ریبوار معروفزادە
(خوانشی بر تولد نسل نو در جامعه کوردستان)
"نسل نو همیشه با بی شرمی شروع میکند، با چیزی شروع میکند که ان را ارادهی شرم نکردن مینامم." بهختیار عهلی
نسل نو محصول تردید، نقد و نواوری است و پیوند تردید، نقد و نواوری جستجویی است تا بی نهایت. جستجو پیرامون وجود یا عدم وجود نسل نو، تامل حول چگونگی و علل پیدایش ان، حتی بکارگیری مفهوم نسل نو در تحلیل مشکلات کمک میکند تا زمینهای تئوریک و فکری،برای یک مواجههی اجتماعی بزرگ، برای سخن گفتن و نوشتن و انجام مجموعهای اعمال قاطعانه و اشکار در برابر مقاصد کوچک، گفتارهای حماسی و بیهوده، روش ها و سلاحهای قدیمی و فرسوده، بوجود اید.
در نهایت توسعهی جستجو گسترش ان است به مبارزهای فکری، اجتماعی و سیاسی با صاحبان و حافظان ارزشها و افکار سنتی، تلاش است برای گذار از جهان سنت به جهان مدرن. جستجو چیزی نیست جز ارادهکردنی بی شرمانه برای نیل به وضعیتی دیگر و تردید کردن بر واقعیت موجود و تمایل برای رها ساختنش. جستجو چیزی نیست جز طرد ارزشها و پیوندها و سیاستهای پیشین برای تردید و خیانتی لازم بر راستی و درستی تاریخ، واقعیت و حقیقت کنونی. همچنین جستجو خاتمه دادن به مدح و ستایش داشتنها و سخن گفتن از نداشتنهاست. همانگونه که هیچ موضوعی بدون مطرح شدن موضوعی متفاوت و جدیدتر کهنه نمیگردد، دورانهای نو هم بدون تولد نسلی نو هیچگاه متولد نمیشوند. بدین جهت مفهوم نسل نو تنها در ساختار و جهانی مدرن امکان تجلی میابد. در سه حوزهی اجتماعی، فردی و سیاسی مدرن، احتمال تولد نسل نو و انزوای نسل فرسودهی جنگ سرد را در جامعه کوردستان بررسی میکنیم.
مدرنیته به معنای رشد و تسلط نیروی عقل بر سرنوشت و زندگی بشری است و به نوعی رهایی انسان از دایرهی قدرتهای دینی و متافیزیکی است. در عصر مدرن، که مرحله نخست ان با فرایند صنعتی شدن و تولید همراه شد، انسان خود به مبتکر، افریننده و مرکز اصلی تغییرات مبدل گشت. فرایند مدرنیته فرایندی چند سویه و وسیع بود که به نوعی فرایند ازادسازی انسان نیز قلمداد میگردد زیرا پیدایش شغل، امکانات و دانشهای متنوع توانایی انتخاب کردن و حتی توانایی اشتباه کردن و گناه کردن را نیز به انسان عطا نمود. برای مثال تولید سکه و اسکناس ملی توانایی مسافرت کردن به نقاط دور دست، وسیع تر نمودن جغرافیای زندگی و شانس بازرگان شدن را برای انسان فراهم نمود. این در حالی است که در عصر سنت نقش فرد تا حد زیادی نقشی تغییرناپذیر و تحمیلی بود، شرایطی وجود داشت که فردی از خانوادهای رعیت و فقیر احتمال دوباره تبدیل شدنش به شخصی تهیدست و رعیت بسیار زیاد و امکان رهاشدنش از این نقش اجتماعی سنتی و ناخواسته بسیار اندک بود. به عبارت دیگر در دوران حاکمیت سنت، پسر قادر نبود که وجود اجتماعی مجزا و متفاوتی از پدرش پیدا بکند و سرنوشت او تکرار و بازتولید پدرش بود. عصر سنت دورانی مطلقا پدرانه بود که در ان پسران نه تنها وارث ثروت، بلکه وارث موقعیت و شخصیت اجتماعی پدرشان میشدند. در حقیقت دوران سنت دوران محدودیت و محکومیت انسان به پدر شدن و در نهایت دوران دیکتاتوریت پدر نیز میباشد. بدین ترتیب بررسی تولد نسل نو تا حد زیادی به جهان مدرن بازمیگردد.
