وادیم فروسوویچ
سرنوشت کشورهایی که مورد بیمهری آمریکا قرار دارند واقعاً غمبار است. از مدتها پیش در کاخ سفید باعث انبساط خاطر است که به مقامها و حکومتهای کشورهای مختلف انگِ «بد» یا «خیلی بد» بزنند. اولین رده در «فهرست سیاهِ» واشنگتن را از حدود ۳۵ سال پیش ایران دارد.از وقتی که دو کشور مناسبات سیاسی خود را در سال ۱۹۸۰ قطع کردند در سراسر جهان فکر میکنند آمریکا هر آنچه ممکن است انجام میدهد تا دشمن خود را زیرخاک کند. اما باراک اوباما در تابستان ۲۰۱۳ در سخنانش در مجمع عمومی سازمان ملل گفت: «آمریکا خواستار تغییر حکومت در ایران نیست.» این جمله گرچه عجیب به نظر میرسید اما معلوم میشود آمریکا هرکاری میکند تا همهی رؤیاهای ژئوپولیتیکی ایران به واقعیت بپیوندد. برای نمونه آمریکا و ناتو، وقتی ایران آماده بود مستقلاً علیه دشمنان قسم خوردهی شیعیان – طالبان – وارد جنگ شود، با شتاب به افغانستان وارد شدند تا کارِگِل را برای ایران انجام دهند. حالا افغانها نه از ایران که از آمریکا و اروپا بدشان میآید. این در حالی است که ایران بدون اینکه زحمتی به خود بدهد مناطق نفوذ سنتی خود را در غرب افغانستان به دست آورد.
تمام اینها را میتوان اشتباهی تأسف بار قلمداد کرد. اما سناریوی مشابهی به نفع ایران یکبار دیگر و این مرتبه با مشارکت دیپلماتها و جاسوسان مجرب در عراق بازی شد. شاه محمود، صاحب کرسی شرق شناسی در مدرسهی عالی روابط بین الملل مسکو میگوید بعد از اینکه آمریکا حکومت صدام حسین را با مؤفقیت برانداخت کاری کرد که در عراق حکومت شیعهی طرفدار ایران سرکار بیاید. سیاستمدار سرشناس عراقی ایاد اعلاوی نیز بر این باور است. او به عنوان نامزدِ «آمریکایی» انتخابات ریاست جمهوری، در لحظهی تعیین کننده پیبرد که آمریکا مالکی شیعه را به او ترجیح میدهد. به تعبیر اعلاوی آمریکاییها خیلی راحت عراق را تسلیم ایران کردند: «عراق امروز یک مستعمرهی ایران است.»
جالب توجه این است که این فرماندهی سپاه قدس، قاسم سلیمانی بود که در عراق و نیز افغانستان به آمریکا کمک کرد دشمنان ایران را بر زمین بزند. سلیمانی از پاییز سال ۲۰۰۱ فعالانه به تبادل اطلاعات محرمانه بین ایران و آمریکا مشغول است.
آنگونه که دیپلمات آمریکایی، ریان کراکر به یاد میآورد، ایرانیها به او در آن زمان نقشهی دقیق استقرار نیروهای طالبان را دادند. او نیز به نوبهی خود نشانی عوامل القاعده در مشهد در ایران را به آنها داد. تا اینجا همه چیزخوب بود، اما در ژانویهی ۲۰۰۲ رئیس جمهور آمریکا، جورج بوش ناگهان ایران را در زمرهی «محور شرارت» اعلام کرد. کراکر در مصاحبهای در «نیویورکر» گفت «فقط یک کلمه در سخنرانی رئیس جمهور روند تاریخ را تغییر داد.» البته مناسبات بین دو کشور را نه. شواهدی در دست است که سلیمانی به آمریکا در انتخاب نامزدها در اولین دولت عراق کمک کرد. برای نمونه سیاستمدارکردِ طرفدارِ ایران جلال طالبانی رئیس جمهورعراق شد. نوری المالکی به سمت نخست وزیری دست یافت.
وقتی مناسبات به تیرگی گرایید نفوذ ایران آنقدر بالا بود که آمریکاییها نتوانستند سلیمانی را در جریان دیدارش در منطقهی سبز در بغداد بازداشت کنند. بعدها ژنرال سازمانهای اطلاعاتی ایران، محسن شیرازی را که در عراق دستگیر شده بود آزاد کردند. احتمالاً نیز دست تهران در کار بود که وقتی رهبری عراق خواستار خروج نیروهای آمریکایی از عراق شد. یکی از وزیران سابق عراق گفت: «ده سال مناسبات بین آمریکا و عراق دود شد و به هوا رفت.»
امروز همین اتفاق در افغانستان میافتد. چنین به نظر میرسد که آمریکا مخالفتی ندارد که ایران مبالغ هنگفتی به رهبران افغانستان میپردازد و محمد فهیم، اولین معاون رئیس جمهورِ افغانستان یک شیعهی طرفدار ایران است. هرچه باشد آمریکا اصرار دارد نیروهایش را بعد از سال ۲۰۱۵ در افغانستان نگاه دارد تا بتواند جهادیهای محلی را از تصفیه حساب با شیعیان باز دارد.
البته چنین به نظر میرسد که تهران دیگر به نظامیان آمریکا نیاز ندارد. جمهوری اسلامی با توجه به قراردادهای دوستی راهبردی با افغانستان و عراق، مانند گذشته که این کار را در عراق کرد، از تصمیم رئیس جمهور افغانستان، حامد کرزای در مخالفت با امضای قرارداد امنیتی دوجانبه با آمریکا حمایت میکند. معنای این کار خروج کامل نیروهای ائتلاف غرب طبق «سناریوی عراق» است. یا باید گفت این بار بیشتر طبق سناریوی ایرانی.
06/03/2014
منبع: ایران در جهان