مجید رفیعزاده
بیتردید سال ۲۰۱۳ میلادی نقاط عطفی را برای جمهوری اسلامی ایران به همراه داشت. انتخاب روحانی میانه رو، حسن روحانی – و جایگزین شدن او به جای رئیس جمهوری تندرو، محمود احمدی نژاد- اثرات داخلی، منطقهای و بین المللی بر جا گذاشت. اما، پرسش اصلی اینجاست که آیا سال ۲۰۱۳ برای مردم و دولت نیز نقاط عطفی را به همراه داشته است؟ و در سال ۲۰۱۴ شاهد چه چالشها و تغییراتی در سیاست ایران خواهیم بود؟ تلاش دولت روحانی به برگزیدن لحنی تنشزداتر، ملایم و دیپلماتیک، در مقابل لحن تنشزا و بحثبرانگیز محمود احمدینژاد، بیتردید یکی از نقاط عطف کلیدی سال ۲۰۱۳ بوده است.
دولت روحانی ظرف چندماه پس از انتخابات و به دست گرفتن قدرت، توانست با دولتهای گروه ۵+۱ به یک توافق موقت در زمینه هستهای دست یابد. چنین توافقی به کاهش بحثها از ورود جنگ با ایران دستکم برای یک مدت، و نیز کاهش تنشهای منطقهای و بینالمللی کمک کرد.
بهعلاوه، با افزایش ارزش ریال و توافق برای آزادسازی میلیاردها دلار از داراییهای بلوکه شده دولت ایران، و تلاش رهبران ایران برای تشویق شرکتهای نفتی غربی به سرمایهگذاری، با هدف افزایش فروش نفت، اقتصاد داخلی ایران نشانههایی از بهبود را از خود بروز داد.
دولت روحانی، در عرصه داخلی، تلاش دارد از توافق هستهای برای تشویق دولتهای غربی به سرمایهگذاری در ایران استفاده کند. «فایننشال تایمز» از قول یکی از مشاوران وزیر نفت، مهدی حسینی، مینویسد که دولت ایران در حال تهیه قراردادهای برد–بردی است که میتواند هم به شرکتهای غربی و هم شرقی سود برساند.
به گفته حسینی، دولت همچنین در حال تجدید نظر در سیستم قراردادهای بازخرید است، که در حال حاضر به کمپانیهای خارجی امکان پیش خرید و یا تهیه سهام پروژههای نفتی، گازی و دیگر پروژهها را نمیدهد. این بازنگری میتواند تغییرات عمدهای در صنعت نفت ایران، که تا پیش از این، به سبب تحریمها و فشارهای بینالمللی و نیز موضع خصمانه ایران نسبت به سرمایه گذاران خارجی، آنچنان محل جذب سرمایههای خارجی نبوده، ایجاد کند.
چالشهای مهم ژئوپولتیک، منطقهای و اقتصادی
گرچه دولت روحانی توانست در سال ۲۰۱۳ به اهداف پیشتر ذکر شده دست یابد، هنوز پرسشهای اصلی بر جای خود ماندگارند و سال ۲۰۱۴ سال پرچالشی برای دولت روحانی خواهد بود.
اولا، ۶ دولت طرف گفتوگو با ایران (اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل یعنی چین، بریتانیا، روسیه، ایالات متحده و فرانسه بهعلاوه آلمان) به مذاکره با ایران ادامه خواهند داد تا ببینند آیا میتوانند از توافق موقتی فعلی به توافقی دائمی با این کشور برسند و یا اینکه باید اقدامی دیگری در پیشی گیرند.
پژوهشگران، سیاستمداران و تحلیلگران سیاسی که از نزدیک پرونده هستهای ایران و یک دهه مذاکره در خصوص آن را مطالعه کردهاند، آگاهند که مذاکرات پیشین در خصوص برنامه هستیای ایران پیشتر نیز از مرحله انعقاد موافقتنامه عبور کرده، اما بعدها در فاز دوم از هم پاشیده است. این مسئله، به خصوص زمانی رخ داده است که بحث از یک توافق دراز مدت، و ایجاد ساز و کارهای بازرسی و راستآزمایی در میان بوده است.