1- جامعهی مدرن
در جامعه کوردستان میتوان از نوعی دیکتاتوریت مادرانه سخن گفت. جامعهی کوردستان مملوء است از فشارهای اجتماعی روزانه به دختر برای زن شدن، همچنین پر است از فشار بر زن برای مادر شدن. جامعهی کوردستان عبارت است از جستجویی بزرگ برای دختر و یاسی بزرگتر از نجستن نقش دختر و طراوت. محصول این یاس بزرگ چیزی جز مهاجرت از سرزمین شرف نیست، مهاجرت از سرزمینی که تا چشم کار میکند محکومیت دختر به زن شدن و محکومیت واقع "دختر– پسری" به "زن و مرد"شدن است. در فضای اجتماعی کوردستان دختر ترس تنها رفتن و تنها ماندن دارد و دختر بودن همزاد محکومیت اجتماعی است. در حقیقت در جامعه کوردستان دیوار اجتماعی ترسناکی به نام پردهی بکارت وجود دارد. ما بین باور و اقناع جامعه کوردستان پیرامون مدرنیته و ازادی اجتماعی تضادی کهن و بیهوده وجود دارد. این تضاد عبارت است از اینکه وجود پردهای بیولوژیک در کوردستان شرف و فقدان همین پردهی بیولوژیک در اروپا ازادی جنسی است. بدین جهت فقدان ازادی جنسی نشانگر ازادنشدن اجتماعی و البته نشانگر متولد نشدن نسلی نو میباشد.
2- انسان مدرن
یکی از درهایی که مدرنیته به روی انسان میگشاید توانایی نوشتن، خواندن و پرورش یافتن است. توانایی نوشتن به معنای رهاکردن روش قدیمی جستجو و حرکت کردن، به معنای رها شدن از پاهایی بیولوژیک است که توانایی محدودی برای پیمودن مکان ها و زمان ها دارند. همچنین نوشتن در معنای وسیع ان افرینش فرم و متدی نو برای بیان و تجلی انسان است. در ساختار جامعهی سنتی وجود انسان وجودی تماما بیولوژیک بود، دیالوگش محدود به سخن گفتن و رفت وامد کردن بود، زیرا انسان در زبان، پاها و دستهایی کوچک و تغییرناپذیر خلاصه و اسیر شده بود. به عبارت دیگر جامعهی سنتی جامعهی جدال تن ها، جدال دستها و پاها و زبانها(جدال پهلوانان) و در واقع تکامل انسان مترادف تکامل جسم بود. بدین سبب تاریخ پیش از مدرن نیز چیزی جز تجاوز مکرر تنومندان بر نازکتنان نیست. این در حالی است که در عصر مدرن شاهد برجسته شدن تن های نازک هستیم زیرا در دنیای امروز انقدر که مصدوم نمودن یک کودک گناهی نابخشودنی است هیچگاه کشتن انسانهای تنومند جرم نیست.
جهان امروز جهان گذر از تمرکز قدرت در جسم ها و تن های سخت (Hard power) به سوی تمرکز قدرت در جسم ها و تن های نازک (Soft power) است زیرا در دنیای امروز انقدر که کودکان و زنان حس و دیده میشوند، هیچگاه مردان همان انسانهای تنومند دیده نمیشوند.
از سوی دیگر تولید فکر و خلاقیت به فرم نوشتاری وابسته است چونکه اندیشمندی وجود ندارد که به نوشتن نپرداخته باشد یا شاگردانش اندیشههایش را ننوشته باشند. اندیشه، رفتن و توسعهی انسان به مکان ها و زمان های فراتر از عمر بیولوژیک است. همین حقیقت فناناپذیری اندیشه است که ما را قادر میسازد تا بتوانیم به روسو، مارکس و پوپر و ... بازگردیم.
