، ما با توصیفی از"جنگ آوازها " که مابین دو خواهر شکل می بندد روبه رومی شویم که نویسنده با تبحر تمام آن را ساخته و پرداخته است اما مترجم در این بخش با حذفیات مکرر و بی دلیل خویش این توانایی و سبک نویسندگی را نابود می کند : " تاریك و ڕۆن دهردهكهوت و ئهوان گۆرانیان دهگهوت ، كازیوه تیدهپهڕی و ئهوان ههر یهك بهرابهری ئهویتر دهیخوێند و خۆر ههلدههات و وهك دوو جهنگاوهری عیناد بێرهحم شهكهت دهبوون و له ساتێكدا بێئهوهی هیچیان شكستی خۆی ڕایگهینت پێكهوه دهوستان و له جێگاكانیاندا نیمچه مردوو دهكهوتن" (ص30) که مترجم تمام این جملات را حذف کرده و به جای آن چند جمله کاملا بی معنا و بی ربط را جایگزین کرده است
نتیجه گیری:
با توجه به مثال های ذکر شده در بالا که تنها از یک چهارم کتاب انتخاب شده اند می توان به نتایج منطقی زیر رسید : 1) مترجم نتوانسته است مفهوم و معنای متن اصلی را درترجمه منتقل کند چرا که کمترین آشنایی با زبان کردی و بیشترین اشباه در معنی کلمات و حتی جملات را داشته است . همچنین مترجم با حذفیات مکرر موجب نابودی مفهوم رمان شده است . 2) مترجم زبان و سبک خاص نویسنده در متن اصلی را نیافته و در نهایت نتوانسته آنرا نیز در ترجمه اش به کارببرد . 3) مترجم در برابر نهادن واژگان درست و صحیح در ترجمه عاجز بوده است . 4) مترجم حتی در زبان فارسی نیز توانایی کافی نداشته چرا که کلمات مشترک مابین زبان های فارسی و کردی را به غلط معنا کرده است .
روزگاری زبان کردی را گویشی از زبان دیگر می خواندند اما زمانی که از نظر علمی ناچار به پذیرش این واقعیت شدند که کردی گویش نیست بلکه زبانی ست پویا و زنده آنگاه به سراغ سرچشمه های این پویایی رفتند یعنی فولکولورهای موجود در مناطق کردنشین به همین خاطر دست به ترجمه و بعد ثبت آن به نام ملتی به غیر از کردان زدند اما این هم شکست خورد چرا که این درخت کهنسال شاخه های خود را هر چه بیشتر می گستراند تا اینکه ادبیات نو کردی حاصل این نوزایی شد و بزرگان فراوانی را در شعر و داستان و رمان به جهانیان شناساند و اکنون در عصر حاضر مترجمانی دست به ترجمه آثار کردی میزنند که اکثرا شناخت کافی از زبان کردی نداشته و نیز کمترین تجربه را در امر ترجمه دارند و برای کسب نانی و نامی به سراغ بزرگان میروند که این امر خود باعث مثله شدن و نابودی زیبایی ادبیات کردی در هنگام ترجمه می شود .
با توجه به مثال های ذکر شده در بالا می توان به منطقی ترین نوع نتیجه گیری یعنی عدم آشنایی علمی آقای سنجابی با دستور ، معنا و ساختار زبان کردی رسید . در واقع مترجم با جسارتی باور نکردنی و بدون آگاهی از زبان کردی ( حتی عاجز بودن از معنی کردن ساده ترین کلمات کردی که با فارسی نیز مشترک است ) به سراغ ترجمه آثار بزرگان ادب کردی رفته است و طمع نان و نام باعث شده که اقای سنجابی کارهای این بزرگان را مثله و قربانی کند ، عدم تعهد مترجم نسبت به نویسنده و متن اصلی و خواننده موجب گردیده که ترجمه با ابتزال تمام به دست خواننده برسد البته این انتقاد تنها نسبت به مترجم صدق نمی کند بلکه طرف دیگر این قضیه انتشارات افراز نیز می باشد چرا که این انتشاراتی بدون اینکه متن را به تائید عده ای از صاحبنظران ادبیات کردی برساند و از صدق ترجمه اطمینان حاصل نماید به انتشار ان دست زده است که در واقع سهل انگاری این انتشاراتی را می رساند .
از قشر فرهنگی و اهل ادب کردستان انتظار می رود نسبت به ترجمه های موجود (از کردی به فارسی ) بی تفاوت نبوده و با دیدی انتقادی و به طور مستمر پیگیر این امر باشند چرا که یکی از راههای ارتباطی ما با دنیای خارج از کردستان همین ترجمه هاست حال اگر این ترجمه ها خود مانعی باشند در این راه ...!!!؟
به راستی مثال های ذکر شده در سطور بالا خود گویای واقعیت هستند و دیگر نیازی به زیاده گویی نیست . در پایان می خواهم به این نکته اشاره کنم که چه آسان می شود خود را از پله شهرت دیگران بالا کشید ولی پرسش این است : آیا هر لحظه بیم سقوط این نردبان نیست؟؟؟
03/05/2014