وقتی در دور بعدی مذاکرات، مسائل بنیادیتری مطرح شوند، احتمال طرح چالشهای لاینحل افزایش خواهد یافت.
موضع ایران و به خصوص موضع رهبر جمهوری اسلامی، آیت الله علی خامنهای، بسیار روشن است. اولین پیام روحانی، خامنهای و وزیر خارجه، محمد جواد ظریف، این بود که ایران با تسلیم غرب به به رسمیت شناختن «حقوق هستهایاش»، نگه داشتن زیرساختهای هستهایاش و ادامه دادن به غنی سازی، به یک موفقیت دست یافته است.
حسن روحانی صراحتا گفت: شناسایی حق هستهای ایران و صیانت از دستاوردهای هستهای کشور به همراه از میان برداشته شدن تحریمهای سخت اقتصادی اصلیترین دستاوردهای ایران در این توافق بوده است.
در میان طیفهای سیاسی ایران توافق عامی وجود دارد که تهران «حق» خود در مورد «غنیسازی اورانیوم» را تسلیم نخواهد کرد. همچنین ایران، سایتهای اتمی خود را نیز نابود نخواهد ساخت. در نتیجه، بحث در زمینه برنامه هستهای ایران و یا ایران بهعنوان تهدیدی هستهای تا زمانی که حکومت آن به غنی سازی ادامه دهد، تداوم خواهد داشت.
به عبارت بهتر، به نظر میرسد اختلاف نظر میان تهران و کشورهای گروه ۵+۱ در زمینه تسلیحات هستهای بیش از آن باشد که بتوان آن را حل کرد.
چالش دوم، وضعیت زندانیان سیاسی و نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران است. گرچه، هم اکنون یک دولت میانه رو قدرت را در دست دارد، گزارشهای اغیر عفو بین المللی و دیدبان حقوق بشر نشان میدهد بهبودی در رفتار با مخالفان، اقلیتها، وکلای حقوق بشر، و فعالان سیاسی در سال ۲۰۱۳ ایجاد نشده است. تعدادی از مهمترین چهرههای سیاسی کشور همچنان در حبس خانگی هستند و تعدادی از روزنامههای اصلاح طلب نیز مورد هجوم تندروها قرار گرفتهاند.
یکی دیگر از چالشهای اساسی سال ۲۰۱۴، موضع ایران در قبال حکومت بشاد اسد و نبرد میان ایران و اعراب، به ویژه عربستان سعودی، در منطقه خلیج فارس است. علیرغم مرگ بیش از صد هزار تن در جنگ داخلی ۳۲ ماهه سوریه، دولت ایران همچنان به حمایتهای اقتصادی، مشورتی، ژئوپولتیک، اطلاعاتی و دیپلماتیک خود از رژیم اسد ادامه میدهد. اینکه آیا ایران در برابر فشارهای جامعه بین المللی (از جمله از سوی ایالات متحده و غرب) و منطقهای موضع خود در قبال اسد را تغییر خواهد داد یا نه، از جمله مسائلیست که باید به آن توجه کرد.
گرچه، در سال ۲۰۱۳ تغییراتی سطحی و ظاهری، به ویژه توسط دولت حسن روحانی انجام شد، چالشهای بنیادین و اساسی مربوط به غنی سازی ایران، حمایت ایران از دمشق، و اقتصاد متزلزل ایران در سال ۲۰۱۴ دوباره نمایان خواهد شد.
گرچه لحن نظام ایران شاهد تغییراتی بوده است، باید دید آیا سیاستهای داخلی و خارجی ایران نیز تغییری بنیادین به خود خواهید دید یا نه.
مجید رفیعزاده
پژوهشگر روابط بینالملل و تحلیلگر امور خاورمیانه
22/12/2013