تولد نسل نو در جامعه کورستان نیز تا حد زیادی به پیدایش صنعت چاپ و نوشتن، به عنوان شیوهای نو از بیان انسان و راهی برای گذر از دوران فرمانروایی جسم، وابسته است. روشن است که تاریخ زبان نوشتاری کوردی، بالاخص در مقایسه با ملت های دیگر جهان، تاریخی بسیار دور نیست. بدین جهت حجم کار فکری و تولید فکری جهان کوردی نیز بسیار اندک است. همچنین انسان کورد هنوز هم در سطحی گسترده در ارتباط و پیوندی مداوم و روزانه با سخن گفتن است نه نوشتن. به عبارت دیگر انسان کورد هنوز هم از وجودی شفاهی و گفتاری برخوردار است نه مکتوب. بدین جهت زبان نوشتاری کوردی زبان و کانالی نیست که بتواند، پرسش مطرح کند و پاسخ و اگاهی بدهد، با ملتهای دیگر و جهان وارد گفتگو و دیالوگ شود. بطور مثال یک انگلیسی زبان برای کسب اگاهی و پرورش خود، از گنجینهی فلسفی و علمی عظیمی برخوردار است. انسان مدرن کورد برای متاثر و مبهوت کردن جامعه سنتی کوردستان نیاز به دسترسی و استفاده از منابع فلسفی و علمی جهان مدرن دارد. زبان کوردی بدلیل عدم انجام تحقیقات و پژوهش های فکری و فلسفی انبوه زبانی علمی نیست، بدین جهت توانایی پیوند و دیالوگ با جهان مدرن را ندارد. در این وضعیت است که عدم تسلط طیف وسیعی از افراد و نخبگان کورد به زبان انگلیسی، نبود کانال ارتباطی قدرتمندی برای بهرهمندی از منابع فلسفی و علمی جهان مدرن، دلالت بر متولد نشدن نسل نو و مدرن نشدن جامعه کوردستان دارد.
همچنین ازادی واقعی انسان کورد نه با ازادسازی خاک کوردستان، بلکه تنها با استقلال از زبان و تفکر فارسی، ترکی و عربی محقق خواهد شد. ازادی واقعی انسان کورد در شرایطی صورت میگیرد که در کوردستان زبان کوردی زبان اول، زبان انگلیسی و فرانسوی و ... زبان دوم و سوم و...، زبان و تفکر اشغالگران زبان سوم و چهارم و ...گردد. در حقیقت ازادی و استقلال انسان کورد ازادی از زبان اشغالگران است.
3- سیاست مدرن
در جوامع پیشرفتهی امروزی مدرنیته رشد بسیاری نموده است بطوری که در این جوامع سیاست، اقتصاد و فضای عمومی تحت تاثیر رسانه بالاخص تحت تاثیر تلویزیون قرار گرفتهاست. رسانه در این جوامع دیگر رکن چهارم قدرت نیست، بلکه رکن اول قدرت است. رسانه گذشته، واقع و حتی اینده را به درون تصویر و فیلم انتقال داده است. جوامع غربی به جوامعی رسانهای تبدیل شدهاند زیرا ارزشها، باورها و عملکرد افراد و به طور کلی واقعیتهای این جوامع تحت نفوذ و کنترل تصویرهایی است که رسانهها پخش میکنند. در این جوامع اسیب دیدن کودکی در تصویر، از کشتن ملتی در واقعیت، دردناکتر است.
روشن است که تاریخ پیوند مسئلهی کورد با جهان، از دیرباز تا کنوون چیزی جز تنزل مسئلهی یک ملت به دیدار چند سیاستمدار کورد با چند سیاستمدار دیگر جهان نبوده است. در حقیقت تاریخ دیپلماسی کورد با جهان و بالاخص با غرب، چیزی بیش از پیوندهای محدود و ضعیف رهبران احزاب کوردی با احزاب و دولتهای غربی نبوده است. همچنین تاریخ معاصر کورد تاریخ تنزل مسئلهی یک ملت به مسئلهی چند حزب است. در حقیقت برای ملتی که دولتی ندارد دیپلماسی باید پیوند یک ملت با ملت های دیگر جهان باشد. نبود یک تلویزیون کوردی انگلیسی زبان و جهانی نشانگر ناتوانی یک ملت، برای ارتقاء و انتقال مسئلهی خود به فضای عمومی جهان، برای انتقال مسئلهی خود به دیگر جوامع وانسان های جهان است. این امر بیانگر عدم تغییرات اساسی در محتوا و متد دیپلماسی کوردی و بی شک بیانگر متولد نشدن نسلی نو در جامعه کوردستان میباشد.
منابع:
1- بهختیار عهلی، کێن ئهوانهی دهبنه نهوهی نوی
2- ئاراس فهتاح، چهمکی ململانێ
3- شێرزاد حهسهن، باوکان و ههڵگهرانهوهی فهرزهندهکان
4- تقی ازادارمکی، امکان یا امتناع رابطه بین نسلی در ایران، استاد گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران
5- سودابه قیصری، بررسی شکاف نسل ها